ویدئوی قسمت سوم، را از لینک زیر ببینید.
رویای ثروت؟ - قسمت دوم
قسمت دوم: رویاهایتان را به واقعیت تبدیل کنید؟!
هر راهی به‌جز راه‌های ساده و شدنی برای ثروتمند شدن بروید، به‌احتمال زیاد اشتباه رفته‌اید.
من در این ویدیو توضیحاتی رو ارائه میدم که عمل به آن‌ها و تعهد جدی به پی‌گیری آن‌ها، از همین امروز وضعیت مالی شما را بهتر می‌کند. و نه تنها وضعیت مالی شما را بهتر می‌کند، بلکه کمک می‌کند روز به روز شاد‌تر شوید و احساس بهتری از خود داشته باشید و از زندگیتان بیشتر لذت ببرید.
بیشتر ما انسان‌ها بی‌آن‌که بدانیم، به‌دنبال چیزهایی هستیم که نه به‌درستی آن‌ها را می‌شناسیم و نه قلباً رسیدن به آن را باور داریم. چیزهایی مانند: ثروت، شادمانی، خوشبختی، موفقیت و….
اگر با این تجربه رسیده اید که رسیدن به ثروت و خوشبختی خیلی سخت و دشوار است، به دلیل ذات آن‌ها نیست؛ بلکه علت اصلی ایجاد چنین ذهنیتی در ما، شکست‌های مکرری است که در راه رسیدن به آن‌ها برایمان پیش آمده و تجربه کرده‌ایم.
به‌اشتباه، کمکم به این باور رسیده‌ایم که ما ناتوان هستیم، یا هنوز به‌قدر کافی لیاقت داشتن این نعمت‌ها را نداریم، و یا بدشانس هستیم. و البته تجربه های اجداد ما و واقعیت‌های زندگی و نگاه کردن به زندگی اطرافیان، همه و همه پذیرفتنِ این باورِ غلط رااسان و تشدید می‌کنند.
شجاعت همیشه نترسیدن نیست بلکه این است که با وجود ترسهایمان متوقف نشویم و دست از اهداف و رویاهایمان نکشیم.
بترس ولی انجام بده.
راز ثروتمند و شاد و موفق شدن اول در ذهنیت ما نهفته است و نوع تفکر و نگاهی که ما به خود، ثروت و ثروتمندان داریم.
از بچگی یه تفکر نادرست: علم بهتر یا ثروت
به عبارت بهتر:
«عادت به پس‌انداز» مهم‌تر است تا «میزان پس‌انداز».
عادت کنید پس‌انداز کنید!
بار‌ها و بار‌ها به دوستان و آشنایان، پیشنهاد کرده‌ام که «بخشی از درآمدتان را پس‌انداز کنید.»– « مگر پولی می‌ماند که پس‌انداز کنیم؟!»، یا:
– «با کدام پول؟!»
آن‌ها واقعاً راست می‌گویند، چون با تفکر و اندیشه و عاداتی که نسبت به پول و مدیریت آن دارند، پس‌انداز کردن تقریباً غیرممکن است!
بهتر است بدانید که:
یکی از اقتصادهای قوی جهان یعنی «ژاپن»، این قدرت خود را مدیون عادت مردمانش به «پس‌انداز کردن» است.
سوال:استقلال مالی یعنی چه؟
استقلال مالی یعنی اینکه شما برای گذران زندگیتان دیگر مجبور نباشید کار کنید؛ به‌خصوص کاری که دوستش ندارید! نه اینکه تنبل و تن‌پرور شوید، نه! بلکه «صرفا به‌خاطر پول» کار نکنید. کاری را انجام دهید که دوستش دارید و برای آن خلق شده‌اید (که البته ممکن است همان کاری باشد که هم‌اکنون هم انجامش می‌دهید). اما در هر حالت، در وضعیت «استقلال مالی»، انگیزه‌ی اصلی شما برای انجام کار‌هایتان کسب پول نیست.
