برای دریافت راهکارها روی لینک زیر کلیک کنید
? درد مشترک زنان و دختران ایرانی
قسمت اول: مشکلات و دردهای زنان و دختران ایرانی
در این ویدئو در رابطه ی اینکه چرا هر روز در ارتباطاتتان دچار ضعف بیشتر می شوید، صحبت میکنم.
❌ خیانت کرده؟
❌ خانوادش عزیزه؟
❌ وسط راه تنهات گذاشته؟
❌ بلاتکلیفی؟
❌ بریدی؟
❌ نمیتونی تصمیم بگیری برای انتخاب؟
در این ویدئو (قسمت اول) می خواهم اگر تجربه مشابهی همچون ضعیف شدن ارتباط تون دارید در همین ویدئو برایمان درج کنید و تجربیاتتون رو برام بنویسید.
?در ویدئوی بعدی نسبت به راهکارهایی برای رفع این مشکلات و نگرانی ها برایتان صحبت می کنم.
در صورتی که توانایی تهیه دوره های آموزشی را ندارید می توانید با ایجاد حساب کاربری در سایت خانم پریسا نصری به آدرس
https://www.parisanasri.com
از دوره های آموزشی رایگان برای بهبود شرایط زندگی خودتان بهره ببرید ، اگر بتوانید کاربردی از این آموزش ها استفاده کنید قطعا تاثیرات شگفت انگیزی در زندگی مشترک شما خواهد داشت.
شاد باشید
یک علت رفیقبازی برمیگردد به نوع و روش زندگی که افراد از دوران مجردی خود به دنیای تاهل وارد میکنند. اینها در دوران مجردی وابسته به دوستان و گروههایی بودند که در آنها عضو بودند و نیازهای عاطفی، روانشناختی و تعاملات اجتماعیشان را از راه ارتباط با آنها تامین میکردند. چنین افرادی پس از ازدواج هم این روال را وارد دنیای تاهل میکنند و همچنان با دوستان سابق خود در ارتباط هستند و تعاملاتشان را حفظ میکنند. علت بعدی ناشی از عقدههای سرکوب شده دوران مجردی است. یعنی تعاملات اجتماعی فرد رفیقباز در مجردی با دیگران کم یا ضعیف بود و زمانیکه وارد زندگی مشترک میشود و عرصه را برای خودنمایی آزاد میبیند، آرام آرام با دیگران ارتباط برقرار کرده و دوست میشوند. نکته سوم، داشتن پدر و مادرهای سختگیر و کنترلکننده است. افرادی که در گذشته والدینشان روی آنها نظارت و کنترل بیمارگونهای داشتند، وقتی پس از ازدواج وارد زندگی مشترک میشوند، تصمیم میگیرند نیازهای روانشناختی را که در گذشته به آنها پاسخی ندادهاند، با دوستییابی و رفیقبازی تامین کنند. گاهی وقتها افراد میبینند که همسرشان در زندگی مشترک نمیتواند نیازهای روانی و عاطفی او را تامین کند؛ غر میشنود، کنترل میشود، تهدید میشود، آرامش در زندگیاش ندارد، برای هر کاری که انجام میدهد بازخواست میشود، این مشکلات برای هر یک از زوجین که رخ دهد باعث میشود او با عضو شدن در گروههای ورزشی، کوهنوردی، سازمانهای مختلف و.. آرامشی را که در محیط خانه پیدا نکرده بیابد. افراد رفیقباز کسانی هستند که نیازها و احساسات دوست یا دوستان خود را مقدم بر همسر خود میدانند و با اینکه میدانند همسرشان به کمک و حمایت آنها نیاز دارند، اما این توجه را معطوف دوست خود میکنند. نگاه اینها به دنیای رفیقبازی ناشی از رسم، طرز تفکر و نگرشی است که آنها به دوست خود دارند و احساس میکنند رفیقبازی یعنی بامرام بودن، یعنی اینکه هوای دوستم را داشته باشم. نوع دیگری از رفیقبازی هم وجود دارد که فرد در آن نیازها را اولویتبندی میکند. یعنی در عین اینکه برای دوستش احترام زیادی قائل است و نیازهای روانشناختیاش را تامین میکند، اما نیازهای روانشناختی خانواده را مقدم بر او میداند و خود را فدای دوست نمیکند. رفیقبازی چون با بیتوجهی به فرد یا خانواده و تامین نیازهای آنان همراه است، سبب بروز اختلاف در زندگی مشترک شده و حتی ممکن است منجر به خیانت و جدایی میان زوجین شود. برای جلوگیری از بروز این مشکل اول اینکه افراد تا جاییکه میتوانید نیازهای روانی و عاطفی و احساسی همسر خودتون رو تامین کنید. اگر با این راهکار مرد به زندگی مشترک برنگشت، بهتره به سمت عضویت در گروههایی بروید که کمترین میزان آسیب را به همراه داره و سبب زیرسوالرفتن اصالت خانواده یا بروز خیانت نمیشود. اگر شما تمام این راه ها را رفتید باز هم جواب نداد، بهتره به روانشناس مراجعه هر دوی شما در جلسات مشاوره، نسبت به حل مشکل اقدام کنید.
