به من اطلاع بده!

با کلیک بر روی "Allow" از تخفیف ها و پیام های سایت مطلع شوید.
شماره تماس پشتیبانی
02187700778

پایان پریشانی - قسمت دوم

نیاز به پشتیبانی دارید
پشتیبانی از طریق تلگرام
یا
تماس با شماره:
02187700778
درباره این برنامه

? پایان پریشانی 2

قسمت دوم: راهکارهای تغییر زندگی و خروج از پریشانی

در این ویدئو در رابطه ی یک راهکار بسیار مهم در ارتباطات شما با همسر و یا نامزدتان، صحبت میکنم.

❌در این ویدئو (قسمت دوم) می خواهم پس از دیدن این ویدئو، سوالات خودتان را درج کنید تا به مهم ترین سوالات در ویدئوی بعدی پاسخ دهم.

? در ویدئوی بعدی نسبت به پاسخ به سوالات متداول و برخی نگرانی ها و خبرهای خوب برایتان صحبت میکنم.

میخواهم به رایگان مشترک شوم!
رایگان
برای دیدن این برنامه آموزشی روی دکمه بالا کلیک کنید.

ثبت نظر و یا سوال

1397/5/15 13:55  مدت زمان عضویت:2094 روز
1
سلام پريساي عزيز من مدت ٤ ماه با اقايي اشنا شدم كه كنارش به شدت خوشحالم و احساس خوشبختي مي كنم اما هر از گاهي شاهد زيرابي رفتن هاي ايشون توي محيط مجازي هستم كه به شدت من و بهم ميريزه دختراي مختلف رو را ميده به اينستاگرامش براشون ويديو ارسال مي كنه خيانت عيني ازش نديدم از اونجايي هم كه كشور ديگه ايي زندگي مي كنه مدتي اينجا توي شهر من هست مدتي اونجا، من كنترلي ندارم روي اينجور رفتارهاش و فقط كلافه ميشم و بهش گير ميدم اخيرا بازم متوجه رفتار صميمانش با يه نفر توي محيط مجازي شدم و باهاش كات كردم و بلافاصله با شخصي كه قصد ازدواج داره شروع به صحبت كردم اما فكرم و احساسم حتي يك ثانيه هم ازون پرت نميشه، هنوز بهم پيام ميده و جوري رفتار مي كنه كه تموم نشده ولي من ديگه وارد ارتباط ديگه ايي شدم و نه را پس دارم نه راه پيش بايد چكار كنم؟؟
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/5/15 14:06  مدت زمان عضویت:2309 روز
-1
سلام دوست عزیز بهتر است رابطه قبلی خود را فراموش کنید و رابطه ای که در ان هستید را بسازیدشما بازیچه دست او نیستید که عرکاری میخواهد انجام دهد یا اینکه هر موقع دوست داشته باشد با شما ارتباط برقرار کند این افراد مریض هئستند و برای خود و دیگران ارزش قائل نمیشوند پس به فکر اینده و وقت خود باشید .
1397/5/12 09:22  مدت زمان عضویت:2065 روز
0
سلام پریسا خانوم میخوام باشماصحبت کنم راحت باشم ولی نمیدونم چجوری ازچه طریقی خیلی میخوام نصیحتم کنی مشکل دارم اگه کمکم کنی ممنون میشم عزیزم
1397/5/11 09:21  مدت زمان عضویت:2325 روز
0
ط با سلام به خانم نصری گل من خانمی هستم 44 ساله عزیزم من پیام دادم به کمک شما نیازمندم حدود سی سال زندگی مشترگ داریم من بچه سن بودم که ازدواج کردم همدیگه رو دوست داریم ولی نتونستیم رابطه صمیمی با هم داشته باشیم کاش این برنامه ها اون زمان بودش خانم نصری همسر من مردی خودخواه و دیکتاتور بوده و مردی بولهوس بخاطر این اخلاقش نتونستیم صمیمی باشیم و بلد نبودیم الان چندین سال که خیانت میکنه و صحبت کردم و مشاجره خیلی داشتیم فایده نداره و شده عادت و گفتم بیا جدا بشیم خودشم گفت ولی طلاق بده نیستش و میگه خودت هر کاری میکنی بکن وکل سرمایه زندگیمونو از دست دادیم و چیزی نداره که بهم بده ومن نه سرمایه دارم نه پشتوانه چیکار میتونم بکنم ومن خواستم که زندگیمو درست کنم مشاوره خیلی رفتم ولی به تنهایی نمیشه عزیزم ودیگه خسته شدم وهیچ آرامشی ندارم