ویدئوی قسمت دوم، را از لینک زیر ببینید.
رویای ثروت؟ - قسمت اول
قسمت اول : رویاهایتان را به واقعیت تبدیل کنید؟!
در این ویدیو در خدمتتون هستم و میخوام مسائل خاص مربوط به واقعیت های زندگی ما زنان صحبت کنیم.
فرصت هایی که تو زندگیمون هست و پیش میاد ولی ما نمی بینیم، امروز می خوام در مورد این فرصت ها بیشتر باهاتون صحبت کنم چراکه اگر بخوایم به همین شکل ادامه بدیم عمرمون رفته و اصلا نفهمیدیم چه طور زندگی کردیم!
اگر سراغ خانم های ایرانی بریم یکی از مهمترین مسائل زندگیشون که به شدت با آن درگیر هستند بحث استقلال مالی و فکریه و متاسفانه خیلی از زندگی ها سر همین مسائل از هم پاشیده.
کلی بهانه یا شاید دلیل وجود داره برای لذت نبردن از زندگی: نداشتن اعتماد به نفس، خانواده، جامعه و...
خیلی دردآوره وقتی حرف های زنانی رو بشنوی که بعد از کلی فشار روحی و روانی تونسته از همسرش جدا شه و حالا مونده که چطور از پس زندگی خودش و فرزندش بربیاد.
تحصیلات بالا دارند ولی بدون اعتماد به نفس؛ شهامت تغییر ندارند. افرادی که در نهایت ظاهر بسیار خوب اما از درون ویرانه هستند.
چه اتفاقی میفته که بعضی ها تا فکر یه چیزی به ذهنشون میاد تا رویای چیزی رو تو سر میارن تو واقعیت براشون رقم میخوره به سرعت ولی بعضی های دیگه اندرخم یه کوچه اند همچنان.
یا چرا من هنوز نتونستم یه شخصیت قوی و محکم برای خودم بسازم؟
تا به حال فکر کردین چرا ترس ها در ما زنان بیشتر از آقایون هست؟!
میدونم بارها خواستید تغییر کنید ولی این ریشه ها و باورهای بچگی شما رو دوباره به سمت درجا زدن می بره؟
میخوام در این سلسله ویدئو، به شما بگم که چگونه مثل من رویاهاتون رو به واقعیت تبدیل کنید.
کافیه بخواین. قدم اول رو برداشتین اما مهم بقیه مسیره.
یادتون باشه اگر من تونستم شما هم می تونین انجام بدین.
همه ی ما تو زندگیمون رویاهایی رو داشتیم که تو بزرگیمون هم هنوز این رویاها را داریم.
یه سوال: شما چه رویاهایی تو زندگی داشتید و فکر می کنید چرا نتونستید هنوز بهش برسید.
(پاسخ این سوال را در زیر همین صفحه در قسمت نظرات برایمان بنویسید)
با من در این ویدئو همراه باشید، و پس از دیدن ویدئو میخوام از تو دوست خوبم بخوام که اگر رویایی در زندگی داشتید و هنوز اون رویا را به واقعیت تبدیل نکرده اید، برام تو قسمت نظرات بنویسید تا به شما راهکارها و سرنخ های هر چند کوچک برایتان ارائه دهم که مسیر زندگی شما رو برای رسیدن به موفقیت راحت تر کنه.
سرنخ هایی رو به شما میدم که شاید از سادگی این سرنخ ها تعجب کنید.
زنی هستم بیست ویک ساله دوساله ازدواج کردم
خیلی مشکل مالی شدیدی توی زندگیم دارم همسرم قبلا پرورش ماهی داشته ولی ورشکست شد
اما مشکل من اون نیست مشکل من اینه خانواده شوهرم خیلی منو تحقیر میکنند
و من اعاماد به نفس خودم رو کاملا از دست دادم
همشه تو ارزو هم این بوده بتونم یک کار پر درامد داشته باشم که بتونم جلوی همه بایستم اما بخاطر اعتماد بنفس پایینم و هم چنین نداشتن سرمایه مالی اولیه هیچ وقت به خواستم نرسیدم و این خیلی منو اذیت میکنه
بنظرتون من چیکار کنم خانم نصری
من زمان مجردیم مجری بودم اما الان اینقدر اعتماد بنفسمو از دست دادم از دوربین و مردم و همه چی فراریم
تورو خدا کمکم کنید
یک دنیاممنون بابت کلیپ هاوراهکارهای فوق العاده ای که دراختیارماقرارمیدین??