شاد باشید
خانم نصری من از زمانی که با پکیچ شما اشنا شدم تلاش بر اینه قوانین رو اجرا کنم مشکلم اینه که تو مرحله اشنایی طرف مقابل رو راضی نگاه میدارم و طبق قوانین یه سری از مسایل رو میگذارم وقتی طرف خودم رو شناخت بهش بگم ولی طرف مقابل وقتی میاد تحقیق بخاطر اینکه پدر و مادرم با هم تو مراحل زندگی همیشه مشکل داشتن یا خواهر و برادرم جدا شدن و همسایه ها طرف رو منصرف میکنن الان 40 ساله هستم همیشه با این مشکل روبرو میشم بخاطر شرایط و مشکلات خانواده مجبور شدم جدا و مستقل زندگی کنم الان همین موضوع هم باعث یکی دیگه از مشکلات تو تحقیقات شده در حالی که دختر زیبا مستقل و فهمیده هستم و دیگران از اینکه مجرد موندم تعجب میکنن ...
لطفا در حساب کاربری و پروفایل خودتان بخش نظرات من را چک کنید.
موفق باشید
ميخواستم بدونم اين مشكل قابل حل هست؟ يااينكه بايدعلى رغم ميلم براى هميشه همديگه رو فراموش كنيم؟
سخته برای یه مادر خیلی سخته اما خدا بزرگه. امیدم به خداست که همیشه مراقب خودمو بچه هام باشه? ممنونم از حرفای قشنگ و امیدبخشتون? ولی خب زندگی من راه درست شدن نداشت چون طرفم نمیخواست. بقول خودش که میگفت: مامانم گفته اینو طلاق بده یه زن خوب برات میگیرم? واقعا بعضی مادرا چرا اینجورین؟؟!!
ميخواستم بدونم راهى براى حل اين مشكل وجود داره ؟ يااينكه بهتره على رغم ميلم رابطه و آشنايى مون همين جا تموم بشه؟
در صورتی که بعد از گفت و گو به این نتیجه رسیدید که نمی توانید با هم به یک دیدگاه و توافق مشترک برسید که به آن پایبند باشید، بهتر است به این رابطه پایان دهید و نباید به امید بهتر شدن شرایط بعد از ازدواج در این رابطه بمانید چون وقتی باور های ما شکل می گیرد به سختی می توانیم تغییر را بپذیریم.
موفق باشید
در این سازمان مشاوره انجام نمی شود
می توانید از دوره های آموزشی جامع توانمند سازی بانوان در این زمینه استفاده کنید
در همین رابطه دوره ی نامزدی هدفمند به شما پیشنهاد می شود.اطلاعات بیشتر را می توانید در سایت خانم نصری به آدرس
https://www.parisanasri.com
ملاحضه بفرمایید
موفق باشید
می توانید برای دسترسی به پاسخ مشاور،
بعد از ورود به حساب کاربری خودتان در قسمت پروفایل و در بخش نظرات من، سوالات خود و پاسخ های مشاور را ملاحظه فرمائید.
موفق باشید
بعصی وقتا فک میکنم حسش وابستگیه ..20 سالشه ولی رفتاراش خیلی بچگانس فک میکنم هنو درک کاملی از عشق نداره ..
