به من اطلاع بده!

با کلیک بر روی "Allow" از تخفیف ها و پیام های سایت مطلع شوید.
شماره تماس پشتیبانی
02187700778

چگونه با هنر زن بودن، قربانی زندگی نشدم؟ - اول

نیاز به پشتیبانی دارید
پشتیبانی از طریق تلگرام
یا
تماس با شماره:
02187700778
درباره این برنامه

چگونه با هنر زن بودن، قربانی زندگی نشدم؟

قسمت اول : نحوه روبرو شدن با مشکلات و چالش ها در زندگی زناشویی

در این ویدئو قصد دارم به شما یاد بدم، که چگونه با هنر زن بودن، قربانی زندگی خودم نشدم.

در این قسمت (قسمت اول) یاد می گیرید که چگونه با مشکلات در زندگی زناشوییتان مواجه شوید و این مشکلات را تبدیل به مسائل و مسائل را حل کنید.

بارها شده که همسرتان بین شما و شخص سوم دیگر تبعیض قائل شده گله و شکایت کرده اید؟
بارها تلاش کردید که زندگیتان را تغییر دهید، منتهی باز تلاشتان نتیجه نداده؟
بارها شده ...

شاید بد نباشد از نتیجه ای که خودم از این موضوع گرفتم با شما صحبت کنم:
من هم مثل شما در زندگی زناشویی خودم با چالش هایی روبرو شدم که تنها چیزی که باعث شده است از این چالش ها عبور کنم، یادگیری آموزه های هنر زن بودن بوده است.
در این ویدئو فرمولی که خودم از آن استفاده کردم را با شما به اشتراک می گذارم.

با من در این ویدئو همراه باشید، و پس از دیدن ویدئو شما میتوانید سوالات یا مشکلاتتون را در قسمت نظرات درج کنید و من به این سوالات پاسخ خواهم داد.

نمایش بیشتر
میخواهم به رایگان مشترک شوم!
رایگان
برای دیدن این برنامه رایگان روی دکمه بالا کلیک کنید!