ومن زندگی نمی کنم هم بخاطر بچه ها هم اینکه زندگیمو دوست دارم نخواستم خراب بشه ولی در زندگی که همسرت فقط به فکر خودش ومی بینی که تو رو میذاره و راحت میره پی خوشی خودش اون موقع داره زیر پا میذاره میگی من کجای زندگیم و خیلی سخته به خودم میگم چقدر میخوای زندگی کنی بذار برو عمر و جونیم رفتش ولی کجا با کدوم سرمایه تور خدا نیازمند کمک شما هستم لطفا کمکم کن حرمتها شکسته شده و هر کاری میکنی که من از این وضعیت زجر می کشم و دو فرزند دارم که به تازگی ازدواج کردن موندم در زندگی و کنارمیام و میگم برای خودم زندگی کنم ولی می بینم مدام سرش به گوشی هستش نمی تونم بی توجه باشم و برام دردآور وبه جز خودش هیچ چیزی مهم نیستش ما دو کلمه نمیتونیم با هم صحبت کنیم چون بلد به مشاجره تبدیل میشه دیگه این پکیج شما به کار ما نمیاد چون دیگه حرمتی نگه نمیداره و خیانت چندین ساله هستش من ازاین که شما خانم توانمندی هستی خیلی خوشحالم به خودم میگم کاش منم زن قدرتمندی بودم اون موقع همسرم شاید به خودش میومد چیکار میشه کرد خانم نصری عزیز اگه اوضاع مالی خوبی داشت ی زن دیگه میگرفت خودش همیشه میگه و از این که خیلی گستاخ و زشت رو نمیدونه خیلی عذابم میده و چاره ای ندارم تور خدا کمک کن و راهنمایی انشالله که همیشه سلامت باشی یکدنیا ممنون میشم من خواهر کوچیک خودت بدون و راهنمایی کن
1397/5/8 05:46  مدت زمان عضویت:2073 روز
1
سلام پریسای عزیزم به خدا خیلی دوست دارم شما یه زن واقعا خوش قلب قدرتمند هستین نمیدونید چقدر خوشحالم کانال شما رو پیدا کردم من فایل های شما رو توی کانال دیدم و ویس هارو شنیدم از وقتی شما رو شناختم انقدر انرژی گرفتم من خانه دارم سنم بالا نیست من عاشق یاد گیری هستم کارهای بزرگ نو همیشه یه انرزی تو وجودم هست که نتونستم ازش استفاده کنممن توی کار های هنری استعداد خوبی دارم از فرشینه بافی گرفته تا جعبه سازی طراحی و نقاشی میکنم که همه ازم میپرسن کلاس رفتی هوش خوبی دارم کارهای دستی و زیبایی بلدم خدارو شکرچطور میتونم از این چیزهایی که بلدم نتیجه بگیرم این ها رو گفتم که شما منو راهنمایی کنید تا بتونم یه کاری برای خودم درست کنم اما شو هرم مخالفه درامد زنه ولی با دیدن ویدئو ها دیگه برام مهم نیست من میخوام قدرتمند وثروتمند بشم و اگه خدا بخواد حتما موفق میشم خیلی دوست دارم شما رو ببینم باهاتون صحبت کنم از وقتی فهمیدم فرشته ای بنام پریسا نصری هست انگار کس دیگه ای شدم ممنون که هستی واینقدر به فکر زنان جامعه هستی خییییلی دوست دارم موفق باشی ???????????
1397/5/7 15:30  مدت زمان عضویت:2092 روز
0
سلام و خسته نبا شی بابت همه زجماتتون.من دختر 26 ساله ای هستم ک به مدت 11ماه با اقایی اشنا شدم ک تو صحبتهاشون از ازدواج و زندگی مشترک بامن حرف میزنه. اکثر اوقات منو به عنوان خانومش معرفی میکنه اما تا حالا هیچ اقدامی نکردن با علم به اینکه میدونم دوسم داره و برام احترام قائله.اطرافیان میگن بگو خواستگار دارم تا ترقیب بشه اما خودم فک میکنم ی صحبت جدی کنیم ک اگر هدفی داره اقدام کنه اگر نه بهتره این ارتباط تموم بشه.لطفا راهنماییم کنید چه جوری از این بلاتکلیفی در بیام؟
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/5/8 00:17  مدت زمان عضویت:2309 روز
0
سلام دوست عزیز با او صحبت کنید و جایگاه خودتان را در رابطه مشخص کنید زمان کافی برای شناخت داشته اید از او بخواهید هدفش را از رابطه با شما مشخص کند .شما با وجود او دیگر فرصتهای مناسب ازدواج را از دست خواهید داد.