اگرایشون به مادرش وابستگی زیادی دارد، باید کارهایی انجام دهید تا به شما اعتماد کند و تصمیمات شما را بی نقص یا حداقل کم نقص بداند؛ یعنی به نحوی به ایشون ثابت کنید که من هم مثل مادرت به تو علاقه دارم و برای ارتباطمان تدبیرهای لازم را در نظر گرفته ام. البته نباید توقع داشته باشید که در مقابل هر اظهار نظر مادرش بایستد و آن را مخالف استقلال در زندگی اش بداند. برخورد نامناسب با مادرها در چنین مواقعی، عواقب خوبی در رابطه ی شما نخواهد داشت و در آینده مشکلاتی ایجاد خواهد کرد.اگر مادرشون نصیحتی کرد که از نظر شما درست نبود، این مسئله باید مدیریت شود. در این مواقع لازم نیست که دو نفر این مسئله را خیلی بزرگ جلوه دهند و با یکدیگر اوقات تلخی کنند. زوج ها باید با یکدیگر هم اندیشی کنند و این گونه هم فکر نکنند تصمیماتی که خودشان می گیرند قطعا درست و نصیحت های دیگر قطعا اشتباه است. باید علاوه بر سپاسگزاری از مادر برای این توصیه، از او عذرخواهی کنید و بگویید که نظر ما در حال حاضر یک مقداری متفاوت است.بهتر است کمی جدی تر در باره ی ادامه ی ارتباط با این شخص تصمیم بگیرید
مسلما کسی که نتواند برای ارتباط عاطفی اش خودش مستقل تصمیم بگیرد، در زندگی مشترک هم نمی تواند پشتوانه ی محکمی برای شما باشد.
موفق باشید
سلام خانم دکتر نصری جان
من فریبا 44 ساله قیافه فوق العاده زیبایی داشتم با گذشت 25 سال از زندگی با همسرم (الان برام شده همخونه) و داشتن دختر 21 و 9 ساله سالیانیست که با این مشکلات کنار آمده ام اول زندگیم 6 سال در خانه مادرشوهرم بودم فک میکردم از آنجا برویم درست می شود تلاش خودمو کردم نخوردم نپوشیدم تمام فکرم خرید خانه بود خانه خریدم 2 سال اول خوب بود اما بعد از آن و شروع به اذیت دیر آمدن قطع رابطه با خانواده من دخالت بیجا در رفتار پدر و مادرم و خانواده ام وایراد از خودم و دخترم و... تا اینکه تو یه حادثه تصادف کردم دو ماه ونیم توکما بودم کسی رو نمیشناختم اولش خوب بود نگرانم بود بعدش میگفت تو عوض شدی ایراد میگیری نمی فهمی یادت میره و انقدر القا کرده بود که مادرم میگفت تو فراموشی داری بعد از اینکه به وضوح متوجه شدم داره بهم خیانت میکنه فقط به یک خواهرم و دوستم که مثل خواهرمه گفتم دیدم دارم داغون میشم تو یه دعوا که جلو خانوادش بود به مادرش گفتم که این زندگی چه آشوبیه مادرش گفت نه اسم رو پسرم نزار فقط گفتم من بخاطر دخترم دارم ادامه میدم دوست ندارم موقع ازدواجش ببیند مادر طلاق گرفته داره و بابای خیانت کار با این که خودش میدونه خبر دارم از کاراش تازگی ها با دختر خاله اش (مطلقه الان ازدواج کرده) روابط عاشقانه داره و عکس و پیام و حرفای محرمانه و... به نظر شما همین همخانگی رو ادامه بدم یا برم سراغ رسیدن به خودم و بی تفاوت بودن به همخانه ام یا دادگاه (جدایی که هیچ جای خوشبختی را درونش نمیبینم).
شاد باشید
شما می توانید برای آموزش بیشتر از دوره های آموزشی جامع خانم نصری استفاده کنید
در صورتی که توانایی تهیه آموزش های جامع را ندارید می توانید از دوره های اشتراک ویژه و آموزش های رایگان سایت بهره ببرید.جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانید با شماره ی 02188915004 تماس بگیرید .
