رابطه عاشقانه چیست؟
رابطه عاشقانه رابطه ایست که هر دو طرف بدانند از هم چه می خواهند و به درجه ای از رشد و بلوغ رسیده باشند که از کنار هم بودن و داشتن یک ارتباط رمانتیک لذت ببرند. یادتان باشد در عشق و عاشقی انسان ها را همانطور که هستند بپسندید و انتخاب کنید و به فکر تغییر شخصیت افراد نباشید. دوست داشتن سالم و رابطه سالم و خوب، ارتباطی است که در آن شناخت وجود دارد و مدیریت رابطه در آن سخت نیست و همچنین شما را در مسیر رسیدن به یک رابطه عاشقانه قرار می دهد. یعنی به یک شناخت کافی و کامل از طرف مقابل رسیده و در آن احساس ایجاد می شود و دوستش خواهید داشت و بعد از آن تازه تعهد می آید.
ولی اشتباهی که اغلب افراد دارند این است که اول از تعهد شروع می کنند و چون نمی خواهند شما را از دست بدهند خیلی سریع وارد رابطه صمیمانه می شوند. در نتیجه محبت می کنند که شما متوجه شوید دوستتان دارند و این چسبندگی باعث می شود بجای اینکه شما به فرد نزدیکتر شوید بدتر از او فاصله بگیرید و دور شوید.
با من همراه باشید تا در این ویدئو به عواملی که باعث حفظ و نابودی عشق و عاشقی تان می شود بپردازم.
نشانه های یک رابطه ناسالم چیست؟
رابطه بد و ناسالم رابطه ای است که در آن امنیت وجود ندارد و هر لحظه نگران از دست دادن و ترک کردن هستیم. در این ارتباط بجای تجربه رابطه عاشقانه شما تحقیر می شوید و احترامی در آن وجود دارد. در رابطه بد عذرخواهی جایگاهی ندارد و کار خیلی سختی است زیرا پذیرش عذرخواهی کردن و قبول کردن اشتباه برای افراد کار خیلی سختی است.
یک اشتباه بزرگی که در رابطه بد افراد انجام می دهند این است که به فکر معامله هستند. یعنی باورشان این است که اگر کاری برای فرد مقابل انجام می دهیم باید برای آن ها بها و منفعتی داشته باشد. در واقع محبت و عشق و عاشقی این افراد بدون چشم داشت نیست و در دوست داشتن معامه می کنند. در صورتی که رابطه خوب و ارتباط رمانتیک، معامله و داد و ستد نیست.
نوع نگاه من و همسر در رابطه عاشقانه متفاوت است
اگر به اسم عشق و عاشقی رفتاری را انجام می دهید، فقط و فقط بخاطر دل و احساس خودتان و برای رسیدن به یک رابطه عاشقانه انجام دهید. هرگز منتظر جبران و تلافی آن از طرف همسرتان نباشید. به عنوان مثال وقتی خانم برای همسرش یک تولد احساسی و عاشقانه می گیرد انتظار دارد همسرش هم مثل همان تولدی که برای او گرفته است برایش تدارک ببیند.
در صورتی که مرد ها اصلا به جزئیاتی که خانم ها توجه می کنند فکر هم نمی کنند. دلیلش هم فقط بخاطر اختلاف در تفکر و نوع نگاه مرد و زن به مسائل است. اگر فردی را فقط بخاطر خصوصیت خاصی دوست دارید و انتخاب می کنید حتما قبلش به این موضوع فکر کنید، که اگر او دیگر این کارها را انجام ندهد آیا در وجود آن فرد خصوصیات دیگری که دوست دارید وجود دارد که بخاطر آن ها بتوانید رابطه عاشقانه و عاطفی تان با او را حفظ کنید؟
عقل و عشق دو شرط اصلی برای عشق و عاشقی!
در ازدواج باید عقل و عشق در کنار هم باشند تا بتوان انتخاب درست و معقولی داشت. وقتی که انتخاب فقط بخاطر عشق باشد بعد از مدتی که هیجانات عشق فروکش شود و با دید عقل به مسائل نگاه شود ممکن است فرد از انتخاب و ازدواجش و رابطه عاشقانه اش احساس پشیمانی کند.در زمان ازدواج باید خیلی موارد و معیارهای فرهنگی و خانوادگی و اعتقادی و مذهب بررسی شود.
بسنجید ببینید که کدام یک از این گزینه ها با توجه به شرایط تان برای شما اولویت و ارجحیت بیشتری برای انتخاب دارد. کدام مورد در آینده که هیجانات احساسی فروکش کرد احساس رضایت و آرامش بیشتری برای شما در جهت داشتن یک ارتباط رمانتیک و خوب در زندگی مشترک تان دارد.
