به من اطلاع بده!

با کلیک بر روی "Allow" از تخفیف ها و پیام های سایت مطلع شوید.
شماره تماس پشتیبانی
02187700778

کلوپ دانشجویان هنر زن بودن

نیاز به پشتیبانی دارید
پشتیبانی از طریق تلگرام
یا
تماس با شماره:
02187700778
اطلاعات برنامه آموزشی
زمان برنامه 26:04
نوع برنامه ویدئو
تعداد قسمت 36
می خواهم شروع کنم.
200,000 تومان
برای دیدن این برنامه آموزشی روی دکمه بالا کلیک کنید.
دانلود اپلیکیشن اندروید
با اپلیکیشن به راحتی می توانید برنامه های آموزشی را ببینید.

پریسا نصری

مدرس این برنامه

عضو هیئت مدیره سازمان مردم نهاد خانواده موفق با همکاری استانداری تهران با هدف تحکیم بنیان خانواده
فعالیت در حوزه بالا بردن آمار ازدواج و پایین آوردن آمار طلاق
دارای 8سال سابقه ی مطبوعاتی و فرهنگی
مدیر روابط عمومی مجله روانشناسی شادکامی
مدیر اجرایی انتشارات فریور
عضو سرای روزنامه نگاران کشور

صفحه مدرس
می خواهم شروع کنم.
200,000 تومان
برای دیدن این برنامه آموزشی روی دکمه بالا کلیک کنید.
درباره این برنامه

این کلوپ فقط ویژه بانوان می باشد، و از عزیزانی که دوره جامع را برای بانوی خودشان تهیه می کنند، درخواست میکنیم حتما به نام خود بانوی خود دوره را تهیه کنند که بتوانند از این کلوپ بهره مند شوند.


با توجه به اینکه حدود 8 سال است در حوزه راز و رمز موفقیت بانوان در حال تحقیق و پژوهش هستم،
روزهای اولیه ی شروع کارم، فکر نمی کردم اصلا این همه مسائل خاص در بانوان وجود داشته باشد که هیچ فضایی هم برای هم اندیشی و کمک به همدیگر وجود نداشت.
همین فکر بود که باعث شد دوره های توانمندسازی زنان را طراحی کنم و خیلی خوشحال هستم که بالغ بر 25 هزار نفر در این دوره ها شرکت کرده اند.
با توجه به اینکه همیشه به رفع مشکلات بانوان سرزمینم اهمیت می دادم، و این موضوع که خلاء در سیستم آموزشی و دوره های آموزشی وجود دارد، به این فکر افتادم تا فضایی را برای دانشجویان دوره های توانمندسازی زنان با عنوان زنان باهوش راه راه اندازی کنم.


به زندگی روزه مره تان نگاه کنید:
تا مشکلی در روابط زناشویی مان بوجود می آید، تازه تصمیم به رفتن به مشاوره می گیریم، تا راه حل هایی برای این مسائل بیابیم.
تا امروز یک جای معتبر که بشود مسائل اساسی زندگی مان را مطرح کنیم و راه حلی برای این مسائل بیابیم، در حوزه مسائل زناشویی ندیدم.


اطلاعاتی که امروزه کم و زیاد، غلط یا درست در گوشه کنار اینترنت و شبکه های مجازی پخش شده است که معمولا 99 درصد اشتباه و با موقعیت فردی هر فرد انطباق ندارد.
زنان باهوش، خرد جمعی دانش اموختگان دوره هنر زن بودن برای مسائل زناشویی و هنر زن بودن است که برای رسیدن به یک زندگی ارام و پر از عشق آماده سازی شده است.
زنانی که با آگاهی کامل، دوره های توانمندسازی خودشان را گذرانده اند و الان می خواهند به همنوعان خود کمک کنند تا یک زندگی شیرین را تجربه کنند.
این بخش از وب سایت را با عنوان کلوپ زنان باهوش نام گذاری کردم .
و در این بخش تمرکز بر راه حل ها و مکمل های آموزشی برای هر چه توانمندشدن زنان باهوش داریم.

در این کلوپ سه بخش وجود دارد:
1- پاسخ به سوالات دانشجویان: در این قسمت همه دانشجویان دوره میتوانند سوالات خود را درج کنند و دیگر دانشجویان با تمرکز بر مسئله موجود، راهکارهای اصولی خودشان را طبق آموزه های هنر زن بودن به دیگر زنان باهوش انتقال دهند.


2- گزارش پایانی دانشجویان: در این قسمت دانشجویان گزارش نهایی دیدن دوره را درج می کنند، و اینکه دوره هنر زن بودن برایشان چقدر موثر بوده است و چه آموخته هایی از این دوره بدست آوردند را در اینجا ذکر می کنند.
به دوستانی که گزارشات دیدن هر جلسه را در پارت آخر هر جلسه درج کنند و گزارش نهایی دوره را در این قسمت درج کنند، هدیه ای از طرف استاد نصری با عنوان دوره غیر حضوری ارتباط موثر در پروفایلشان درج می شود.


3- پاسخ ویدئویی و صوتی به سوالات مهم و پرتکرار: در این قسمت برخی سوالاتی که اهمیت بالایی برای یادگیری دیگر زنان باهوش دوره هنر زن بودن، توسط استاد پریسا نصری به صورت مستقیم پاسخ داده می شود.