1397/5/6 23:26  مدت زمان عضویت:2071 روز
1
سلام خانم دکتر
ممنون بابت کانال خوب و اطلاعات خوبی که در اختیار خانمهل میذارید.
من یک مشکلی داشتم اونم راجب دوران آشنایی هست.من یک دختر مجرددهستم که با هر مردی که برلی ازدواج می خوام آشنا بشم.اکثرا از من رابطه ج و یا در حد معمول بغل و بوسه و... می خوان.من بخاطر دختر بودن و اعتقاداتم نمی تونم این مساله رو هضم کنم و بعد از جواب رد دادن من میرن.
آیا من اشتباه می کنم یا این زمونه همه مردها اینطوری شدند؟
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/5/7 03:31  مدت زمان عضویت:2309 روز
1
سلام دوست عزیز به هیچ عنوان وارد چنین رابطه ای نشوید .زمانه عوض نشده است انها شما را برای مدتی میخواهند .اگر پسری دختری را برای ازدواج بخواهد هیچ گاه از او درخواست چنین رابطه ای نمیکند .افریم بر شما که عاقلانه تصمیم میگیرید .
1397/5/6 19:02  مدت زمان عضویت:2071 روز
1
سلام ممنون از شما. من 6 سال ازدواج کردم همسر من ادم درون گرا هست و اصلا در مورد هیچ چیزی با من حرف نمیزنه و همیشه با هم سر این موضوع بحث میکنیم.خیلی ادم مرموز واینکه نمیخواد کسی از کاراش سر دربیاره حتی من.حالا تصمیم گرفته که از ایران بره بعد من برم واقعیتش من خسته شدم از اینکه باهاش مقابله کنم چون تو این سالها همش قصد رفتن داشته من نزاشتم .چون یه خواهر داره خارج از اایران واون خیلی به شوهر من خط میده که چیکار کنه و ااز من هم خوشش نمیاد همیشه از این میترسیدم که خواهرش ما رو از هم جدا کنه ولی واقعا خسته شدم از این وضع این دفعه گفتم برو کاراتو درست کن بعد من میام واقعا از اینکه همش با نگرانی اینکه این منو ترک کنه زندگی کردم خسته شدم.لطفا کمکم کنید
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/5/7 03:19  مدت زمان عضویت:2309 روز
1
سلام دوست عزیز به نظر من ایشون سکوت را نردانگی می دانند و اینکه زن باید ناز او را بکشد .اما شما در مقابل این کار به هیچ وجخ نباید عکس العمل منفی نشان دهید .زمانی که او در سکوت به سر میبرد شما میتوانید به تنهایی با او صحبت کنید و خواسته های خود را به او بگویید .اگر او میخواهد برود و تصمیمش جدی است حتما همراهیش کنید و تنهایش نگذارید .بدای او ارزش قائل شوید و کنارش باشید
1397/5/6 15:47  مدت زمان عضویت:2075 روز
1
سلام خانم نصری
لطف کنید در مورد انگیزه هم کلیپ بذارید
من چند وقتیه اصلا انگیزه زندگی کردن هم ندارم فقط میگم بخوابم نمیتونم کارامو انجام بدم کارای خونم میمونه نمیتونم حتی درس بخونم واقعا نمیدونم چیکار کنم
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/5/7 02:55  مدت زمان عضویت:2309 روز
0
سلام دوست عزیز اگر شما در زندگی خود هدف داشته باشید هیچ گاه بی انگیزه نمیشوید حتما یک برنامه ریزی کنید و لیسنتی از اهداف خود تهیه کنید و مطابق ان پیش بروید حتما ورزش را در برنامه روزانه خود قرار دهید پیاده روی را فراموش نکنید .اگر شرایطش را دارید کاری برای خود شروع کنید .
1397/5/6 09:25  مدت زمان عضویت:2104 روز
1
سلام خانم نصری عزیز. واقعا دستتون درد نکنه با اموزشهای عالیتون