زخم عاطفی چیست؟
تجربه شکسته شدن قلب در یک رابطه عاشقانه و عاطفی را زخم روی قلب یا زخم عاطفی می گویند. وقتی برای چند سال با یک نفر زندگی کرده ایم و یا ارتباط احساسی داشتیم و این رابطه به هر دلیلی تمام می شود، یا فرد رفته یا به دلیل رفتار اشتباه ما این رابطه تمام شده، ناخوداگاه خراشی روی قلب ما ایجاد می شود بنام زخم روی قلب.
این زخم عاطفی عوارض زیادی روی ما و زندگی ما و روابط احساسی و رمانتیک ما دارد. بنابراین تا مدت ها درگیر این موضوع هستیم که چرا این اتفاق برای من افتاد. و باعث می شود که تا مدت ها نتوانیم به کسی اعتماد کنیم و بتوانیم فرد جدیدی را در زندگی بپذیریم و وارد یک رابطه عشقی شویم.
شکست در رابطه صمیمانه باعث ترس و بدبینی می شود
در واقع به دلیل خراش هایی که روی قلب ما وجود دارد ناخوداگاه دچار ترس هایی می شویم که باعث شکاکی و بدبینی ما می شود. و از اینکه با فرد جدیدی آشنا شویم و زیر یک سقف برویم به شدت می ترسیم و نگران هستیم. چون یک بار در رابطه عاشقانه و عاطفی شکست خوردیم، این ترس که مبادا دوباره آن اتفاق برای من بیفتد همیشه همراه ما است و از اقدام جدید و انتخاب شرایط جدید هراس داریم.
در صورتی که باید سعی کنیم این زخم های روی قلب را ترمیم و بازسازی کنیم و اجازه ندهیم زخم و درد گذشته ما را از حرکت برای بهبود و پیشرفت متوقف کند.
خیانت اصلی ترین دلیل نابودی رابطه عاشقانه است!
مهمترین ضربه و جراحت در رابطه صمیمانه و عاطفی می تواند خیانت همسر یا نامزد باشد. مهمترین جایگاه امنیتی و اعتمادی که در قلب یک زن وجود دارد با "خیانت و لغزش همسر" از بین می رود و باعث ایجاد یک زخم می شود. تاثیر این جراحت به قدری زیاد و دردناک است که می تواند برای همیشه رابطه احساسی و رمانتیک افراد را نابود کند. احساس بسیار بدی که بعد از خیانت در انسان به وجود می آید باعث می شود که فرد احساس پوچی و نابودی و بی ارزشی داشته باشد.
حتی زمانی هم که همسر برای عذرخواهی و جبران و برگشت به رابطه به سمت ما می آید، از فرصت دادن دوباره دچار ترس و تردید می شویم و شروع به مرور و یادآوری اتفاقات تلخ می کنیم. دچار بی اعتمادی می شویم و همش نگران تکرار دوباره آن موضوع هستیم.
چه عواملی باعث تشدید زخم های عاطفی می شود؟
واقعیت این است که یادآوری اتفاقات گذشته باعث می شود که هر دفعه ما عمق درد و رنجی را که تجربه کرده ایم برای خودمان تداعی کنیم. زخم عاطفی زمانی درمان می شود که مدام آن را دستکاری و عمیق تر نکنیم. خانم ها هیچ موضوعی را نه تنها فراموش نمی کنند بلکه ریز به ریز آن اتفاق هم در ذهن شان است و مدام در حال مرور و یادآوری آن هستند. ولی زمانی که تصمیم برگشت به رابطه را دارید و می خواهید دوباره زندگی و رابطه عاشقانه و عاطفی تان را بسازید، باید تمام اتفاقاتی که باعث رنجش و ناراحتی شما شده است را فراموش کنید.
راز برگشت به روابط عاشقانه بعد از خیانت!
اگر واقعا به دنبال درمان و ساختن رابطه هستید همه چیز بستگی به خودتان و رفتارتان و تصمیم تان دارد. می خواهید نقش یک قربانی را بازی کنید و انقدر یک موضوع را ادامه دهید که بزرگ و بزرگتر شود و خودتان و زندگی تان را نابود کنید. و یا روی خودتان کار می کنید و برای به آرامش رسیدن و ترمیم زخم و ساختن دوباره یک ارتباط صمیمانه تمام تلاش تان را می کنید.
برای حفظ رابطه عاشقانه و رمانتیک باید هیجانات رابطه را بالا ببرید و با زبان شیرین و با سیاست، بدون طعنه و کنایه صحبت کنید. باید زمان ها و تفریحات دو نفره تان را بیشتر کنید و برای با هم بودن و عشق و عاشقی زمان بیشتری بگذارید. سعی کنید در زندگی هر مانعی که جلوی رشد و پیشرفت شما را می گیرد از زندگی تان حذف کنید و از اتفاقات درس بگیرید. خودتان را دست کم نگیرید و اجازه ندهید تجربیات تلخ و شکست، راه پیشرفت شما را ببندند و باعث سرکوب توانایی و قدرت شما شوند.