این کلوپ به صورت مستقیم توسط استاد پریسا نصری پاسخ داده می شود.
همچنین این کلوپ فقط ویژه زنان باهوشی است که در دوره غیر حضوری هنر زن بودن شرکت کرده اند و از مفاهیم و مطالب این دوره استفاده کرده اند.

قابل توجه است، زنان باهوشی که به تازگی در دوره غیر حضوری هنر زن بودن شرکت کرده اند، ظرف 24 ساعت در این گروه قرار می گیرند، تا بتوانند از آموزه ها و همفکری های این گروه استفاده کنند.

نمایش بیشتر
جلسات این برنامه

پاسخ به سوالات دانشجویان

مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

درج گزارش و نظر در جلسات

00 ساعت و 05 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

گزارش پایانی دانشجویان

مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

فایل شماره 1 ویژه دانشجویان

00 ساعت و 14 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

پاسخ شماره 1 دانشجویان

00 ساعت و 03 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

پاسخ 3- رفتار نادرست همسرم بعد از یک بحث

00 ساعت و 03 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

مکمل آموزشی: تعهد و واکنش در مقابل بی تعهدی

00 ساعت و 18 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

پاسخ 4 - کنایه حرف زدن همسر و بی مسوولیتی مرد

00 ساعت و 04 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

پاسخ 5 - مرد رفیق باز

00 ساعت و 02 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

پاسخ 5 - تعهد و واکنش در مقابل بی تعهدی

00 ساعت و 03 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

مکمل آموزشی: هنر زن بودن

00 ساعت و 41 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

فایل صوتی - جلسه اول

02 ساعت و 15 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

فایل صوتی - جلسه دوم

00 ساعت و 37 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

فایل صوتی - جلسه سوم

01 ساعت و 43 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

فایل صوتی - جلسه چهارم

01 ساعت و 26 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

فایل صوتی - جلسه پنجم

01 ساعت و 20 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

فایل صوتی - جلسه ششم

01 ساعت و 21 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

فایل صوتی - جلسه هفتم

01 ساعت و 14 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

فایل صوتی - جلسه هشتم

01 ساعت و 30 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

فایل صوتی - جلسه نهم

01 ساعت و 01 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

جزوه هنر زن بودن

مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

کتاب اعتماد به نفس

مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت1

00 ساعت و 25 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت2

00 ساعت و 23 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت3

00 ساعت و 25 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت4

00 ساعت و 25 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت5

00 ساعت و 18 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت6

00 ساعت و 25 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت7

01 ساعت و 14 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت 8

00 ساعت و 57 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت 9 (زمان: 24دقیقه)

01 ساعت و 14 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت 10 (زمان: 28دقیقه)

01 ساعت و 26 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت 11 (زمان: 23دقیقه)

01 ساعت و 09 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت 12 (زمان: 21دقیقه)

01 ساعت و 05 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت 13 (زمان: 15دقیقه)

01 ساعت و 14 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت 14 (زمان: 28دقیقه)

01 ساعت و 24 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن
می خواهم آموزش را شروع کنم.
200,000 تومان
برای دیدن این برنامه آموزشی روی دکمه بالا کلیک کنید.

