هشدار: فقط کسانی روی لینک زیر کلیک کنند که می خواهند زندگی شان را تغییر دهند!
سلام یکسری از دوستان عزیزمون سوال پرسیده بودند که قبل از ازدواج چطور میتونیم به شناخت در مورد طرف مقابل برسیم ..!؟
خب شاید ازدواج ما ازدواج سنتی باشه و شناخت کافی رو نداشته باشیم و یا اصلا با کسی که آشنا هستم و داریم پروسه آشنایی رو میگذرونیم هنوز نمی دونم چه مواردی رو باید بهش توجه کنم و اصلا چه چیزهایی رو باید مد نظر داشته باشم .
دوستان گلم شناخت همسر قبل از ازدواج چه خانم چه آقا، باید ساعت ها وقت بزاریم برای شناخت طرف مقابلمون . هدف ما یک عمر خوب و خوش زندگی کردنه . اصلا به دنبال این نباشید که از همون اول بگید که اگر نشد نشد ، از هم جدا میشیم ، نه ماقرارهست که زندگی هامون رو مستحکم کنیم و
نگه داریم .
پس باید بدونیم فردی که روبه روی من قرار گرفته چه مرد و چه زن آیا به بلوغ های شخصیتی رسیده یا نه باید یک فرد بالغ باشه .
برای شناخت همسر قبل از ازدواج ابتدا باید طرف مقابل رو بسنجیم و ارزیابی کنیم ببینیم به اون بلوغ ها رسیده یا نه شاید کار خود شما نباشه صرفا شناخت تک تک بلوغ های شخصیتی افراد ولی مهم این هستش که اگر خودم تا حدی به اون ارزش یابی رسیدم چه بهتر اگر نتونستم بیش از اون چیزی که میخوام رو بدست بیارم باید از یک مشاور و متخصص استفاده کنم و کمک بگیرم که بتونن کمکم کنن و هدایتم کنن که بتونم بهترین تصمیم رو بگیرم .
حالا من در این ویدئو چند مورد از این قضایا رو براتون توضیح میدم که بدونید باید چه مواردی رو مد نظر داشته باشیم .
اولین شرط ازدواج باشخص مورد نظر شما اینکه فرد بلوغ شخصیتی داشته باشه .
یعنی اینکه این فرد از نظر تیپ شخصیتی چه تیپ آدمی هست؟
بلوغ شخصیتی یعنی چی؟
آیا دچار اختلالات روانی هست یا نه؟
آیا دچار اختلال شخصیتی هست یا نه؟
یک فرد پارانوئید ، یک فرد اسکیزوئید ، یک فردی که از نظر شخصیتی یک فرد خود شیفته است و همیشه منم منم داره آیا در زندگی مشترک من باهاش به مشکل برخواهم خورد یا نه؟
قطعا به مشکل برمیخوریم پس بهتره از همین الآن شخصیت ها و تیپ ها رو بشناسیم و روی اینکه چگونه باید بااین افراد ارتباط برقرار کنیم یه مقدار اطلاعاتمون رو بالا ببریم و ببینیم اصلا درست هست با این آدم ها باشیم یا نه .
ما نمی تونیم با یک فرد پارانوئید دائما درحال تنش و چالش و جنگ باشیم که بخوام دائما جواب پس بدم که چه کارهایی کردم ، چه کارهایی نکردم ، کی بود کی نبود ، کجابودم کجا نبودم ... زندگی قراره با اعتماد ساخته بشه .
یک فرد خود شیفته ای که تحت هیچ شرایطی تو رو قبول نداره و صرفا خودش رو می پذیره و خود برتر بینی خاصی رو داره یکم زندگی باهاش سخته ، پس بلوغ شخصیتی رو دروحله اول بسنجید که چه تیپ آدمی مقابل من قرار گرفته .
دومین بلوغی که باید درنظر داشت بلوغ اجتماعی است. فردی که در مقابل من قرار گرفته از نظر اجتماعی چه جور آدمیه؟
آیا آدم گوشه گیر و منزوی هست یا نه یک فردی هستش که توی اجتماع ظاهر میشه ، ارتباط میگیره ، مراوده میکنه و میشه توی هرجمعی کنار این آدم شاد و خوش بود .