ثبت نظر و یا سوال

1396/9/7 14:13  مدت زمان عضویت:2317 روز
0
سلام،خانم دکتر بنده 24ساله هستم و یکسال وشش ماه ازعقدم باپسرعموم میگذره بخاطرمشکلاتی که اتفاق افتادتصمیم به طلاق گرفتم البته من هرراهیدیگه فکرکنید رفتم چون همش دلم میخواستمیخواست مشکل روحل کنم اماطرف مقابل ازخردادتابه الان سراغمم نگرفته چه برسه بیادپیشم،این اواخرتهران مرکزمشاوره رفتیم بعدکلی تستوصحبت دکترخصوصی بمن گفت این اقا مشکلات زیادی داره وریشه درخانوادش داره من جداشدن روترجیح میدم چون توهیچ مشکلی نداری دخترم،الان سوالم ازشمااینه که ایاواقعاراه حلی هست که بشه بازیکاری کرد.بااین اوصاف که ایشونتهران هس ومن شهرستان وخودش و خانواده ی بی مسولیتش تابه امروزهیچ اقدامی برای اشتی وصلح وخوشی نکردن.من دوسداشتم کمکش کنم وقتی خودش نمیخواد چه کنم.مجبورم به مطلقه شدن تن بدم.توخانواده ماهمچین چیزی تاکنون نبوده وبرای من خیلی سخته
پاسخ ها
محمدرضا - مشاور سایت
1396/9/9 12:02  مدت زمان عضویت:2328 روز
0
سلام همیشه طلاق اولین و اخرین راه نیست با توجه به اینکه شما دوست دارید که ادامه دهید پیشنهاد میکنم که از یک مشاور یا یکی از بزرگترهای فامیل کمک بگیرید که با همسرتان صحبت کند مشخص شود که همسرتان شما را دوست دارد یا نه ایا حاضر به ادامه دادن هست یا خیر شاید یک سو تفاهم یا لجبازی باعث شده ای اختلاف به وجود بیاید .اگر علت مشخص شود امکان حل موضوع بیشتر است.
1396/9/7 13:57  مدت زمان عضویت:2312 روز
0
سلام به شما استاد بزرگوار من زنی 22 ساله هستم و 5 ساله که ازدواج کردم همسرم 31 سالشه تو تمام تصمیمات و کارهای من دخالت میکنه و من حق انتخاب ندارم و زیاد بهم گیر میده و خیلی هم بدقوله گاهی وقت ها بهم جلوی دیگران توهین و فحاشی میکنه و من خودمو خیلی کنترل میکنم و سعی میکنم که چیزی نگم من اجازه ندارم که پیش خانوادم برم و بهشون سربزنم و همیشه باید پنهانی به خانوادم سربزنم یا حتی اجازه ی بازار رفتنم ندارم حتی با خانوادم کلا من تو منگنه هستم من نمیدونم چیکار کنم که عادت های بدش رو ترک کنه واقعا خسته کننده حتی خانوادش هم از دست کاراش یه وقتایی خسته میشن لطفا راهنماییم کنید .
پاسخ ها
محمدرضا - مشاور سایت
1396/9/9 12:21  مدت زمان عضویت:2328 روز
0
سلام نگذارید همسرتان در گیر خشم خودش شود .اگردیدید عصبانی است او را تنها بگذارید .اگر موضوع خاصی باعث عصبانیت همسرتان می شود از اون موضوع اجتناب کنید .با همسرتان لجبازی نکنید .اجازه بدهید همسرتان هرچه میخواهد حرف بزند او به زودی خسته خواهد شد .اگر شما اشتباه کرده کرده اید سریع بپذیرید و مسوولیت ان را برعهده بگیرید .توصیه میکنم پکیج هنر زن بودن خانم نصری را تهیه کنید.
1396/9/7 09:28  مدت زمان عضویت:2312 روز
1
سلام وخسته نباشی خدمت خانم نصری من زنی38ساله هستم که مدت 18 ساله ازدواج کردم من باشوهرم سربی خودی فوش دادن وپشت سردیگران حرف زدنه فقط مشکلش زبان تیزوتلخشه وگرنه ازلحاظ رفاهی هیچونه مشکلی ندارم وآدمی کاملادهن بین است هرچی دیگران بگن همونه مهربان ودلسوزه ولی ازدست زبان تندوتیزش خسته شدم لطفامنوراهنمایی کنید ممنون ازشما
پاسخ ها
- مشاور سایت
1396/9/12 12:02  مدت زمان عضویت:2308 روز
0