ثبت نظر و یا سوال

1397/8/13 13:08  مدت زمان عضویت:1995 روز
0
سلام خدمت خانم دکتر نصری. من دیروز پکیج و گرفتم و خیلی هم خوشحالم. فقط میخوام بهم بگید توورابطه ایی با آقایی بودم که خیلی خوب بود ؛ اما با دیدن یک cd و خوندن کتاب راز و رمز جذابیت متوجه کلی اشتباهاتم شدم. رابطم 2 روزه کات شده یعنی اون آقا گفت من نمیتونم برا دیر زنگ زدن که تو ناراحت میشی و تنش پیش میاد ادامه بدم و واقعا کار خودمم اشتباه بوده حالا میخوام بدونم چیکار کنم . کات کرده بره یا کاری انجام بدم . هم من عذر خواهی کردم هم اون . اما دلم نمیخواد کات بشه . من خیلی عصبی بودم و تهدیدش کردم که حالا که میگی ادامه ندیم نه زنگ بزن نه ردی ازت ببینم اونم گفت باشه. اما پشیمون شدم چون راه و براش بستم.‌راهنماییم کنید چیکار کنم . آیا واقعا نمیخواد یا بخاطر رفتار من عصبی شد و چنین تصمیمی گرفته؟
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/8/13 15:44  مدت زمان عضویت:2308 روز
0
سلام دوست عزیز شما میتوانید پیامکی برای او ارسال کنید اگر او پاسخ داد میتوانید از رفتارتان عذر خواهی کنید و دل او را به دست اورید اما اگر او پاسخ شما را نداد صبر کنید بعد از گذشت چند روز ممکن است او هم پیغامی برای شما بگذارد .اگر او دوباره تمایل به ادامه دادن رابطه داشته باشد حتما تماسب برقرار میکند .اگر هم دیگر تمایل به ادامه دادن رابطه نداشته باشد این خود بهانه ای برای قطع ارتباط با شما میباشد .
1397/8/13 12:39  مدت زمان عضویت:2008 روز
1
سلام خانم نصري دوست داشتني روزتون بخير
من خيلي از خانم ها رو ديدم كه با همين سياست هاي زنانه و رفتارهايي كه بلد هستن تونستن مرد مورد علاقشون رو كه حتي به ازدواج فكر هم نميكرده و تصميمش اين بوده كه تا ده سال آينده ازدواج نكنه و يا اصلا هيچوقت ازدواج نكنه به سمت خودشون جذب كنن و تصميم مرد عوض بشه و به خواستگاريشون بره
طوري كه حتي خانواده پسر هم تعجب كردن كه پسر ما به هيچ عنوان قصد ازدواج نداشت و از اول با اين خانم شرط گذاشته بود كه فقط دوست باشيم و به ازدواج فكر نكنيم
به نظر شما اين كار اشتباهه؟
شما هميشه تو راهنمايي هايي كه ازتون گرفتيم و تو صحبت هاتون گفتين رابطه اي كه مرد به ازدواج فكر نكنه به درد نميخوره و شما كاري نميتونين بكنين و فراموشش كنيد
پس چه جوري خيلي از خانم ها ميتونن به هدفشون برسن و مردشون با رضايت كامل تصميمش عوض ميشه و ازدواج ميكنن
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/8/13 14:12  مدت زمان عضویت:2308 روز
0
سلام دوست عزیز دو مورد میتواند باشد اول اینکه پسر به ظاهر قصد ازدواج نداشته و در شرایطش قرار نگرفته و بعد از اینکه در شرایط قرار میگیرد تصمیم به ازدداج میگیرد .و دیگری اینکه دختر انقدر با سیاست است و تمام انچه که باید در مقابل یک مرد انجام دهد را انجام میدهد که مرد او را فرشته و تنها زن زندگی خود میداتد و تصمیم به ازدواج میگیرد پس اگر یک زن با سیاست برخورد کند و باید و نبایدهای یک ازدواج را بداند میتواند یک ازدواج موفقی داشته باشد.
ش ر
1397/8/13 15:25  مدت زمان عضویت:2008 روز
0
يعني ارزشش رو داره كه ما هم اين كارو بكنيم و براي پسر مورد علاقمون كه شما تشخيص دادين فعلا نميخواد ازدواج كنه وقت بذاريم و تلاش كنيم كه جذبش كنيم؟
- مشاور سایت
1397/8/14 08:05  مدت زمان عضویت:2308 روز
0
سلام دوست عزیز نه به هیچ عنوان نباید پسری را که راضی به ازدواج نیست را به ازدواج راضی کنید .ازدواج باید از روی شناخت کانل و عشق و علاقه باشد نه به اجبار .اگر ازدواجی به اجبار و از روی نارضایتی صورت بگیرد به طلاق ختم میشود .
1397/8/13 12:37  مدت زمان عضویت:1998 روز
0
سلام برای تست مجدد
1397/8/12 18:15  مدت زمان عضویت:1985 روز
0
با سلام. من پکیج جامع رو دارم اما به جواب این سوالم نرسیدم. بنده3 سال هست ازدواج کردم و همسرم به خانواده اش خیلی وابسته هست به صورتی که من تو همه چیز کوتاه اومدم چون به من میگفتن نداریم بعد گفتن خودت نخواستی الان جاریم که جدیدا اومده براش همه چیز میخرن به شوهرم میگن خانومت خودش نخواست. برادرشوهرمم اصلا به حرف پدرو مادرش گوش نمیده اما شوهر من همش باید تابع اونا باشه حالا چجوری به شوهرم بفهمونم که متوجه رفتارهای برادرش باشه و اونم مثل اون یکم تابع خانومش باشه؟ چون واقعا ناامید شدم