اصلا خودتون چجوری هستید آیا شما هم جزء اون دسته آدم هایی هستید که ترجیح میدید دایره ارتباطی تون 4_5 نفر آدم خاص باشه و با همین ها رفت و آمد کنید یا نه شما دوست دارید آدمی باشید که تفریح کنید ، سفر کنید ، جاهای شلوغ باشید ، شاد باشید و حالا فکر کنید اگر طرف مقابل شما عکس این قضیه باشه چقدر آزار خواهید دید .
مورد بعدی در شناخت همسر قبل از ازدواج ، سنجش بلوغ عاطفی طرف مقابل هست. به این معنی که باید فکر کنید فردی که مقابل شما قرار داره آیا هنوز بند ناف وابستگی نه دل بستگی ؛ وابستگی عاطفیش به خانوادش وصل هست یا نه؟
هنوز بدون مامان و خواهر و بابا اینا نمی تونه کاری رو انجام بده یک فرد دهن بینه و باید دیگران تاییدش کنن یا نه توانایی تصمیم گیری داره.
از نظر عاطفی چجوریه وقتی درکنار منه آیا بروز میده احساساتشو، دوست دارم هاشو، علایقشو، حرف هاشو، ناراحتی هاشو چطور میگه؟
بلوغ عاطفی خیلی مهمه خیلی از خانم ها و آقایون وارد زندگی مشترک میشن و میگن که من با کسی دارم زندگی میکنم که مثل چوب خشکه ؛ نه محبتشو میفهمم و نه ناراحتیشو . این یعنی اینکه بلوغ عاطفی در این فرد تشخیص داده نشده .
بلوغ عاطفی یعنی اینکه من بتونم هم کلام احساسی خوبی رو برای خودم داشته باشم .
مورد دیگه ای که باید در نظر داشته باشید بلوغ جنسی هستش .
یکی دیگه از موارد بسیار مهمی که باید در شناخت همسر قبل از ازدواج به اون توجه کنید اینه که ببینید طرف مقابل شما گرم مزاج هست یا سرد مزاج ؟ اگر هرکدوم شما قطب مخالف دیگری باشید ، زندگی شما زندگی پر تنش و پر چالشی خواهد بود .
خب همین الآن خیلی از شما می پرسید خب ما که نمی تونیم بریم از بگیم آقا یا خانم فلانی شما از نظر جنسی چطور هستید ..!!
این کار رو بسپارید به مشاور ها ، مشاور هایی که با تست های شخصیت ، با تست هایی که از شما میگیرن و صحبت هایی که با شما میکنند میتون تشخیص بدن که شما چه تیپ آدمی هستید و چقدر مسائل و روابط جنسی براتون مهم هست در زندگی مشترک .
یادتون باشه سطون های اصلی زندگی مشترک ، یکی از سطون های زندگی مشترک ، رابطه زناشویی خوب هستش .
یکی دیگه از موارد که در شناخت همسر قبل از ازدواج باید به اون توجه کرد بلوغ معنوی است. باید از خودتون سوال کنید که آیا فردی که در کنار من هست از نظر معنوی، از نظرتم فکری و ازنظر مذهبی با من هم سطح هست یا نه!
خانمی که شما کاملا مقید به مسائل مذهبی هستید مثل حجاب کامل و اینکه همه چیز باید توی چار چوب های خودش انجام بشه ، یادتون باشه خیلی سخته با یک مردی که از نظر تم فکری با شما متفاوت هست، کنار بیایید.
اون ادم خیلی راحته خیلی راحت مراوده میکنه ، برخورد میکنه ، ارتباط میگیره و خیلی راحت با جنس مخالف خودش صحبت میکنه ، خیلی راحت توی اجتماع خانوادگیشون هرجوری که میخوان لباس می پوشن و الآن تو تک میشی این وسط؟ آیا تو میتونی این رو بپذیری؟
عشق ، احساس ، دوست داشتن اساس یک زندگی مشترک هست اما یادتون باشه تمام آتش این عشق و احساس ممکنه تا 3_4 سال بعد فرو کش کنه و زندگی که روال عادیشو طی میکنه ، کم کم اون چیزایی که اول زندگی براتون مهم نبود ، مهم شمرده بشه .