من خانمی هستم که یک ساله ازدواج کردم شوهرم خیلی دوسم داره.ولی یه مدتی میشه که بددهنی میکنه و من رو از خودش دور میکنه.درضمن شوهرم لجباز هست.پیش مشاور رفتم و زندگیم رو براش تعریف کردم ایشون تشخیص دادن که شوهرم افسردگی داره بخاطر اتفاقات زندگیش در کودکیش. باید درمان بشه ولی نمیتونم راصیش کنم بریم پیش روانپزشک.میشه راهنماییم کنین چیکار کنم???
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/5/7 02:35  مدت زمان عضویت:2309 روز
1
سلام دوست عزیز پیشنهاد من به شما این است که اصلا اسم روانپزشک را نزد همسر تان نبرید چون یک افسردگی نیازی به روانپزشک ندارد و فقط روانشناس بالینی نیاز دازد چون رفتار ایشون باید ریشه یابی شود و از هر جهت بررسی شود اگر رولنشناس بالینی تشخیص داد باید دارو درمامی شود به دکتر اعصاب و روان مراجعه کنید.
1397/5/6 05:40  مدت زمان عضویت:2072 روز
1
سلام پریسا جون قبلا تو پیج اینستاگرام براتون میام گذاشتم من الان حدود 40 یا 50 روزه که با مشکل بزرگی روبه رو شدم بعدگذشت 18سال آشنایی وازدواج که واقعا مطمئنم با عشق و علاقه شروع کردیم یک مدت بود حس میکردم همسرم نسبت بهم سرد شده ماخیلی به من نزدیک بودیم و همدیگه رو خوب حس میکنیم آدم خوب و خانواده داری هم هست ولی یکدفعه نمیدونم چی شده که داره این کارها رو میکنه ما 6ساله اقدام برا بچه دار شدن کردیم نتیجه نگرفتیم 3بار ivfکردم بی نتیجه بود ظاهرا هردوی ما سالم هستیم ولی تا الان هیچ بارداری صورت نگرفته و چون به خلقیات همسرم آشنا هستم تا قبل از این مدت که عوضی شده همش میگفت بچه مهم نیست حتما خدا نخواسته حتما صلاح ما در این نیست که فعلا بچه داربشیم واز این صحبتها ودل من قرص میکرد که یک شوهر خوب و فهمیده دارم که واقعا من دوست داره تا اینکه به یکباره همه چیز تغییر کردوبهانه ها شروع شد و چیزی نگذشته بود که اون متوجه رفتارهای سردش کردم و بهش گفتم فکر کنم زیر سرت بلند شده پس چته چرا این کارا هارو میکنی وبعد چند روز در کمال آرامش به پن گفت که ما دیگه نمی تونیم با هم بچه داریم پس از هم جدا بشیم که تو فرصتهای باقی مونده رو بتونی استفاده کنی وبا شخص دیگه ایی بچه دار بشی ومن در بهت و تعجب فقط گوش میکردم حالا بعد از مدت 40 روز از این ماجرا متوجه شدم که پای کسی این وسط هست که از افراد نزدیک به من هم هست و داره غیر مستقیم رو زندگی من تاثیر میذاره که شوهر من به طرف خودش بکشونه و تا حدودی هم موفق شده و الان دارم متوجه میشم که من چقدر به این آدم نزدیک بودم و خودم خبر نداشتم که چطور داره زندگیم نابود میکنه البته همسر من به خاطر خانواده وموقعییت که تو اجتماع داره واینکه آدم احساسی نیست کسی هم خیلی راحت نمیتونه گولش بزنه ولی خیلی میترسم تا الان فقط فکر میکردم شوهرم بهانه بچه میگیره و الکی به بهانه های مختلف میخواد من از سر راه خودش برداره که صد البته به خاطر بچه است نه چیز دیگه ایی هرچند که مردها همیشه یک بهانه ایی دارن ولی خوب من الان متقاعدش کردم که فعلا فکر بچه را نکنه تا من بتونم اون طور که اون دوست داره زندگیم باهاش ادامه بدم حالا نمیدونم این کار شدنی باشه ودر صورتی که الان میدونم یک زن سر راهش قرار گرفته که اجازه داده به خودش این افکار منفی رو تو ذهنش پرورش بده و تصمیم گرفتم که زندگیم دو دستی بچسبم و چیزی برا شوهرم کم نذارم که این افکار و این زن پلید از ذهنش پاک کنه هرچند که پای یک زندگی دیگه با دوتا طفل معصوم این وسط هست که با هوس بازی یک مادر به فنا میره حالا دنبال راه کارم که به بهترین شکل شوهرم وزندگیم حفظ کنم وچون اون زن هم از نزدیکانم هست و نمیخوام زندگی بچه هاش بازیچه دست یک مادر قدر نشناس بشه نمیخوام زندگی اون هم خراب بشه میدونم که خودش این زندگی نمیخواد لطفا پریسا جون کمکم کنید راستش پیش مشاور هم رفتم ولی حرفای خوبی نمی زنه لطفا راهنماییم کنید ممنون