سلام دوست عزیز با توجه به اینکه 18 سال از زندگی مشترکتان میگذرد قطغا در طی این مدت راهای زیادی را برای تغییر رفتار همسرتان امتحان کرده اید .باید به این موضوع توجه کنیم که تنها یک چیز در دنیا تحت کنترل شماست و ان هم خودتان هستید . در این مواقع توجه کنید چه مواقعی همسرتان بددهنی میکنند یا چه جیزهایی باعث عصبانیت ایشون میشود انها را انجام ندهید.سعی کنید ارامش خود را حفظ کرده و در صورت امکان به اتاقی دیگر بروید .دوست عزیز پیشنهاد من به شما این است که پکیج خانم نصری را تهیه کنید و عضو کلوپ زنان باهوش شوید خانم نصری انجا خودشان پاسخگو خواهند بود .
1396/9/7 09:11  مدت زمان عضویت:2312 روز
0
سلام من نزدیک به 15ساله شخصی رو دوست دارم ،واز علاقه من اطلاع داره ،ما هردو مجرد بودیم که من علاقمند بودم خیلی بی توجهی میکرد بهم ،من بعد ده سال ازدواجذکردم باکسی دیگه ،اما بخاطر اخلاقش وفحاش بودن وخانواده مواد فروش بودن ازش جدا شدم ، بعد ازدواجم وطلاقم این شخص که بهشون علاقه مند شدم این شخص به من نزدیک شد الان میگه خیلی دوستم داره اما هنوز بعد چهار سال نزدیک بهم نشده ، ومتوجه شدم که بازنی ارتباط داره ظاهرا انهم بیوه است وبچه داره ، اما فردی که دوستش دارم ازخودش فرزند نداره ، بعد سالها بهم میگه تو مادر بچه من میشی اما واقعا برام قدمی جلو نذاشته حتی دیدارهامون هم خیلی خیلی کمه ، حتی ارتباط جسمی وجنسی هم نداریم ، البته ناراحت نیستم از نداشتن رابطه جنسی ،چون خیلی خوبه بعد ازدواج باشه ،اما مشکل من اینه که من خیلی عصبی میشم از نبودنش و نیامدن پیشم ، لطفا راهنمایی کنید
پاسخ ها
- مشاور سایت
1396/9/12 12:12  مدت زمان عضویت:2308 روز
0
سلام دوست عزیز توصیه میکنم با این اقا ارتباطی نداشته باشید ایشون اگر شما را دوست داشته باشند حتما قدمی برمیداشتند .این فرد جز اینکه با احساس شما بازی کند هیچ پیامد دیگری را نخواهد داشت .پیشنهاد میکنم پکیج خانم نصری را تهیه کنید و عضو کلوپ زنان باهوش شوید انجا خانم نصری خودشان پاسخگو خواهند بود .
1396/9/7 08:13  مدت زمان عضویت:2312 روز
0
سلام استاد عزیز من 30 سالم 8سال ازدواج کردم شوهرم آدم سردی هستش از اون دسته آدمهایی هست که بلد نیست ابراز عشق کن منم آدمی هستم که دوست دارم همه اش شوهرم بهم ابراز علاقه کن و محبت کن شوهرم حتی روز عروسی مون ازم تعریف نکرد که خانم خوشکل شدی تو همه رابطه هامون مشکل اساسی داریم بارها خواستم طلاق بگیرم ولی چون 2تا بچه دارم پشیمون شدم
1396/9/7 06:31  مدت زمان عضویت:2318 روز
0
در مورد اینکه حرف هم دیگه رو نمیفهمیم و علایق مشترک نداریم و اینک همسر حاظر ب مطالعه و پیشرفتو تغییر نیست بگید لطفا فقط میگ من بخاطر تو میخوام تغییر کنم ولی دوست ندارم خودم تغییر کنم پیشرفت کنمو مطالعه کنمو اینا و بدتر از همه این حرفاش بیشتر شعاره و تغییر هم نمیکنه
پاسخ ها
- مشاور سایت
1396/9/12 12:32  مدت زمان عضویت:2308 روز
0
سلام دوست عزیز شما نفرمودید که چند سال از زندگی مشترکتان میگذرد اما با توجه به صحبتهایی که داشتید نباید این انتظار و داشته باشید که بتوانید همسرتان را تغییر دهید شما تنها میتوانید خودتان را تغییر دهید .همسرتان اگر بخواهد و دوست داشته باشد که تغییر کند حتما تغییر میکند .پیشنهاد میکنم پکیجهای خانم نصری و تهیه کنید و عضو کلوپ زنان باهوش شوید خانم نصری خودشان پاسخگو هستند.
1396/9/7 02:55  مدت زمان عضویت:2313 روز
0
با سلام استاد عزیز.27 ساله هستم 5 ساله ازدواج کردم.همسر بنده مشکل بزرگی که داره اینه زیاد غر میزنه مثلا چرا خونه سرده یا گرمه.چرا فلان وسیله اینجاست.طوری که هرکاری میخوام انجام بدم نگران واکنش ایشون هستم ازش نمیترسم ولی آرامشم و ازم میگیره.طوره شده خدا خدا میکنم خونه نیاد یا دیر بیاد چون در مورد همه چی نظر میده این رفتارش باعث شده ازش زده شم.با خوانواده اش هم همینطوره خیلی تو کاراشون دخالت میکنه اونها هم ازش فاصله گرفتن.نسبت به همه هم بدبین هست.30 سالشه تو کار موزیک هست خواننده و دی جی هست کلا تو هنره ولی نمیدونم این اخلاقش چیه.خواهش میکنم کمک کنید