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/8/13 07:48  مدت زمان عضویت:2308 روز
0
سلام دوست عزیز بهتر است برای پرهیز از به وجود امدن تنش بین خود و مادر شوهرتات تلاش کنید اولین گام احترام متقابل است .رابطه ای که در ان احترام حاکم باشد هرگز به تنش و دعوا و درگیری متمایل نمی شود .بیان شکایت امیز از رفتار و گفتار خانواده همسرتان فقط رنج و ناراحتی همسرتان را تشدید میکند و در طول زمان باعث عمیق شدن اختلاف میشود سعی کنید حریم ها را حفظ کنید و میزان رفت و امد به خانه پدری همسرتان را مدیریت کنید .ارتباطات کلامی را که باید داشته باشید مشخص کنید.
الناز دانائی راد
1397/8/13 08:52  مدت زمان عضویت:1985 روز
0
یعنی الان شما منظورتون اینه که من هیچی نگم؟ میخاستم با زبون خوش متوجهش کنم
- مشاور سایت
1397/8/13 09:34  مدت زمان عضویت:2308 روز
0
نه دوست عزیز این موضوع مسائل خانوادگی او است و یه شما ارتباطی ندارد مطمعن باشید او قبل از شما متوجه است .او نربیت شده و بزرگ شده ان خانواده است چطور میشود متوجه این موضوع نباشد‌
1397/8/12 12:25  مدت زمان عضویت:1972 روز
0
سلام چگونه میشه با خانواه همسر رفتار کرد که تورو خدمتکار نبینن؟؟
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/8/12 13:07  مدت زمان عضویت:2308 روز
0
سلام دوست عزیز
موضوعی که مطرح کردید را نمیتوان با یک جمله پاسخ دارد.
برای آگاهی بیشتری از خودتان پیشنهاد میکنیم دوره زنان باهوش را شرکت کنید.
چنانچه علاقمند به تهیه این دوره بودید میتوانید با شماره تماس 02188915004 ارتباط برقرار کنید.
پیروز باشید
1397/8/12 08:26  مدت زمان عضویت:2008 روز
0
سلام پريساي عزيزم
ممنونم كه هميشه همراه ما هستي
من جلسه اول از راز و رمز جذابيت رو ديدم
من پارسال با يه آقايي آشنا شدم كه مدت رابطمون خيلي كوتاه بود
كلا سه ماه باهم بوديم البته از يك سال قبل ميشناختمش ولي متوجه نشده بودم كه ايشون از من خوشش مياد كه بالاخره اين آقا منو به ناهار دعوت كرد و رابطه عاطفيمون شروع شد
اين آقا به شدت از آشنايي با من خوشحال بود و هر روز براي ديدن من و صحبت كردن با من خيييلي اشتياق داشت
منم خيلي ازش خوشم اومده بود و چون يه شكست رو تجربه كرده بودم از اومدنش تو زندگيم خيلي خوشحال بودم ولي سعي ميكردم يه مقدار آهسته تر از اون پيش برم
يكبار هم وقتي فهميد من خواستگار دارم خيلي ناراحت و عصبي شد و مفصل راجع به اين قضيه باهم صحبت كرديم و به من گفت كه الان بعد از گذشت دوماه واقعا زوده كه راجع به ازدواج حرف بزنيم منم با حرفش موافق بودم
به من گفت بذار يه مدت آشنا بشيم ببينيم اخلاقامون بهم ميخوره بعدش تصميم ميگيريم كه ازدواج كنيم و باهم تو زندگي پيشرفت كنيم يا اينكه من ازت ميخوام صبر كني تا من شرايطم بهتر بشه و بعد ازدواج كنيم
من ٢٨ سالمه و اين آقا ٣٣ ساله و يه خواهر بزرگتر داره
سطح زندگي و خانوادگي هر دو در حد متوسط هستش
اين آقا به شدت منطقي هستش و هميشه از رو منطق فكر ميكرد و تصميم ميگرفت و اين براي من خيلي خوشايند بود
بعد از سه ماه كه رابطمون در بهترين حد ممكن بود يهو اومد كلي با من حرف زد و گفت من از اين همه وابستگي تو ميترسم و حس خوب ندارم به اين وابستگيت
گفت ميترسم ضربه بخوري
متاسفانه من هرچقدر سعي كرده بودم چسبنده نباشم بازم نتونسته بودم
تا وقتي چسبنده نبودم همه چي عالي بود ولي وقتي حس كرد وابستگيم بهش زياد شده رابطه رو تموم كرد
رابطه ما خيلي دوستانه و محترمانه و با خوشي تموم شد
و بازم از دور رابطشو با من حفظ ميكرد و هميشه حواسش بهم بود حتي بعد از جدايي برام تولد گرفت و وقتي ميرفت ماموريت برام سوغاتي مياورد ولي اصلا ديگه تمايل نداشت از گذشته و دوست داشتن حرف بزنيم و تلاشش اين بود كه وابستگيمون از بين بره
با يكي از دوستاي صميميش كه صحبت كردم بهم گفت من مطمئنم اون دوست داره چون تا حالا نديده بودم براي دختري اين كارارو بكنه
حتي دوستش كه از برادر بهش نزديك تره بهم گفت با اشتياقي كه محسن به تو داشت من فك ميكردم به زودي شما ازدواج ميكنيد خيلي شوكه شدم كه جدا شديد