خانم نصری عزیزمن متولد73هستم وتازه لیسانس(کشاورزی) صنایع غذایی گرفتم،خداروشکرازرشتم زیادناراضی نیستم ،اماانگارگم شدم تودنیام...راستش من به داییم به عنوان مشاورتحصیلی ازدبیرستان بی نهایت اعتماد داشتم چون درتحصیل وشغل موفق بودند وهمینطوربه مادرم اعتمادداشتم،به همین دلیل من چشمامو روی استعدادی که به نقاشی و موسیقی داشتم بستم وازدبیرستان رشته ی تجربیوبخاطر حرف واعتمادم به مادرم وداییم داشتم انتخاب کردم تاپارسال که لیسانسموگرفتم،وقراربود که من به پشتیبانی داییم نقل مکان کنم ازشهرستان وبه تهران بیام برای کاردرشرکت داییم...اما متاسفانه بعداز8سال اعتمادمن داییم کاملا حرفشوعوض کردو تمام اهداف من یک شبه نابود شد...الان درحال حاضر 1سال فرصت دادم به خودم وارشد شرکت کردم اما مطالعه ای نداشتم چون ازنظرروحی فوق العاده دچارمشکل شدم بخاطر این کاری که درحق من شد وتصمیم گرفتم این 1سال به خودم اهمیت بدم واهدافمومشخص کنم مشغول رفتن به کلاسای ارایشگری شدم واستعدادمم بد نیست درحدی که مسئول سالن به من پیشنهاددادن که پیش خودشون بمونم،اما من واقعاحس میکنم حنی به انچه که علایقی تووجودم داشتمم دیگه حتی روحیه ای انجامشون واجراشون ندارم،تواین مدت شریک عاطفی من هم به طورنامعلوم کلا ناپدیدشد!اصلانمیدونم باید چی کارکنم....!؟
من35 سالمه ویک پسر 3ساله دارم از اول زندگیم سختی کشیدم مخصوصا ازنظر مالی.یه موقعی مقاله مینوشتم وهردفعه مقام می اوردم دوست داشتم نویسنده بزرگی بشم امانشد.الان دایما شب و روز ب بهترشدن وضع مالیمون فکر میکنم امابه نتیجه ای نمیرسم سال گذشته خیلی به فروشندگی فکرکردم راستش درحد خیلی محدودهم اینکار روانجام دادم ولی موفقیت امیز نبود. واقعاسردرگمم که چکاربایدبکنم.ممنون میشم کمکم کنید.
من يك دختر 81ساله ام دوساله كه ازدواج كردم و عاشق شوهرم هستم هيچ مشكلي هم باهم نداريم
من امسال كنكور دارم فقط انقدري كه بايد درس نخوندم
ميدونم كه فقط دانشگاه ازاد ميتونم برم با اين روند درس خوندنم البته ما يك خانواده پرجمعيت هستيم ودرس خوندن برام خيلي دشوار و سخته
از طرفي دلم ميخواد تا فوق ليسانس هم كه شده بخونم چون همسرم تحصيل كرده هستن
از طرفي هم نميدونم ميتونم از پس هزينه هاش بر بيام يا نه
پدرم وضع مالي بدي نداره يني متوسط
هنوز هم توي عقد هستم
روم نميشه همه ي مخارج دانشگاهم رو از يك نفرشون بگيرم
ولي خب ميدونم كه اگه دانشگاه ازاد قبول بشم مطمئنن نميتونم برم
خيلي ناراحت وافسرده شدم
هرچند همسرم ازم بشدت حمايت ميكنن ولي بازهم نميتونم فقط از سمت همسرم حمايت بشم چون هنوز خونه پدرم هستم
راستش من از بچگي ارزوي خيلييي چيز ها به دلم مونده
ماشين مدل بالا
ي وضع خيلي خوب
ولي حالا كه اينارو نداشتم ميخوام خودم بسازمشون
ميخوام تحصيل كنم تا بتونم به ارزوهام برسم
فقط مشكلم دانشگاهه
كمكم كنيد شما
سال نوتون مبارک
من شادیم 21 سالمه ورزشکارم قهرمان کشورم و الان مربی شدم از آرزوهام اینکه بتونم یه باشگاه خودم داشته باشم والان دارم کار میکنم واسه خودم پس انداز میکنم اما خیلی سالها طول میکشه با حقوق ماهی 1میلیون شاید اینکار نشدنی باشه اما من به خودم ایمان دارم که بعدا به باشگام میرسم با تلاشم.از الان اسم باشگامم انتخاب کردم.یه فکری که تو ذهنم هست میخوام شروع کنم به وسایل ورزشی و هر سودی که میکنم هرماه نصفشو بزارم واسه کودکان سرطانی حالا باز شما ام نظرتون چیه
یکی از رویاهای من رفتن به سفر خارج و استقلال مالی در زندگیم هستش
من یک معلمم و این تواناییو تو خودم میبینم که پیشرفت کنم ولی خانوادم نمیذارن و میگن کافیه و دیگ باید ازدواج کنی ولی هدف من این نیست و نمیتونم و نمیخوام که اهدافمو بخاطر اطرافیانم و افکار احمقانشون نابود کنم
میدونم که شما میتونید درکم کنید
لطفا اگ راه حلی هست کمکم کنید
من 3سال ازدواج كردم ،عاشق همسرم هستم ،ولي متاسفانه همسرم فوقالعاده مظلوم هستن و خانوادش شديدن از اين موضوع سوءاستفاده ميكنن،متاسفانه من با خانوادش خيلي مشكلات دارم ، و احساس ميكنم افسرده شدم ،
تمام تلاشم اينه بتونم تو زندگيم خودمو پيدا كنم و محكم كنار دخترم بمونم ، اعتماد بنفس گم شدمو ميخوام پيدا كنم ولي شروعش برام سخته،
من خانه دار هستم فكر ميكنم پول اعتماد بنفس مياره ..
ميخوام منبع در امد داشته باشم ولي نميدونم بابد چيكار كنم،
تمام حرفاتون صحيح ه ولي عمل كردنش سخته،?