پاسخ ها
- مشاور سایت
1396/9/12 12:53  مدت زمان عضویت:2308 روز
0
سلام دوست عزیز شما نمیتوانتید رفتار همسرتان را تغییر دهید اما میتوانی شرایطی را فراهم کنید تا همسرتان متوجه شود که یک سری از رفتارهایش خوشایند نیست.شما میتوانید به نظرشان گوش کنید و سرتان را تکان دهید تایید گرفتن راه حل سریعی است که میتواند همسرتان را ساکت کند و نشان دهید که که درک میکنید که این مساله برای او واقعیت داره با او همدلی کنید سعی کنید ذهنش را منحرف کنید و بحث دیگری راه بیاندازید اگر هم میخواهید بفهمد که مخالف این غرغر ها هستید از او بپرسید نظر من را هم میخواهید هرگز شما در کنار او غر نزنید .پیشنهاد من به شما این است که پکیج خانم نصری را خریداری کنید و عضو کلوپ زنان با هوش شوید انجا خانم نصری پاسخگو هستند
1396/9/6 17:39  مدت زمان عضویت:2313 روز
4
سلام وعرض ادب.. قبل ازاینکه بخوام مشکلم روبگم،بابت زحمات ومطالب ارزشمندی که دراختیارماقرارمیدین تشکرمیکنم. منیه دختربیست ساله هستم که سه ماهه عروسی کردم. شوهرم هم بیست ساله هستش وهم سنیم.. دردوران عقدمن ازشوهرم خیانت دیدم وبعدازیک ماه اتفاقی عکسهای شوهرم ودوست دخترش رودیدم قبل ازاون هم چندباری توفضای مجازی باچندنفرچت کرده بود.. ازاون ماجرایکسال میگذره ومن بخشیدم وفراموش کردم.. بایدبگم که ادم شکاکی نبودم ولی ازاون جریان به بعدخیلی بهش شک دارم.. درواقع بهش اعتماد ندارم واین موضوع داره عذابم میده که نکنه بازاینکاروبکنه.. گهگاهی هم دروغ میگه وبعدش رسوا میشه.. میخوام بدونم دقیقامن بایدچیکارکنم؟؟چطوری باهاش رفتارکنم؟؟
پاسخ ها
نازنین اول
1396/9/7 01:00  مدت زمان عضویت:2317 روز
0
ببخشید میشه بگید چطوری باید سوالم رو بزارم؟
- مشاور سایت
1396/9/12 13:16  مدت زمان عضویت:2308 روز
0
سلام دوست عزیز با توجه به اینکه فرمودید که همسرتون بیست سالش است این خیانتی که کرده است احتمالا به خاطر اگاهی کمش است امیدوار هستیم که دیگر انجام ندهد بهتر شما هم فراموش کنید و این حس بی اعتمادی را از خودتون دور کنید .اصلا به رویش نیاورید فقط با این کار همسرتون و هدایت میکنید که دوباره خیانت کند .دوست عزیز پیشنهاد میکنم که پکیج خانم نصری و تهیه کنید و عضو کلوپ زنان باهوش شوید خانم نصری خودشان انجا پاسخگو هستند
1396/9/6 16:18  مدت زمان عضویت:2313 روز
0
سلام وخسته نباشید خدمت شما مدرس توانا.من به مدت 1ساله عقدم مادر شوهرم به همراه دوتا برادر شوهرهام وپدر شوهرم به خاطر شغل پدر شوهرم 3 ساله به یه شهر دیگه موقتا برای زندگی وکار رفتن البته شوهرم فرزند دوم خانواده هستن وبابرادر شوهر اولیم که ایشونم مجردن اصفهانن در واقع تو شهر خودمونن .به بهانه اینکه دور از هم هستن مادر شوهرم مرتب زنگ میزنه به شوهر چی خوردین کجایین کجا برو چیکار بکن، من برم خونشون حتی زنگ میزنه چی بپز براشون نیم ساعت بعدش باز زنگ میزنه خوردین خوب شد از برادر شوهرمم جدامیپرسه اولا خیلی میگفت توهم زنگ بزن بهم هر روز به بهانه ی اینکه پدر شوهرم دختر دوست داره ومادختر نداریم حتمازنگ بزن چون میخواست از منم گزارش بگیره من اینکارو نکردم و هرچی میگفتن سه روز یبار بعد 4 روز یبار حالا یا تصویری یاتلفنی زنگ میزدم ولی شوهرمو ول نمیکنه اختیارو ازش گرفته حتی لباس هم دیگه برا خودش میخواد بخره حتماباید مامانش باشه خیلی هم مامانشو دوست داره درحد پرستیدن مثلاباهم ومامانش تو خیابون باشیم فقط به مامانش توجه میکنه که کجا وایمیسه اونم متوقف بشه روصحبتش به مامانشه کنار اون راه میره بیشتر علاقه وتوجه اش فقط به اونه ولی با من که میادبیرون بد اخلاقه ساکته حوصله نداره.