چندين ماه از جدايي ما گذشته بود ولي اون همچنان گاهي حال منو ميپرسيد و تا حس ميكرد كه من ممكنه ازش فاصله بگيرم نميداشت اين اتفاق بيفته
من همچنان دوسش دارم ولي حرفي از علاقم نميزدم
تا اينكه من ازش خواستم كه كلا رابطه رو قطع كنيم كه من بتونم فراموشش كنم
سه ماه ازهم بي خبر بوديم ولي من حتي يه ذره هم از علاقم بهش كم نشد و هميشه تو فكرش بودم و همش خودمو سرزنش ميكردم كه كاش درست رفتار كردن رو بلد بودم و ميتونستم نگهش دارم چون واقعا آدم ايده آل من هستش
تا اينكه روز تولدش كه يك ماه پيش بود طاقت نياوردم و بهش تبريك گفتم
اونم خيلي خوشحال شد و مثل هميشه گرم و خوب باهام برخورد كرد و به مناسبت تولدش همو ديديم و بهش هديه دادم
خدا ميدونه كه دلم نميخواست هيچوقت اون چند ساعتي كه باهم بيرون بوديم تموم بشه و بتونم زمانو نگه دارم و كنارش بمونم
خيييلي با من خوب و دوستانه و با احترام رفتار ميكنه و ميدونم كسي تو زندگيش نيست و خيلي وقتا باهم راجع به اشتباهاتي كه بعضيا موقع ازدواج ميكنن و به مشكل ميخورن حرف ميزنيم و نظر همو ميپرسيم ولي انگار از من و وابستگيم ميترسه و همش ميخواد فاصلشو باهام حفظ كنه و بينمون رابطه عاطفي نباشه
من يك لحظه هم از فكرش بيرون نميام و واقعا ناراحتم كه چرا قدرتشو نداشتم كه اون رابطه خوب و قشنگ و منطقي رو حفظ كنم
الان ازتون كمك ميخوام كه بهم بگيد چي كار كنم
آيا ميتونم دوباره توجه اين آقا رو به خودم جلب كنم و متوجه بشه كه من ديگه چسبنده نيستم و به قول خودش از رابطه عاطفي بامن نترسه
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/8/12 13:26  مدت زمان عضویت:2308 روز
0
سلام دوست عزیز با این توضیحاتی که شما دادید بنده پیشنهاد میکنم این رابطه را ادامه ندهید او تصمیم خود را گرفته است د حتما شرایط خود را طوری میداند که نمیتواند ازدواج کند .شما هم بهتر است روی اعتماد به نفس خود کار کنید و بیشتر از این وقت خود را هدر ندهید .رابطه ای که در ان هدفی نداشته باشید و جایگاهتان در ان مشخص نباشد بهتر است ادامه پیدا نکند .
1397/8/10 14:17  مدت زمان عضویت:1977 روز
0
سلام خانم نصیری من 1 ساله ازدواج کردم شوهرم بچه سوم خانواده اس و منم همینطور من از اول زندگیم تا الان دعوا داریم دعوای فیزیکی نداریم فقط روحیه من نمیدونم گاهی وقتها من اشتباه میکنم بخاطر اشتباهم اذیت روحی میده من برای مثال من بدون مشورتش یه کاری رو میکنم ولی بعدا بهش میگم ناراحت میشه عصبی میشه ولی خب نمیدونم من میخوام تغییر کنم چیکار کنم ک همسرم وقتش و توجه اشو واسه منم بزاره کل وقت با دوستاتشه فقط نمیدونم چجوری دلشو بدست بیارم وقتی دعوامون میشه همسرم میگه به کسی نگو چیزی چون همسرم خودش به کسی چیزی نمیگه من بد عادت شدم هی میرم به مادر همسرم میگم اونم ناراحت میشه چیکار کنم از این عادت ها دوری کنم و از یه طرف وابسته اونم و دوسش دارم گاهی وقتها بی احترامی میکنه واسم الانم چند روزه قهریم منم حرف نمیزنم اونم نمیزنه واسش هیچ کاری نمیکنم حتی غذا هم درست نمیکنم درست کنم نمی خوره من موندم چیکار کنم تو رو خدا کمکم کنید من تازه این پکیجو گرفتم نمیدونم چجوری استفاده کنم چون فیزیکی خجالت می کشم بهش میگم چون تا حالا به هیچ کس توی زندگیم حرف عاشقانه نزدم و دوست ندارم همسرم از من دلخور و ناراحت باشه
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/8/11 11:23  مدت زمان عضویت:2308 روز
0
سلام دوست عزیز باید شما را تحسین کنم که به ایرادات خود کاملا اگاه هستید و برای تغییر رفتار خود تلاش میکنید پس حتما به نتیجه دلخواه خود میرسید .علت اینکه همسرتان وقتش را با دوستانش میگذراند خود شما هستید و باید یک تغییر جدی در اخلاق و رفتار خود ایجاد کنیو شما نباید اختلافهایی که بینتان به وجود می اید را به مادر همسرتان بگویید شما با این کار فقط راز زندگیتان را به بیرون از خانه خود میبرید و فقط باعث میشوید که همسرتان پنهان کاری را شروع کند .با گوش دادن و عملی کردن مواردی که در پکیجها گفته شده است شما میتوانید یک تغییر اساسی در خود ایجاد کنید .موفق باشید .
1397/8/10 12:05  مدت زمان عضویت:1974 روز
1
سلام