من یه دختر19ساله هستم و با یک پسر25ساله به مدت1سال و 1ماه رابطه ی عاطفی برقرار کردم،خیلی از اول با عشق و علاقه و سفت و سخت شروع کردیم و از روز اول به دلیل شکست عاطفی قبلیم گفتم که خط قرمز من خیانته، اما 3روز پیش متوجه شدم که 4ماه قبل با دوست خواهرش به مدت 1هفته در ارتباط تلفنی بوده و 1بار هم با حضور خواهرش همدیگرو ملاقات کردن،لازم به ذکره بگم اون موقع رابطه ما با هم اصلا خوب نبود و ایشون به دلیل مخالفت خانوادشون اصرار به جدایی داشت اما میگفت که هنوز دوست دارم من هم اول جدایی رو نپذیرفتم و خواستم کنارش باشم تا شرایطو باهم درست کنیم چون میدونستم تو فشاره روحیه بدی قرار داره و این از تصمیمش پشیمون میشه و شد الان خانواده اش موافقن منتظرن تا من بگم که به خواستگاری بیان اما من اون موقع فکر میکردم که فقط خواهرش پیشنهاد دوستی با دوستش رو داده اما3روز پیش به طور اتفاقی خودم متوجه شدم باهم دوست بودن و بهش گفتم و میگه من بهش هیچ حسی نداشتم و با اصرار خود اون فرد پذیرفتم و بخاطر تو از اون جدا شدم اما من این3روز به شدت ذهنم درگیر شده که باید چیکار کنم؟خودش میگه که من اون موقع خوبی های تو رو نمیدیدم و چون گفتم جدا بشیم چون نمیخواستم همزمان با2نفر باشم من بهت خیانت نکردم فقط بهت دروغ گفتم اما تو این4 ماه به عشق و وفاداری تو پی بردم و حاضرم برای جبران هر کاری کنم تا منو ببخشی،و به دلیل این که از سمت من محدویت دیدار داریم و میگه فقط بخاطر این که اون دوست خواهرم و میتونستم زود زود ببینم باهاش دوست شدم اما باز هم نتونستم و با یه بهانه جدا شدم
خانم نصری تو رو خدا جواب بدین تو شرایط بدی قرار دارم همدیگرو دوست داریم و نمیخوام از دستش بدم اما چطور باید باهم بمونیم و این بار چطور ازش تعهد بگیرم؟؟؟؟؟
و یه دنیا ممنون از زحماتتون
من یه دختر19ساله هستم و با یک پسر25ساله به مدت1سال و 1ماه رابطه ی عاطفی برقرار کردم،خیلی از اول با عشق و علاقه و سفت و سخت شروع کردیم و از روز اول به دلیل شکست عاطفی قبلیم گفتم که خط قرمز من خیانته، اما 3روز پیش متوجه شدم که 4ماه قبل با دوست خواهرش به مدت 1هفته در ارتباط تلفنی بوده و 1بار هم با حضور خواهرش همدیگرو ملاقات کردن،لازم به ذکره بگم اون موقع رابطه ما با هم اصلا خوب نبود و ایشون به دلیل مخالفت خانوادشون اصرار به جدایی داشت اما میگفت که هنوز دوست دارم من هم اول جدایی رو نپذیرفتم و خواستم کنارش باشم تا شرایطو باهم درست کنیم چون میدونستم تو فشاره روحیه بدی قرار داره و این از تصمیمش پشیمون میشه و شد الان خانواده اش موافقن منتظرن تا من بگم که به خواستگاری بیان اما من اون موقع فکر میکردم که فقط خواهرش پیشنهاد دوستی با دوستش رو داده اما3روز پیش به طور اتفاقی خودم متوجه شدم باهم دوست بودن و بهش گفتم و میگه من بهش هیچ حسی نداشتم و با اصرار خود اون فرد پذیرفتم و بخاطر تو از اون جدا شدم اما من این3روز به شدت ذهنم درگیر شده که باید چیکار کنم؟خودش میگه که من اون موقع خوبی های تو رو نمیدیدم و چون گفتم جدا بشیم چون نمیخواستم همزمان با2نفر باشم من بهت خیانت نکردم فقط بهت دروغ گفتم اما تو این4 ماه به عشق و وفاداری تو پی بردم و حاضرم برای جبران هر کاری کنم تا منو ببخشی،و به دلیل این که از سمت من محدویت دیدار داریم و میگه فقط بخاطر این که اون دوست خواهرم و میتونستم زود زود ببینم باهاش دوست شدم اما باز هم نتونستم و با یه بهانه جدا شدم
خانم نصری تو رو خدا جواب بدین تو شرایط بدی قرار دارم همدیگرو دوست داریم و نمیخوام از دستش بدم اما چطور باید باهم بمونیم و این بار چطور ازش تعهد بگیرم؟؟؟؟؟
و یه دنیا ممنون از زحماتتون
مگه 7 بهر هن گذشت میشه باید از خودش بگذرم