درد های زندگی
ممکنه بعضی وقتا از خودمون بپرسیم چرا باید من این همه درد و رنج رو تو زندگیم تحمل کنم؟!
چرا هرچی درد، چرا هر چی ناراحتیِ فقط سراغ من میاد تو زندگی؟
واقعیت اینه که هر موجود زندهای درد و رنج رو تجربه کرده و تحمل کرده و هیچ راه فراری هم نداره؛ آدم ها هم از این قاعده مستثنا نیستند و نخواهند بود.
اگر درد رو تحمل نکنیم چی میشه
اگر نتوانیم درد را تحمل کنیم بدون شک دردها رنجهای ما بیشتر میشه و در نتیجه سختی پشت سختی زندگی ما را فرا می گیرد و مشکلات زیادی برامون به وجود میآید و هیچ چیزی به اسم موفقیت و پیشرفت برای ما توی زندگیمون وجود نخواهد داشت.
اصلا درد چیه
درد و رنج یک حالت ناخوشایند و آزاردهنده و ناراحت کننده است که ما زمانی که یک چیزی را از دست می دهیم یا در به دست آوردن یک چیزی ناکام میمونیم ایجاد میشه.
در هر دو حالت یک بازخورد روانی داره و در این بازخورد ما یا پیشرفت میکنیم یا پسرفت.
همه انسانها همیشه یا در جهت کسب لذت ها حرکت می کنند یا در جهت فرار از دردها و رنجها اما قاعده وجود داره که به وسیله عمومی و با به کارگیری اون میشه این دردها را مدیریت کرد.
ما معمولاً به جای تفکر و اندیشیدن در برابر رنج ها و دردها از آنها فرار میکنیم و حاضر نیستیم دردی که سراغمون اومده رو بپذیریم.
دردها کجای زندگی ما قرار می گیرند
اگر کمی دقت کنیم متوجه میشویم که درد با همه لحظه های زندگی ما گره خورده تا جایی که ما حتی برای غذا خوردن هم رنج کمی رو تحمل می کنیم، اما تحمل این دردها یا از سر اجبار یا اینکه درک لذت بالایی منتظر ماست و برای همین ما آن را انجام می دهیم.
نکته حائز اهمیت این که درد و رنج یک مشکل نیست و نمیشه او را کم کرد چون مقدارش ثابت اما میشه مقدار تحمل خودمون رو تغییر بدیم هست پس توان ما در مقابل درد و رنج قابل تغییر هست و میشه اون رو کم و زیاد کرد.
انواع دردها:
ما دو نوع درد داریم
1. دردها و رنج هایی که ما در به وجود آمدن شوند و اتفاق افتاد نشان هیچ نقشی نداشتیم مثل رنج از دست دادن یک عزیز!
این رنج ها و این درس ها آمادگی و تحمل زیادی میخواد چون هم سنگینه و هم فشار روانی خیلی زیادی رو به فرد تحمیل میکنه.
2. رنج هایی که ما در به وجود آمدن آنها نقش موثری داریم مثل درد و رنج کار کردن، ورزش کردن، درس خوندن، تلاش کردن و... .
اگر ما بدون هیچ هدف و برنامههای خودمان را مجبور کنیم رنج هایی را تحمل کنیم و دردهایی را پشت سر بگذاریم که هیچ منفعت و پیشرفتی برای ما تو زندگی نداره کاملاً بی فایده است.
برنامه داشتن می تونه تحمل درد رو برام آسون تر کنه و باعث بشه که ما هرچقدر به هدفم نزدیکتر میشیم انگیزه بیشتری برای تحمل درد و رسیدن به این هدف داشته باشیم.
چطور دردهامون رو مدیریت کنیم
اگر دردهای ما دردهایی هستند که توی اون ها هیچ نقشی نداشته ایم با رعایت نکات زیر و تمرین آنها میتونیم کم کم تحملمون رو در برابر اون ها بالا ببریم.
1. بپذیریم که هیچ موجودی ابدی نیست
2. توانایی ما انسانها از هر موجودی روی کره زمین بیشترهست.
3. سعی کنیم هوش معنوی خودمون رو بیشتر کنیم و به زندگیمون معنا بدیم تا با ایمان قوی تری در مقابل دردها بایستیم.
اما اگر درد های ما از نوع دوم یعنی درس هایی هستند که در آنها نقش داریم میتونیم کارهای زیر رو انجام بدیم.
1.هدف و برنامه ریزی داشته باشیم برای هر کاری که قرار است انجام بدیم و نسبت به زمان و رنجها و دردهای پیش رو مقدارشان را حذف بزنیم و آمادگی لازم برای مواجهه با آنها را پیدا کنیم.
یعنی وقتی داریم برای یک کاری برنامهریزی میکنیم همه جنبههای مثبت و منفی اون رو همراخ با بخش های لذت بخشش در نظر بگیریم و هدفمند تجربه کنیم و بگذاریم در دورانی که سراغ ما میاد باعث پیشرفت ما بشه.
2. بدن خودمان را عادت بدهیم تا از منبع انرژی خورشید استفاده کنه.
برای انگیزه بیشتر و تلاش بیشتر هر روز سعی کنیم دقایق خودمون رو در معرض این انرژی قرار بدیم و با ورزش های هوازی حداقل روزی 20 دقیقه به خودمون کمک کنیم تا توان و تحمل مون در مقابل دردها بالاتر بره.
درد و رنج با گوشت و پوست و استخوان هر موجود زندهای آمیخته شده و اگر انسان بتونه این موضوع رو درک کنه که به صورت هدفمند رنج های بیشتری رو تحمل کنه و درد بیشتری رو پشت سر بگذاره، می تونه بهتر از پس مشکلاتش بربیاد و به سمت پیشرفت حرکت کنه.
ثبت نظر و یا سوال