پس بلوغ عاطفی و معنوی فرد رو هم در نظر داشته باشید . بلوغ عاطفی و معنوی طرف مقابل رابطه مستقیمی با هم دارند .
پس این قضیه رو حتما باهمدیگه حلش بکنید و از مشاور کمک بگیرید .
خانم ها یادتون باشه که درمورد مسائل مالی همون اول قبل از ازدواج با مردتون صحبت کنید اگر داری میری سر کار تایین کن که من دارم میرم سرکار و کار میکنم آیا شما روی درآمد من حساب میکنید یا نه؟ که بعدا به مشکل برنخورید و فردا بیایید بگید که همسرم گفته این مبلغ رو من آوردم تو زندگی و این مبلغ هم تو باید بیاری .
باید درنظر داشته باشید که توی بحث بلوغ اقتصادی مردی که در مقابل من قرار گرفته به اون تمکن مالی رسیده که دستش توی جیب خودش باشه؟ به دنبال خانوادش ویا دیگران باشه که بهش کمک کنن که زندگیشو جمع کنه!
باید درنظر داشته باشم مردی که روبه روی من قرار گرفته آیا روی کارکرد من حساب میکنه یانه ؟ تمام این موارد باید دونه دونه در موردش صحبت بشه!
خب تا اینجا من براتون این بلوغ هارو گفتم تا ببینید چگونه باید در شناخت همسر آینده قبل از ازدواج با طرف مقابلتون رفتار کنید. ولی اگر خیلی بیش از اینها میخواید و خیلی بیش از اینها نیاز دارید من توصیه میکنم قبل از اینکه پیمانه های زندگی ما پر بشه و لب ریز و سرازیر بشه قبل از اینها به یک مشاور خوب مراجعه کنید و از مشاورتون کمک بگیرید .
موفق و موید باشید . به خدا میسپارمتون . خدا نگهدار .
ممنون از سایت خوبتون من یه سوال دارم. من چند وقته یکی از همکارا به من ابراز علاقه کرد. چون توی محیط کار هستیم خیلی شناخت از هم داریم . منتها من یه مشکلی دارم کهالبته در موردش با هم اصلا صحبت نکردیم اونم اختلاف سنی زیادمون هست. من 10 سال از ایشون بزرگترم. البته می دونم همه جا این اختلاف سنی رو نفی می کنند و می گند خوب نیست ولی هیچ کس دلیل منطقی نمی یاره. این اختلاف در ظاهرمون اصلا مشخص نیست . من 42 سالم و آقایی که گفتم 32 سالشونه. ممنون می شم راهنمایی بفرمائید.
من حدود سه چهار سال پیش با یه اقایی اشنا شدم و تقریبا یک سال و نیم با هم حرف میزدیم.البته فقط در حد پیام دادن.بعدش که ایشون به خانواده شون گفتن میخوان با من ازدواج کنن خانواده شون مخالفت کردن و گفتن هنوز شرایط ازدواج رو نداری و باید هم دیگه رو فراموش کنید فکر میکنم یه مقدار هم به ازدواج پسرشون با من راضی نبودن.از طرفی هم خانواده من قضیه رو فهمیدن و یه مقدار بحث شد بین دو خانواده.بعد دیگه ما تصمیم گرفتیم همه چیزو فراموش کنیم(البته خانواده ایشون به زور تصمیم خودشون رو به ما تحمیل کردن).من ایشونو کاملا فراموش کردم ولی ایشون بعد شیش ماه برگشتن که من نمیتونم فراموشت کنم لاقل بذار بعضی وقت ها بهت پیام بدم.منم نخواستم دلشو بشکونم و گفتم باشه.الان بعد اینکه دو سال از قضیه تموم کردن ما گذشته ایشون میگه خانواده مو راضی میکنم بیان خواستگاری.ولی خودش میگفت مادرش گفته اگه اون دخترو میخوای باید خانواده تو بیخیال شی.من میگم خانواده ت راضی نیستن میگه راضیشون میکنم.اگه بگم از خونه میذارم میرم اونا راضی میشن.میگم اخه اگه به زور بیان خواستگاری من بعدا مشکل درست میشه و شاید اصلا بعد ازدواج خانوادت منو تحویل نگیرن.