من ٢١ساله ازدواج كردم ي پسر١٨ساله دارم ي دختر هم داشتم كه متاسفانه فوت كرد بعد از اون همه چيز دگرگون شد به تهران اومديم براي زندگي ٤سالي بوديم كه كم كم متوجه خيانت شوهرم شدم بعد از اين ماجرا يكسال بعد به امريكا مهاجرت كرديم اونجا بدترين زمان زندگي من بود شوهرم همچنان از امريكا هم با اون خانم در ارتباط بود و بين ما بسيار حيا از بين رفت به طوري كه ايشون ميخواست برگرده بياد ايران من نميخواستم زندگيمو از دست بدم چون اگه همسرم ايران ميومد ديگه همه چيز تموم ميشد و قرار بود بعد از دو سه ماه اونا هم برگردن ايران چون ما منزل برادر ايشون زندگي ميكرديم و مسائل زندگي انها هم مشكلات ما را دوبرابر كرده بود خلاصه من اومدم ولي شوهر و پسرم بر نگشتن از زمان دور شدن انها از من دوسالو هشت ماه ميگذره همسرم هفته ديگه ايرانه ولي روابط ما بسيار سرده ايشون مشكلات زيادي بعد از من در غربت داشت و بسيار شخصيت سرد و لجوجي داره به من گفته من ميام شما در منزل تهران نباش ما ابتدا بايد باهم حرف بزنيم ولي من نميدونم چطوري با كسي كه تمايلي به زندگي با منو نداره برخورد كنم من پكيج را خريداري كردم و احساس ميكنم توانايي اينو دارم كه تغييرات را ايجاد كنم از طرفي هم به قول خانم نصري اگه ي طرف نخوادنميشه وادار به زندگيش كرد لطفا منو راهنمايي كنيد
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/8/11 10:48  مدت زمان عضویت:2308 روز
0
سلام دوست عزیز این حق شما است که بدانید که بدانید فردی که به عنوان همسر اسم او در شناسنامه شما قرار دارد دوست دارد با شما زندگی کند یا خیر شما باید در زمانی مناسب با او گفتگو کنید و از او بخواهید که هدفش را از این رفتارها مشخص کند فرزند شما به هر دو شما نیاز دارد و هر دو باید در کنارش باشید پس با این گفتگو مشخص میشود که او شما را دوست دارد و حاضر است به زندگی مشترکتان ادامه دهد یا خیر پس حتما جایگاهتان را در ارتباط با او مشخص کنید پسندیده و قایل تحمل برای شما نیست که انقدر از هم فاصله داشته باشید.
1397/8/9 08:32  مدت زمان عضویت:2008 روز
-1
سلام خانم نصری عزیز .خداراشکر که شما را در سرراه من قرارداد من حدود سی سال زندگی مشترک دارم وهمسر من مرد بسیار مسئول وبا شخصیت و مهربانی است و تاکنون زندگی خوبی را در کنارش داشته ام .هدف من از خرید پکیج هنر زن بودن بهبود روابط زندگی مشترک دخترم بود که سه سالی است ازدواج کرده است ولی وقتی دی وی دی ها را دیدم زندگی خود من هم که دچار روزمرگی شده بود وحالت کسل کننده پیدا کرده بود متحول شد من شاغلم وبدلیل خستگی وفشار کار دیگه اون روابط گرم و صمیمی را با همسرم نداشتم هرشب من واو سرمون تو گوشی موبایل بود احساس میکردم دیگه نمیتونم ارتباط کلامی مثل قبل با اون داشته باشم ولی با این شعار که..من می توانم ....تغییرات گویشی ورفتاری خود را شروع کردم والان که حدود یک ماه میگذره شور و هیجان وعشق وصمیمیت به زندگیم دوباره برگشته .من از شما خیلی خیلی ممنونم و بهترین ها را برایتان آرزومندم .امیدوارم که دخترم هم تغییرات را در خودش ایجاد کنه وزندگیش شیرین بشه .البته من مطمئنم اگه فقط لجبازی خودش را کنار بذاره نتیجه خواهد گرفت صحبتهای شما بر دل میشینه وکلامتان معجزه گره .خداوند به شما عزت وسلامتی روزافزون عطا کنه .خیلی زیاد دوستون دارم .
1397/8/8 21:30  مدت زمان عضویت:2064 روز
0
سلام خدمت خانم نصری عزیز و مشاور محترم سایت
من به تازگی دیدن دوره هنر زن بودن را شروع کرده ام و یک سوال برام پیش امد که ممنون میشم راهنماییم کنید
در قسمتی که راجع به ادم های سمی هست و اشخاصی که بهمون احساس حقارت می دهند
برای بنده این مورد شاید بیش از هر کس دیگر، راجع مادرم صدق میکنه. شخصی که از بچگی به قدری به من ضربه زدند که حالا که نامزد دارم و خودم رو با کمک دوره هاتون میتونم بهتر در ابتدای یک آینده ببینم، به هیچ وجه نمیتونم حتی به بچه دار شدن فکر کنم. خواستم ازتون راهنمایی بگیرم که چطور میتونم این شخص یا اشخاص ازاردهنده دیگر رو در زندگیم کمرنگ و بی اهمیت کنم که دیگه اینقدر به خودم عذاب ندهم. خانم نصری در لایو هم برامون آموزش دادند که اگر کسی میتونه حال مارو بد کنه بخاطر خود ماست و اجازه ای که به او دادیم. راستش نمیدونم چطور میتونم این حد رو در خودم برقرار کنم و افراد منفی و یا اشخاصی مثل ایشون که فقط ازشون ازار دیدم رو از زندگیم حذف کنم یا حداقل واقعا برام بی اهمیت باشن