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/5/7 02:29  مدت زمان عضویت:2309 روز
1
سلام دوست عزیز بهتر است با همسر خود صحبت کنید و احساس و عشق خوددرا بیان کنید و حتما ذکر کنید که از این شرایط راضی هستید .و اگر اطمینان کامل دارید که همسرتان با ان خانم در ارتباط است عواقب کارش را برای اوتوضیح دهید .شاید او ندانسته وارد رابطه شده است .
1397/5/6 04:26  مدت زمان عضویت:2072 روز
0
سلام خانم نصیری عزیز،ممنون از صحبتای خوبتون ،میخواستم بگم اگر میشه لطفا جای اینکه مشکلاتو توضیح بدید راهکارارو بگید،توضیح مشکلات ب ما کمکی نمیکنه،من میخواستم بدونم چطور میتونم این مشکل بزرگو برطرف کنم ،من باهمکارم قراربود ازدواج کنم سه سال پیش،ک پدرم مخالفت کردن ب دلایلی خیلی پسره خوبو پاکی هم هستن،ولی طی این سه سال ما فقط و فقط باموبایل رابطه داشتیم چون عاشقه همیم ،همچنانم خواستگاریه من میانو دوسم داره،پدرمم تقریبا راضی شده،ولی یه مدت هست میگه کاردارم ب من توجه نمیکنه حرف نمیزنه میگه پدرتو راضی کن بعدصحبت میکنیم منم بهش شک دارم همش گیر میدم همش بحث میشه خیلی توهین میکنیم ولی همدیگه رو دوس داریم ،نمیدونم باید چیکار کنم لطفا لطفا راجب این‌موضوع راهکار بگید
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/5/7 01:14  مدت زمان عضویت:2309 روز
1
سلان دوست عزبز از نظر بنده کاملا حق با اقا است بهتر است با پدر خوددصحبت کنید و خودتان و او را از این بلاتکلیفی نجات دهید .اگر این بلاتکلیفی پایان نگیرد از یکدیگر دور خواهید شد تنها راه راضی کردن پدر محترمتان است البته با رعایت احترام و ادب اگر امکانش را دازید از یکی از بزرگترهای فامیل کمک بگیرید نا با پدرتان صحبت کنند.
1397/5/6 03:18  مدت زمان عضویت:2072 روز
1
سلام خانم خیلی خوشحالم ک وارد این کانال شدم
من 4 سله ازدواج کردم و یک فرزند 2 ساله دارم و خیلی جنگیدم
چی بگم که هرچی بیشتر سعی کردم همسرم بیشتر لجبازتر و سختگیر تر از قبل شد هردوماه دعوا میکنه و منو از خونه بیرون میکنه این سری یکماه منو خونه حبس کرد و خودش تنها بیرون میرفت و تمام وقتشو با خانواده و دوستان می گذراند و من حتی گوشی نداشتم و صبح تا شب تنها بودم و میگفت این قد زجرت میدم تا خودت برس
خیلی خسته شده بودم و تصمیم گرفتم واسه همیشه برم چون واقعا کم آوردم
الان خونه پدرم هستم و اقدام کردم واسه جدایی
حتی قفل خونه رو عوض کرده که نتوانم برم خونه
حالم خیلی بده پریسا جان خیلی تنهام و ناامید
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/5/6 15:33  مدت زمان عضویت:2309 روز
1
سلام دوست عزیز اثلا ناامید نباشید و از رحمت خداوند غافل نباشید قطعا خداوند بهترینها را برای شما میخواهد .راهی را که رفته ای ادامه دهید اگر ایسون شما را دوست داشته باشد تغییر رویه میدهد و شما را به زندگی برمیگرداند در غیر این صورت هرانچه خداونددبخواهد اتفاق خواهد افتاد
1397/5/6 01:20  مدت زمان عضویت:2072 روز
-1
سلام خانم نصیری جان
سپاس فراوان از این همه محبت و انرژی شما
18 سالمه و شهریور عروسیمه
تو 7 سالگی بهم تجاوز شد