میگه نه اونا اولش اینو میکن چون تورو نمیشناسن اگه تو رو ببینن حتما نظرشون عوض میشه و خوب میشن باهات.من واقعا نمیدونم چیکار کنم.با این شرایط این اقارو قبول بکنم یا نه؟همه میگن اون خیلی دوستت داره که بعد چند سال باز تورو فراموش نکرده .همیشه هم هر جا مشکل داشتم کمکم کرده و واقعا بهم ثابت کرده دوسم داره.حتی بعدا شنیدم روز تولدم از جای دیگه پول قرض گرفته که کادوی بزرگ تری بگیره برام و منو خوش حال کنه.ولی خب از یه طرف خانواده ش.از یه طرف واقعا نمیدونم بعد ازدواج اینطوری میمونه یا نه.بهش میگم باید برای ازدواج بیشتر باهم اشنا بشیم ناراحت میشه که مگه تو چند ساله منو نشناختی؟اخه من با یه سلام و احوال پرسی پیامکی حتی بدون اینکه یبار باهاش رو در رو حرف بزنم چطور میتونم برا ازدواج بشناسمش؟از طرفی هم دیگه حسی بهش ندارم.خودش تازه یه ساله معلم شده و هیچ پس اندازی نداره برا خودش.چطوری ما میتونیم با این وضعیت اقتصادی زندگی شروع کنیم؟خانواده ش هم گفتن اگه با اون ازدواج کنی همه چی گردن خودته و ما هیچ کمکی بهت نمیکنیم.میترسم بعد ازدواج مشکل داشته باشیم و خانواده هاهم کمکمون نکنن.چون خانواده من هم قلبا راضی نیستن ولی اگه من بگم میخوامش باهام مخالفت نمیکنن.
ممنون میشم اگه راهنماییم بکنید که من چیکار کنم با این اقا؟این ادم صرفا چشاشو رو همه چی بسته و فقط میگه ازدواج.مشکلش اینه که اصلا به اینده ی تصمیمی که میخواد بگیره فکر نمیکنه.ولی خب از هر لحاظ پسر خوبیه واقعا.
لطفادراین موردبه من کمک کنید
من دختری 29ساله هستم که 7سال پیش با اقای اشناشدم دورازهم بودیم فاصله مکانی زیادی داشتیم ولی 7سال رابطمون ادامه پیداکردیباراومدن خواستگاری وسرمهریه توافق ایجادنشدولی ماهمچنان رابطه داشتیم که من تواینستاباشمآشناشدم وگفتیدرابطه فرسایشی بدردنمیخوره وتموم کنید این رابطه رو من به ایشون گفتم که رابطه بایدتموم بشه ومن خسته شدم وهی پیام میده وزنگ میزنه نمیخواست تموم بشه نمیدونم کاردرستی کردم یانه ؟؟؟ وتوهمین این دوران قهربودم بودکه یه اقایی دررابطه کارم منو دیدن وخوشش اومده همون قراردوم ازم خواستگاری کرده ولی هنوزخانوادهش نیاومدن وخیلی ابرازعشق به من میکنه ولی من زیادحسی بهش ندارم وخیلی سردم دربرابرش ،ازهمه لحاظ اقتصادی وخانوادگی خیلی بالان راستش نمیخوام ازدستش بدم ولی نمیدونم بایدچکارکنم خیلی سردم درموردجنسی هم صحبت کرده پیشنهادبدنداده فقط بعضی موقعه ها درمورد رابطه جنسی حرف میزنه من اصلا حسی بهش ندارم درماندم نمیدونم بایدچکارکنم یه وقتای میگم شایددروغ میگه منودوستداره
میشه منوراهنمایی کنید
چه سوالهای بپرسم ببینم راست میگه یانه ؟چکارکنم رابطه م بهتربشه باهاش ازم جدانشه خسته نشه؟
من يه راهنمايي ميخواستم ازتون
