ویدئوی قسمت سوم، را از لینک زیر ببینید:
هزار راه نرفته؟
قسمت دوم: راهکارهایی برای رفع مشکلات زنان
در این ویدئو در رابطه ی سه راهکار بسیار مهم در ارتباطات شما با همسر و یا نامزدتان، صحبت میکنم.
در این ویدئو (قسمت دوم) می خواهم پس از دیدن این ویدئو، سوالات خودتان را درج کنید تا به مهم ترین سوالات در ویدئوی بعدی پاسخ دهم. ید.
در ویدئوهای بعدی نسبت به راهکارهایی برای رفع این مشکلات و نگرانی ها برایتان صحبت کنم.پ
من يه سوالي كه دارم اينه كه من وقتي با بي توجهي طرفم روبرو ميشم نميدونم چيكار كنم جند بار گفتم كه چرا خبر نميگيري يا من پيام ندم تو پيام نميدي ولي در جواب ميگه تو سردي ميكنه.يعني احساس ميكنم ديگه تو رابطه مون فاعل نيست و دوست داره مفعول باشه و فاعل من باشم.ميترسم بد عادت بشه و من همش سراغ بگيرم بعنوان وظيفه براي من باشه.فقط فهميدم وقتي بهش انتقاد گارد ميگيره و قبول نميكنه.من يه راهكار ميخام كه چطور با بي توجهي اش برخورد كنم وقتي خبر نميگيره منم خبر نگيرم ميترسم با اين كارها و سكوتهاي مداوم رابطه مون سرد شه.ممنونم كمكم كنيد
من 10سال که ازدواج کردم تحصیلات عالیه دارم و شغل دولتی خیلی خوبی داشتم اما تا زمانی که شاغل بودم همسرم از من زیاد ایراد میگرفت و خدا میدونه روزی که اگه یک وعده غذا اماده نبود یا خونه مرتب نبود چقدر جر و بحث میکرد و پای همه بزرگهای فامیل دو طرف را به میان میکشید بعد از کلی مشاوره من تصمیم گرفتم برای حفظ زندگیم و پسر کوچکم از کارم استیفا بدم و حالا که 4سال از این ماجرا گذشته همسرم اخلاقش خیلی خوب شده و حتی از نظافت خونه و غذا درست کردن ایراد نمیگیره اما من به شدت اعتماد به نفسم را از دست دادم چون برای گرفتن حتی هزار تومن باید کلی التماس کنم و جواب پس بدم و اگه این پول را میده توقع داره پس انداز کنم و خرج نکنم چند بار اقدام کردم که دوباره برم سرکار و یا تدریس کنم اما مانعم شده من بارها بهش گفتم تا حالا اینقدر درس نخوندم که گوشه خونه بشینم اما فایده ای نداره انقدر اعتماد به نفسم پایین اومده که حتی برای خرید لباس نمیتونم برای خودم تصمیم بگیرم لطفا اگه راهکاری دارید بهم پیشنهاد کنید
با سپاس فراوان از شما و گروه پر تلاشتون
من نامزد دارم اما گاهی اوقات بهم میگه پول نداره و من مجبورم از پول توجیبی خودم استفاده کنم بخاطر وضعیت مالی هیچ توقعی ازش ندارم وخودشون هم میگن به موقعش برات همه رو جبران میکنم فقط میترسم بد عادت بشه
بنظرشما من چه کاری انجام بدم.
ممنونم ازتون
1 ساله ازدواج کردم و همسرم طرز فکر قدیمی داره و فقط میگه مرد سالاری خودش تصمیمات رو میگیره و منو ولرد عمل انجام شده میذاره..
کاش بشه با شما مشاوره داشت اگر میشه راهنمایی کنید تا بلکه زندگیم بهبود پیدا کنه..مردی ک اعتماد ب نفسمو روز ب روز میاره پایین و توانایی های منو نمیبینه
چطور میتونم با این مرد مادر خوبی برای فرزند آیندم باشم...اینکه به فکر بچه باشم یا نه خیلی دغدغه دارم..کاش در مورد سوالات ما هم جواب بدین و فقط یه سری سوال ها رو گلچین نکنید?
ولی وقتی در محیطی و با کسانی داری زندگی میکنی که طرز تفکر و نگرش او به زن خیلی خیلی پایین هست. نمیخوان که بفهمنت حتی خانوادت. وقتی هر کار میکنی و نمیتونی مثل دوست باشی.
نهایتا تا یکزمان محدودی موفقی
وقتی متوجه میشی شاید در دوران کودکی مرد خلا یا خشونت بوده. رویایی که مردت در سر میپرورانده قبل از ازدواج نه تنها از عشق تهی بوده بلکه ...
اون وقت هست که زن خیلی خسته است . هزار راه نرفته رفته ولی به مقصود و مقصد نرسیده و
به عنوان زن میبینی دیگه خودت نیستی
همش حواست به سیاست های خاص خودت بوده برای حفظ زندگیت، برای گرمای خانوادت.
گاهی وقتها دلت میخواد کاش بزرگ نبودی و مسئولیتی رو دوشت نبود.....
بعضی وقتها دلتت میخواد یک زن تنها باشی و با خودت خلوت کنی، تنها باشی ، فقط تنها. گاهی دلت میخواد خودت باشی فقط خودت با هزار آرزویی که داشتی.
همسر من خیلی خوبه ولی فقط یکم لجبازه و همیشه باید حرف حرف خودش باشه ازم مشورت میگیره اما بیشتر اوقات تصمیم گیرنده اونه ...
انگار نه انگار من وجود دارم وقتی میریم خونه پدری همسرم خیلی وقتها با مادرش آروم آروم صحبت میکنن یا تو اتاق یا توی آشپزخونه و این حرکات و ایما و اشاره ها منو واقعا زجر میده و من همیشه نارحت میشم و زود بروز میدم ...
من چطوری باید با این موضوع کنار بیام که نه خودمو این همه اذیت کنم و حرص بخورم و نه رابطم با همسرم خراب بشه طوری که هر بار میپرسه چرا ناراحتی مجبورم الکی بهانه بیارم یا اینکه وقتی خیلی اذیت میشم موضوع رو میگم و اون قبول نمیکنه
ممنونم