خیلی متشکرم از وقتی که می گذارید
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/8/8 23:22  مدت زمان عضویت:2308 روز
1
سلام دوست عزیز هیچ مادری وجود ندارد که اینده فرزندش برایش مهم نباشد و یا او را دوست نداشته باشد فقط از روی عدم اگاهی است که کارهایی انجام میدهند که به نفع فرزندشان نیست .شما سعی کنید در هر شرایطی که قرار دارید احترام مادرتان را داشته باشید و از دعای خیر او بهرمتد شوید .شمل میتوانید انها را ببخشید تا انها را نبخشید به ارامش دست پیدا نخواهی کرد چرا باید ذهن خود را درگیر مسائلی کنید که گذشته و شما هیچ تغییری در ان نمیتوانید ایجاد کنید باید به اینده بیاندیشید و ان را خوب رقم بزنید .وقت خود را با رفتن به کلاس اموزشی و یادگیری پر کنید و حتما ورزش را در برنامه روزانه خود داشته باشید .هدفتان زندگی شاد و موفق باشد و ذخن خود را از گذشته دور نگه دارید .موفق باشید.
1397/8/7 14:23  مدت زمان عضویت:2116 روز
1
سلام به خانم نصری عزیزویه عالمه عشق و محبت برای شماکه تمام وقتتون رو برای ما گزاشتین...من 24ساله هستم و حدود دوسال عقدم قبلش به مدت پنج سال با همسرم دوست بودم که سخت ترین دوران رو داشتم من از نظررابطه ایکه باهمسرم داشتم و دارم خداروشکر مشکلی ندارم ولی تنها مشکل من مادرهمسرم هست طبق لایوی که خام نصری عزیز گزاشتن تو خونه خانواده همسر من مادر سالاروپسربزرگ سالاریه..از همون اولم مادر همسرم با من مشکل داشت از من خوشش نمیومد چون تو همون دوران پنج سال هم خیلی منو اذیت کرد و حتی خانوادمو خیلی اذیت کرد که ای کاش با شما زودتر اشنا شده بودم اون دوران که گذشت من هم فراموش کردم گفتم ازدواج میکنیم درست میشه اما نشد مادر همسرم اول عقدمون خیلی خوب بود خوش اخلاق و خیلی عالی ولی کم کم تغیر کردن و خیلی بهمون گیر های الکی میدادن حتی از نحو لباس پوشیدن من یامنسوجاتی که استفاده میکردن هم ایراد میگرفتن(خانواده همسرم رسم دارن که عروسشون پیش خودشون زندگی کنه دوران عقد)ما تمام دوران عقدمون یه هفته خونه مادرم یه هفته اونجا بودیم جاریمم هم همین طور بود اما اون از من بزرگ تره و خیلی باسیاست تره سریع جوابشون رو میده ولی من نمیتونم اون حتی خیلی بد باهاشون برخورد میکنه (مادرهمسرم چون خودش انتخاب کرده بیشتر از جاریم خوشش میاد)موقعی که ما عقد کردیم جاریم ایناهم عقد بودن اوناهم بیرون میرفتن ماهم بیرون میرفتیم اونا تا دوشب بیرون بودن بهشون گیر نمیدادن ما ها تا بیرو میرفتیم میومدیم سوال پیچمون میکردن یا گیر الکی میدادن چرا دیر اومدین میخواستیم بخوابیم بدخوابمون کردین چرا نماز نخوندی بیرون رفتن واجب بود و...مادر شوهرم فقط متلک اندازه تنها کارش اینه که راه بره هی تیکه بندازه به من من اگه اونجا تو خونشونم نشسته باشم تنهای تنها هم باشیم چی بشه که دوکلمه باهم حرف بزنیم ولی جاریم که باشه پشت سرهم از همه چی میگه بدون این که حرفی بزنه و بهش توجه کنه تمام خنده هاو خوشحالی و شادیش واسه برادشوهرم و جاریم مریضی و غمشون مال ماست من خونه اونا رو اولا مثل خونه خودم و مادرشوهرمم رو مثل مادر خودم میدونستم ولی اون اصلا هر کاری هم که بکنم واسشون یا من یا همسرم واسشون بی ارج و قربه مادرهمسرم یدونه از همسرمن که صبح تا شب میبردش اینوراونور تشکر نمیکنه ولی اون برادرشوهرم که کاری نمیکنه عزیز تره براشون..کاراش و متلکاش عذابم میده و به خاطر همسرم چاره ای ندارم که برم و بیام،،پدرشوهرم روز اول خواستگاری گفتن که ماشین و خونه واسش میگیریم دریغ از یه کمک حتی الانم که همسرم بهشون میگن وقش نیست و مادرشوهرم خنده میکنه با این که رفت امدم رو کمترکردم بازم فرقی نکرده...اگه یه سوالی بپرسم با فاصله زیاد جواب میدن یا میگن نمیدن من هرچی دنبال این گشتم که ایا مشکل از من رفتار من اشتباه هیچی ندیدم حالا شما بگید من چیکار کنم چون از بلاتکلیفی خسته شدم..ممنون میشم اگه یه راه کار بهم بدید وراهنماییم کنید♡
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/8/8 15:29  مدت زمان عضویت:2308 روز
0