من ٢٧ سالمه و از يه خانواده اي هستم كه پدرم هيچ وقت بين پسر و دختر فرقي نزاشته و هميشه تشويقم كرده همه كارهام و خودم انجام بدم من ٧ سال پيش با يه اقايي در دانشگاه كه يه شهر ديگه بودش اشنا شدم ازدواج كردم و جدا شدم كه همسرم به من خيانت كرد و مشكلات ديگه بعد از اون من با اقاي ديگه اي از همون شهر اشنا شدم و با ايشون تو خونه من زندگي ميكرديم كه هزينه هاي اجاره و يه سري هزينه ها رو من ميپرداختم كه البته ميدونم اشتباه بوده و اين اقا هر دفعه به من گوشزد ميكرد كه من ميتونم خونه برادرم باشم ولي پيش تو ميام كه تنها نباشي ايشون از يه خانواده اي هستن كه تقريبا مرد سالارن يعني به طوري كه در جواب بسياري از گلايه هاي من ايشون ميگفتن كه تو زن هستي و من مردم و فرق ميكنه. بعد از سه سال رابطه به خاطر حرف هاي همه و دعواهاي زيادي كه داشتيم و همينطور ناراحتي من بابت پرداخت خيلي از هزينه ها (البته ايشون درامدشون كمتر از من بود و بيشتر مواقع پول نداشت) با هم ديگه قطع رابطه كرديم و من بهشون گفتم دارم ازدواج ميكنم و ايشون خيلي پيگير بود تا اينكه كم كم ديگه خبري ازش نشد و حدود ٦ ماه گذشت و من ايندفعه به سمت ايشون رفتم و خيلي منو اذيت كرد ولي بهرحال اشتي كرديم بعد از حدود ٢ ماه من به ايشون گفتم كه تكليف رابطه ما چي هستش و ايشون گفتن كه من خانواده ام نمي زاره و اينكه تو ممكنه باز بري و اينكه بعد از دوماه اشتي كردن خواسته زيادي هستش و من بهش گفتم كه فكر كنه راجع به اين قضيه. الان حدود ٦ ماه ميگذره و ايشون اقدامي نكرده ولي هنوز با من زندگي ميكنه و چندين بار وسط دعوا گفته كه منو تو خيلي باهم فرق داريم و تو خانواده ازادي داري و من نه و هر دو ااذيت ميشيم البته بعد از دعوا گفتش كه من عصباني بودم و حرفي رو زدم من يك ترم ديگه درسم تموم ميشه و ميخوام صبر كنم تا اونموقع ولي ديگه دوست ندارم من بحث ازدواج رو بگم به نظر شما من بايد چيكار كنم. ايشون اصلا قصدشون ازدواج هست يا ميخواد فقط تا پايان درس من باهام بمونه و اينكه اصلا با ايشون ميتونم ازدواج كنم با اينهمه تفاوت خانوادگي كه داريم و اينكه ايشون اصلا راجع مسائل اجاره خونه هيچوقت حرفي نزده؟ ممنون
من اصفهان کلاساتون رو شرکت کردم و سوالمو میدونید.همیشه کمکم کردید.
در مورد خاستگاریکه داشتمو هر روز میگه کار دارم و کارهای زیادیرو گرفته و با اصرار خانواده خودم من خیلی بهش گفتم که بیاو میخوای چی کار کنی و اومد قباله رو گرفته 20 روزی هست ولی منکه زنگ زدم بهش میگه کار دارم و من به فکر هستم و چرا فکر میکنی به فکر کارای خودمم. و تلفن که میزنم به خاطر شرایط رستورانش نمیتونه صحبت کنه و من نمیدونم چی کار کنم. ارتباطمون خوبه. ولی حدود 1 ساله که اومده و بقیه خانوادش ازدواج کردن و کاری به این ندارند . در مورد اینکه همو ببینیم خیلی سخت میگیره و میگه ما هنوز کار ازدواجمون درست نشده و کسی ما رو ببینه بده. ی مدت هست که صحبت کردنش با قبل فرق کرده و راحتتره ولی بازم نمیدونم من چهجور باهاش حرفبزنم.به نظرتون چی کار کنم که ترغیب بشه به زودتر اومدن.
من در المان زندگي ميكنم 78 ساله ازدواج كرديم
خانم من خيلي بد بين به همه چيز هستش
و ننفي گرا ويس هاي شما رو براش ميفرستم
الان چند وقت ميشه با دو تا مشاور مشورت كرديم ولي ايشون همچ تعقيري نكرده
خودخوا و لجباز و يك دنده است
همش دنبال پول و مال هستش ميخواد هر چي هست تمام به نام ايشون باشه
خواهش ميكنم كمكم كنيد
با تشكر