تامامانشالکی ایراد ازمن جلو همه میگیره اونم طرف مامانشو میگیره اتش بیار میشه من واقع ناراحتم دعوامون شد گفت اون چندساله مادرمه وحرفای بی سروته من چیکار کنم مامانشو مرتب بوس میکنه مامانشم غده ومحکم حرف میزنه و فقط کارا واشکالا خودشونو ماست مالی میکنه ولی ایراد ازمن میگیره میگه همینکه من میگم درسته باید انجام بدی شوهرمم طرفشو میگیره میگه مامانم درست میگه مثلا تواصلا اشپزی بلد نیستی وکلا همه کارامو فراموش میکنه و دیگه هرچی توهین بود کرد برای بار اول بعد این 1 سال من چیکار کنم
پاسخ ها
- مشاور سایت
1396/9/12 13:55  مدت زمان عضویت:2308 روز
0
سلام دوست عزیز شما احساستان را به همسرتان بگویید و برایش بگویید که چه رفتارهایی شما را ازار میدهد او را از این موضوع که قصد ندارید رابطه اش را با خانواده اش قطع کنید مطمعن کرده .بهتر است شما هم ارتباط خوب و نزدیکی با مادرش داشته باشید زمانی که ببیند شما ارتباط صمیمی با مادرش دارید از این موضوع خیالش راحت شده و سمت شما بیشتر می اید .پیشنهاد میکنم پکیج خانم نصری را تهیه کنید و عضو کلوپ زنان شوید خانم نصری خودشان انجا پاسخگو هستند .
1396/9/6 13:23  مدت زمان عضویت:2318 روز
0
سلام من یک بانوی سی و پنج ساله ام که بیست سال از زندگی مشترک میگذره و بزرگترین مشکل رندگی من از ابتدا تا الان رفیق باز بودن بیش از حد همسرمه و متاسفانه از لحاظ دوست یابی هم ادم ضعیفیه و یک دوست درست حسابی نداره وقتی میگم رفیق باز منظورم هفته ای یک بار یا ماهی یکبار نیست هرروز و هر شب تا دیر وقته هر کاری که بگید کردم به هر روشی که بگید عمل کردم پیش چندین مشاور رفتم ولی همه و همه بیفایده بوده یک پسر دوازده ساله دارم و به همین دلیل سعی میکنم تو خونه تشنج به پا نکنم ولی وقتی بیتابی پسرم رو برای یه تفریح روز تعطیل یا یک صبحانه دست جمعی تو روز تعطیل رو میبینم خیلی ناراحت میشم اوایل همه زنانگی من روکه زیر سوال میبردن که تو نتونستی شوهرت رو جذب کنی و اینقضیه خیلی منو ازار میداد چون من چه من از هیچ لحاظ کم نداشتم و کم نمیزاشتم ولی الان فهمیدن این خصلت شوهرمه و من تقصیری ندارم اون به این قضیه معتاده چون از اول راهنمایی از خانواده دور بوده و با دوستای هم مدرسه ایش خونه گرفته بودن و ماهی یکبار بخ روستاشون و پیش خانواده میرفتن معنی خانواده توی ذهن شوهرم یعنی همین یعنی خانواده در حد خیلی کم در حد زنگ تفریح الان از شما کمک میخوام چون احساس کم اوردن میکنم حالم خوب نیست
پاسخ ها
- مشاور سایت
1396/9/12 14:07  مدت زمان عضویت:2308 روز
0
سلام دوست عزیز شما میتوانید از پسرتان استفاده کنید و این بی تابیهای پسرتان را به همسرتان انتقال دهید از او بخواهید باهم به فضای سبز رفته براشون توضیح دهید که پسرتون احتیاج داره که در کنارش باشد .پیشنهاد میکنم پکیج خانم نصری و تهیه کنید و عضو کلوپ زنان باهوش شوید خانم نصری خودشان انجا پاسخگو هستند .
1396/9/6 09:26  مدت زمان عضویت:2315 روز
0
خانم نصری جان لطفا راهنمایی کنید.ممنونم
پاسخ ها
- مشاور سایت
1396/9/13 10:11  مدت زمان عضویت:2308 روز
0