سلام دوست عزیز شما باید بتوانید به صورت مستقیم و بی واسطه با مادر شوهرتان گفتگوی سازنره داشته باشید لازمه اش رفتار جرات ورزانه است اینکه در کمال احترام و با مهربانی اما با صراحت بگویید که از کدام رفتارهایش ازار میبینید قرار نیست او را عوض کنید اما با این گفتگو میتوانید دست کم به او این پیام را منتقل کنید که اگر از او فاصله گرفتید دلیلش رفتارهای خود او است .سعی کنید مدت عقد را کوتاه کنید و از یک سری خواسته ها چشم‌پوشی کنید تا از این شرایط خلاصی یابید .
1397/8/7 01:51  مدت زمان عضویت:1995 روز
-1
سلام خسته نباشید. خیلی ممنون از جواب هاتون واقعا هم زود ج دادین هم بسیار کاربردی. من همسرم بهم میگه وقتی من پیشش هستم شب ها دیر خوابش میبره و صبح ها هم دیر میخواد بیدار بشه . در صورتی که وقتی من نیستم ده خوابش میبره و صبح ساعت شیش بیدار میشه. خودش میگه که نمیدونم چرا این جوری هستم. به نظر شما دلیلش چی میتونه باشه؟؟؟ ازم بدش میاد یا چون دوست داره وقتش و با من بیشتر بگذرونه این جوری؟ ؟
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/8/7 07:23  مدت زمان عضویت:2308 روز
0
سلام دوست عززیز این طبیعی است که کنار شما بودن باعث دیر به خواب رفتنش بشود و اینکه دیر بیدار شود به حاطر انرژی و ارامشی است که از وجود شما میگیرد .پس سعی کنید از نوازش و محبت لمسی او را بی نیار کنید و به او عشق و محبت بورزید.
1397/8/6 14:45  مدت زمان عضویت:1990 روز
-1
سلام خانم نصری عزیز. من 40 سالمه و دو فرزند پسر دارم حدود 19 سال هم هست که ازدواج کردم با همسرم همسن هستیم. همسر من بد دهن و بی ادب هست و دست بزن هم داره توی این سالها خیلی اذیت شدم که البته وقتی به عقب برمیگردم میبینم بیشتر جاها بی سیاستی و رفتارهای نابلد خودم باعث شده که اسیب ببینم. خیلی وقتها ازش خیانت دیدم با این وجود خداروشکر تونستم ببخشمش و زندگی کنم ناگفته نماند که مرد بامسئولیت و مهربانیه و باهم خیلی خوبیم فقط یکسری رفتارهای بد داره مثلا1- وقت و بی وقت مهمون میاره خونه بدون اینکه بامن هماهنگ کنه من کارمند هستم و ایشون شغل آزاد اصلا رعایت حالم نمیکنه 2- سر هرچیزی زود عصبی میشه و بددهنی میکنه من اصلا چیزی نمیگم چون اگه بحث کنم قطعا دست روم بلند میکنه و حرفهای خیلی زشت میزنه حتی جلو بچه ها و چون من از زدنش و وحشی بازیهاش میترسم کوتاه میام واحساس میکنم از این قضیه سواستفاده میکنه و با خودش میگه با دادو بیداد خفش میکنم و میشینه سرجاش البته هیچ کاری نمیکنم که بهونه دستش بدم یا عصبیش کنم مثلا همین مهمونیهای بی موقع با دعوا با قهر با ارامش همه مدل بهش گفتم نمیفهمه و اگر کمی قیافه بگیرم یا خسته باشم جلو همه ابروم میبره و بهم توهین میکنه 3- رفیق بازه و مهمترین رفیقش که شخصیت نزدیکی به خودش داره برادر بزرگترش هست هفته ای هفت روز چهار روز نصف شب میاد مست و پاتیل گاهی وقتها هم شب نمیاد اگه بپرسم کجا بودی یا جواب نمیده یا دروغ میگه اگه دعوا کنم یا قیافه بگیرم که ناراحتم از اینکه نیومدی شب خونه لج میکنه توهین میکنه شربه پا میکنه دست پیش میگیره پس نیفته حتی اجازه نمیده سرکار بیام یا مهمونی برم خلاصه همه چیز به نفع خودش تموم میکنه به خاطر همین من باید اصلا اعتراض نکنم چون به ضرر خودم تموم میشه و از اینکه یک زن تو سری خور هستم ناراحتم کمکم کنید.
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/8/6 21:52  مدت زمان عضویت:2308 روز
0
سلام دوست عزیز یکی از مهمترین علل اصلی پرخاشگری ناکامی در تامین نیازها است فرد رمانی که نیارهایش از جمله نیاز به محبت توجه یا احترام براورده نشود احساس ناکامی میکند و این ناکامی زمینه ساز بروز پرخاشگری میشود سعی کنید به رفتارهای درست همسرتان هرچند ناچیز و اندک باشد توجه و احساس خوب خود را در مورد رفتارهایش بیان کنید هرگز مقابا به مثل نکنید و زمانی که همسرتان در وضعیت روحی مناسبی قرار دارد در مورد رفتارهایش و تاثیر منفب رفتارهایشدر زندگی مشترکتان صحبت کنید یعی کنید ارتباط او را با دوستان ناباب به روشهای مختلف و با تدبیر کمتر و در نهایت قطع کنید و همزمان ارتباط خوو را با بستگان و دوستانی که رفتارهای مناسب و بهتری دارند افزتیش دهید .سعی کنید توانایی های خود را بالا ببرید و در برابر او احساس ضعف نشان ندهید و خود را یک رن تو سری خور خطاب نکنید .
برنامه های مرتبط