و من از ترس ب هیچکس هیچی نگفتم
تا وقتی 16 با اقام نامزد کردیم
و بهش همه ی حقیقت رو گفتم
چون نمیتونستم با عذاب وجدان زندگی کنم
اقام گف گذشتمو فراموش کنم و ایندم رو بسازم
خیلی خوب و خوش اخلاق و صبوره
و ب خواست من شغلش رو عوض کرد
و این باعث شد 1 سال از هم دور باشیم
هم دیگ رو خیلی دوست داریم
ولی میترسم بعد عروسیمون نذاره درس بخونم
با اینکه الان میگه مدرسه ثبت نام کن ولی بازم میترسم
کمکم کنید لطفا
همش میترسم تغییر کنه و تو شهر غریب و تو غربت اذیتم بده
اخه دوستام و اطرافیان میگن مردا تغییر میکنن
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/5/6 15:28  مدت زمان عضویت:2309 روز
1
سلام دوست عزیز لطفا این باورهای غلط را کنار بگذارید و فکر منفی نکنید سما اگر راه را درست بروید و احترام همسر خود را داسته باشید و محبت کنید هیچ گاه او تغییر رویه نمیدهد.
1397/5/6 01:14  مدت زمان عضویت:2072 روز
1
خانم نصری من دو ویدیو پریشانی شما رو دیدم سوال دارم خانمی که به شوهرش میگه دوست ندارم و حتی در خلوت خودشان ابراز تمایل نداره و رسما اعلام میکنه می خواهد جدا بشه و همیشه در کنار دوستانش خوش منیگذرونه و خودش رو با دوستای مجرد و یا مطلقه خودش مقایسه می کنه و همیشه تفریحش موبایلش هست و الان دچار پریشانی و سردگمی هست چطور میشه کمکش کرد البته قابل ذکر هست که من واقعا دوستش دارم و با وجود یک دختر 18 ساله نمی خوام از دستش بدم چطور میشه کمکش کرد انگار طبق ویو های شما من در نقش اون خانم ها مورد نظر شما هستم و سرم کلاه رفته تشکر از التفات شما
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/5/6 15:09  مدت زمان عضویت:2309 روز
1
سلام دوست گرامی این نوع رفتار همسر شما نشات گرفته از عقده های از عقده های سرکوب شده دوران مجردی می باشد یعتی تعاملات اجتماعی او کم یا ضعیف بوده و زملنی که وارد زندگی مشترک میشود و عرصه را برای خود نمایی ازاد می بیند به دوستان روی میاوردبا همسرتان صحبت کنید ذکاوت به خرج دهید و لذتهایی را که او با دوستانش تجربه می کند شناسایب کنید و ان ها را برای او فراهم کنید در خلوت خود کاری نکنید که به زندگی متاهلیتان صدمه بزنید به خطوط قزمز یکدیگر احترام بگذارید
1397/5/6 01:01  مدت زمان عضویت:2072 روز
1
سلام خانم نصری من تازه با کانال شما آشنا شدم راه کارهای عالی پیشنهاد می کنید ولی در دوره پایان پریشانی از شما راه کار قطعی می خواهم برای مشکل خودم که شش سال با این مشکل روبرو هستیم در آخر هم دچار افسردگی و اضطراب و استرس و ناراحتی قلبی شدم شوهرم می خواهد برای کار خود منشی خانم استخدام کند در حالی که مسیر خیلی بدی داره وجمع کاملاً مردانه است با این حال شوهر م میگه خودم میبرمش سرکار و خودم برمی گردونم من هم مخالف این کار او هستم خیلی با هم بگو مگو کردیم ولی نتونستم اونو از این کار منع کنم و شوهرم فعلا دست نگه داشته ولی تو فکرش هست چون اون بلند فکر می کنه ونا خواسته به زبان میاره بگید من چیکار کنم
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/5/6 14:44  مدت زمان عضویت:2309 روز
1
سلام دوست عزبز با همسر خود صحبت کنید واز او بخواهید از انجام این کار صرف نظر کند و این حق شماست که اجازه ندهید او این کار را انجام ندهد فقط با ارامش و احترام موضوع را بیان کنید و حتما بگویید این مساله باعث شده که ارامش شما گرفته شود .
برنامه های مرتبط