سلام دوست عزیز شما پکیج خانم نصری را تهیه کنید و عضو کلوپ زنان باهوش شوید خانم نصری خودشان انجا پاسخگو هستند
1396/9/6 02:36  مدت زمان عضویت:2314 روز
0
سلام،من در 84 سالگي يك رابطه كاملا اشتباه داشتم كه فقط در اون رابطه از من سواستفاده ميشد و بعد از تموم شدنش 5سال افسرده بودم،بعد از اون چندين رابطه كوتاه داشتم كه همه با شكست مواجه ميشدن و آخرش خيانت بود،بخاطر همين هميشه دوست دارم زودتر ازدواج كنم تا از شر اين مسائل راحت بشم،الان 3 ماه كه با كسي آشنا شدم كه تا الان همه چي خوب بوده و ميگه كه قصدش ازدواجه ولي واقعا با چيزايي كه خودم ديدم و تحقيق كردم فعلا شرايط ازدواج رو نداره ولي داره تمام تلاششو ميكنه واسه ساختن همه چي،ماه هاي اول يك شيطنت ازش ديدم و از اونجايي كه بخاطر اتفاقات گذشته هميشه يك ترسي ته دلم هست بعد از اون اتفاق هميشه حس بدي دارم،گاهي اوقات با اينكه ميدونم مثلا سركاره و واقعا نميتونه جواب تماسمو بده ولي بازم نگران ميشم كه نكنه داره اشتباهي ميكنه
واقعا خيلي دوست دارم اين رابطه م به نقطه خوبي برسه چون خيلي خوب ميتونيم همديگه رو درك كنيم و به عقايد هم احترام بذاريم و واسه هم ارزش قائل باشيم
ولي واقعا به عنوان يك دختره 77 ساله نميدونم واسه رسيدن به اين خواستم بايد چطور رفتار كنم
لطفا كمكم كنيد تا مثل گذشته ضربه نخورم
1396/9/6 01:26  مدت زمان عضویت:2328 روز
1
باسلام و خسته نباشید
میخواستم سؤال خودم را واضحتر بپرسم چون در لایو امشب پاسخ اون رو دریافت نکردم،خیلی ممنون میشم جواب بدین.اگر در دوران عقد یک سری ویژگی هایی را در کنار ویژگی های خوب طرف مقابل ببینیم ممکن است دلزده شویم بعد از عروسی و باید الان زودتر از عروسی،عقد را به هم بزنیم؟ازدواج من سنتی بوده و حالا میبینم یه سری دروغ گویی هایی پیش اومده برام،سیگار کشیدن مثلن یک مورد آن بوده،یا مثلن طلایی که جنس آن را بعدن فهمیدم نقره است ولی توجیه شده که نمیخواستم ذوق شما کور شود و....و من ازشون خواستم همون چیزی که هست را بگن،گفتند نباید بی اعتماد شی نسبت به من،گفتم نیستم ولی خب این مسایل پیش اومده دیگه.کمی مغرور هم هستند،گاهی به خانم های دیگری نگاه هم میکنند در مکانهای بیرون ویا اونقدر هم غیرتی نیستند مثلن درمورد پوشش من.ولی بسیار بسیار مهربان اند و بلد بودن محبت کردن وکنجکاو و لارج بودن و زحمت کش و زرنگ و باهوش با اینکه سن27ساله هم هستند و عاقل هستند.این ویژگی های ایشون هست.در کل الان نمیدونم در دوران عقد که هستم وتقریبن راضی هستم ازشون،ممکن است بعد از عروسی از صفات بدشون دلزده شوم؟؟؟؟
1396/9/6 00:44  مدت زمان عضویت:2314 روز
0
باسلام من 6ساله ازدواج کردم یکی از مشکلاتی که دارم همسرم هراتفاق کوچیکیو واس مادرشو اطرافیانش تعریف میکنه بعدبمن میگه دوس ندارم اتفاقای خونه روکسی بدونه همیشه بی مشورت تصمیم میگیره واشتباه میکنه بهمین دلیل بعدشش سال اونقدری که باید ازهیچ نظر پیشرفت نکردیم بخاطر اشتباهاتش اعتمادم بهش برای ایندمون کم شده چکار کنم بنظرتون ادامه راه میسره باایشون درضمن من خیلی ازنظر مای حمایتش کردم ولی اصلا قدردان نبوده
1396/9/5 22:57  مدت زمان عضویت:2324 روز
1
سلام وقت بخير من اصلا نميتونم باكسي ارتباط برقراركنم اولش خوب پيش ميرم ولي ثبات نداره بي رويه هم محبت ميكنم اخلاقم بده فك كنم كمكم كنيد لطفا
پاسخ ها
- مشاور سایت
1396/9/13 11:25  مدت زمان عضویت:2308 روز
0
سلام دوست عزیز پیشنهاد میکنم پکیج خانم نصری و تهیه کنید و عضو کلوپ زنان باهوش شوید خانم نصری خودشان پاسخگو هستند
برنامه های مرتبط