موفق باشید
پیشنهاد شما حتما ارجاع داده می شود ضمن اینکه
در دوره ی آموزشی هنر زن بودن در همین رابطه آموزش های لازم ارائه شده است که شما می توانید از این آموزش ها استفاده کنید.موفق باشید
از طرفی استقلال مالی ندارم و حمایت خونواده رو ندارم اصلا از طرفی خودم میگم درست نیست جدایی با این وضع اینده دخترم چی میشه چون وحشتناک حساس رو دخترمون و..
از طرفی دلم واسش میسوزه که میبینم اینقدر داره با تنفر نسبت به همه چیز برخورد میکنه و آرامش درونی نداره و عکس العمل نشون میده و باید درمان بشه
ولی وقتی خودش نمیخواد
قبول داره فتار خودش و میگه لازم این برخورد
و همیشه میگه من مقصرم با بچه هم همینطور میگه بچه باید ادب شه
و سر هرچیز کوچیکی محق این هستم که فحش بشنوم و کتک بخورم که الان بخاطر پزشک قانونی خیلی حواسش هست که صدمه نزنه
شما بگین چیکار کنم
بخدا خسته شدم نمیدونم تا کی میتونم تحمل کنم
تمام سعی ام و کردم برای بهبود زندگیم ولی جواب نگرفتم
از زندگی و لذت های زندگی چیزی رو تجربه ودرک نکردم
از طرفی به قدری من و تحقیر کرده میترسم و این جسارت و ندارم بخوام جدا زندگی کنم
چون از نظر مالی هم خیلی بهش وابسته ام
و هم میترسم از طلاق و آثار بعد اون
خسته شدم از اینکه چرا من اینقدر گذشت دارم
و نمیتونم واسه خودم ارزش قایل بشم از خودم بدم اومده چرا باید اینقدر دلرحم باشم
تو رو خدا نگین چرا بچه دار شدی
چرا اوایل جدا نشدی
تو این صفحه از حوصله خارج تا بخوام این ها رو هم توضیح بدم
فقط بهم راهکار بدین لطفا
تو برزخ زندگی میکنم
ببخشید بابت طولانی شدن متن ام
ممنون
از شرایطی که در آن قرار دارید متاسفیم و امیدواریم زودتر آرامش به زندگیتون برگرده??
رفتار با شوهر بداخلاق، كار ساده اي نيست. مردان بيشتر كلامي هستند و به همين خاطر بايد اجازه دهيد عصبانيت خودشون رو بيرون بريزند. درحالي كه زنان تمام خشم خودشون رو درون خود نگه مي دارند ومعمولا با گریه کردن اون رو نشون میدن. در زندگی مشترک معمولا ، تمام خشم مرد متوجه زن خواهد بود چون او نزديكترين فرد به شوهرش مي باشد.خشمي كه از طرف شوهرتون سر مي زند، مستقيماً شما رو هدف قرار نمي ده. در اين شرايط شما به اندازه كافي به احساساتي شدن گرايش داريد. فکر کردن به شوهرتون كه هميشه با خشم برخورد مي كند، باعث مي شه که احساس فرومايگي كنيد و اين امري كاملاً طبيعي است. شما بايد يك قدم به عقب برداريد و عملاً به آنچه رخ داده فکر کنید و دلایلی که پشت این رفتار هست رو پیدا کنید.
استرس، نااميدي و ترس، مردان رو عصباني مي كنه. مي تونيد به همسرتون بگيد كه با اينكه مي دونيد او اين روزها چه استرس فراواني دارد و اين مسئله اونو عصبي كرده است، اما اين موضوع باعث شده كه زندگی مشترکتون هم تحت تأثير قرار بگيرد. با همسرتان شفاف و روشن گفت وگو كنيد و او را بدون قيد و شرط حمايت كنيد.نگذاريد همسرتون درگير خشم خودش بشود. اگر ديديد عصبانيه، اونو تنها بگذاريد. اگر فكر مي كنيد كه مسئله خاصي باعث عصبانيت همسرتون مي شه، از طرح اون موضوعات اجتناب كنيد.عصبانيت به آسيب هاي فيزيكي و عاطفي مي انجامد. با شوهرتون لجبازي نكنيد. در عوض سعي كنيد راه هايي براي درك و حمايت او پیدا کنید. شما بايد درون خودتون رو مورد تجزيه و تحليل قرار بدید. بايد به اين فكر كنيد كه چرا همسرتون عصبانيت خودش رو سر شما خالي می کنه؟ غر نزنيد، زيرا نتيجه اي جز انفجار عصبانيت و بدتر شدن شرايط ندارد.طوري رفتار كنيد كه همسرتون با شما احساس راحتي كنه .شما مي تونيد انفجار خشم همسرتون رو با برقراري ارتباطي درست با ایشون خنثي كنيد. گفت وگو با همسرتون به هيچ وجه ایشونو ناراحت نخواهد كرد. بعد از اينكه با ایشون گفت وگو كرديد، متوجه خواهید شدكه همه چيز به حالت عادي برگشته. چگونگي برخورد با يك شوهر عصباني، به ميزان شكيبايي شما و ميزان آسيبي كه به شما وارد مي گردد، بستگي دارد. آزارهاي عاطفي و روحي امري واقعي اند و افراد مختلف ميزان صبر متفاوتي دارند.در درجه اول، ممكن است همسر خشمگين شما در خانواده اي رشد كرده باشد كه اينگونه رفتارها طبيعي بوده است و بيان احساسات دروني با چنين راه هاي خشن، بدون توجه به آسيبي كه به شما وارد میشه ، به نظرش عادي مي آيد. اگر شما در خانه اي با عشق فراوان بزرگ شده ايد، به طور قطع توقع محبت بيشتري از شوهرتون داريد و عصباني شدن او شما رو خیلی ناراحت و نا امید می کنه.به شوهرتون بگيد كه وقتي عصبانی میشه، چقدر شما اذيت مي شيد. شايد از اينكه داره به شما آزار مي رسونه، آگاهي نداره. اگر او شما را دوست دارد بايد تلاش كند تا براي جلوگيري از ناراحت شدن شما، عبارات مناسب و لحن متمايزي را ياد بگيرد. در حقيقت برخي از مردها بسيار خودخواهند و از درك ديدگاه هاي شما سرباز مي زنند. اما حداقل سعي كنيد زماني كه او آرومه، در اين مورد با او به گفت وگوکنید
درصورتي كه شوهر شما به احساساتتون اهميتي نمي ده و به صراحت اقرار مي كنه كه مي خواد شما رو اذیت کنه ممكن است خودش هم عميقاً آسيب ديده باشد. از او درمورد آنچه كه اونو آزار مي ده سؤال كنيد و بهش قول بديد اين مسئله را طوري تغيير خواهيد داد كه ديگه اذيت نشه. برخي افراد دوست دارن وقتي خودشون آزرده خاطر مي شن، ديگران هم مثل اون ها باشن.اگر به وضوح همسرتون دوست داشت شما رو اذيت كنه، با اينكه شما همواره رفتار خوبي با او داشتین، بايد به دنبال راه حل عاقلانه اي باشيد! اگر نتونستيد در كل موقعيت خودتون و خوشبختي را پیدا کنید، شايد بهتر باشه هرچه زودتر از او جدا شويد. شايد به خاطر بودن با شما خشمگينه و مي خواد كه اونو ترك كنيد. سعي كنيد هر كاري كه مي تونيد براي محافظت از خودتون و فرزندتون در برابر آزارهای او انجام بديد كه به رفتار خشن او ربط داشته باشد. اما اگر به هيچ وجه نمي تونيد اين كار رو انجام بديد، مي تونيد براي هميشه از او جدا شويد.
به خاطر داشته باشيد درصورتي كه هر دوی شما براي يكديگر اهميت داشته باشيد و درصورتي كه دوست داشته باشيد يكديگر را خوشحال ببينيد، مي تونيد براي يادگيري درست رفتار كردن با يكديگر تلاش كنيد. افراد متأهل بايد بياموزند كه چطور با هم رفتار كنند. هر دوی شما بايد براي يافتن راهي براي سازش و شادکردن يكديگر تلاش كنيد. اگر يكي از زوجين وظيفه خودش رو براي خشنود كردن ديگري انجام نداد، راه ديگري به غير از جدايي باقي نمي ماند.
شادباشید