اما چگونه به این مهم می‌توان دست یافت؛ به‌خصوص سریع، آسان، خوش‌آیند و زیاد؟
اگر برای موفقیت سختی می‌کشید و رنج می‌برید، حتما توقف کنید! چون یا راه را اشتباه می‌روید و یا هدف را اشتباه انتخاب کرده‌اید! اینکه امروز را به شکایت کردن درمورد دیروز بگذرانیم، آینده‌مان را روشن‌تر نمی‌کند.
یادمان باشد که شادی و خوشبختی واقعی فقط زمانی به دست می‌آید که دست از شکایت کردن بخاطر مشکلاتمان برداریم در ویدیوی بعدی به سوالات شما در این حوزه پاسخ خواهم داد.
شما میتوانید سوالات خود را در زیر همین صفحه درج کنید و من به مهم ترین سوالات پاسخ خواهم داد.
سایت جدید راه اندازی شده و میتوانید در سایت جدید از خدمات آموزشی بیشتری بهره ببرید
من ازبچگی یه چشمم رواز دست دادم وبه همین خاطرپدرمادرم خیلی حساس منوبارآوردن بااینکه خیلی استعدادوهوش زیادی داشتم امااین حساسیت وظاهرم مانع پیشرفت من تو کل زندگی36سالم شد.ازبچگی آرزوداشتم مترجم زبان انگلیسی بشم,ولی ترس ونداشتن اعتمادبنفس مانعم شد.همیشه دوس داشتم یه شغلی داشته باشم بادرآمدخوب که اونم نشد,الانم خونه دارم دلم میخوادیه تغییروتحولی یه حرکتی .وآرزومه بتونم حتی فقط رانندگی کنم تاازپس کارای خودم بربیام ولی ترس نمیذاره.اگه بتونیدبهم کمک کنیدو راهنماییم کنیدتاهمیشه دعاگوتونم.
قسمت دوم ویدیوی جنجالی شما را دیدم و پا به پای شما گریه کردم نه اشتباه کردم بغضم ترکید و دل سیر گریه کردم. منم به دست و پا افتادم تا منو پسرم رو ترک نکته. التماسش کردم. گفتم هر چی تو بخوای و هر جور تو دوست داری....
پریسا جان. طرف همکلاسی دانشگاه بود. به تشویق من کارفرما شد با بدهی بالا. درست وقتی که قرارداد میلیاردی امضا کرد گذاشت و رفت. گفت دیگر به دردم نميخوری.... حاضر بودم بمیرم تا مهر طلاق به شناسنامه ام نخوره و آبروی خانواده نره تو شهرستان. یکسال و نیم درگیر طلاق بودم.الان هشت ماه است که طلاق گرفتم. حتی طرف نمیخواد پسرش رو ببینه. ...
پریسا جان به کمکت نیاز دارم پدرومادرم سالهاست فوت کردند.. در رشته ای که من تحصیل کردم همه همکارها مردند. دو جا سر کار رفتم اما بند نشدم. نگاه سنگین... و یک مشت مردهای عوضی که دنبال زن مطلقه اند... و حقوق کم.
دیگر انگیزه ای برای تحصیل ندارم. اما خواهرهام میگن اگر دکتری رو نگیری بعدها حسرت میخوری. دلم ميخواد فقط کار کنم. برای خودم. نميدونم از کجا شروع کنم.
پریسا جان تو این لحظه فکر میکنم هیچکس به اندازه شما منو درک نمیکنه . لطفا بهم کمک کن. مقداری پول دارم باید از کجا شروع کنم. از خرج کردن این پول میترسم چون تمام دارایی منو پسرم هست. سی و هشت سال سن دارم.
پریسا جان لطفا کمکم کن
حالا اگه میشه راهنماییمون کنید که ازچطور شروع کنم وچه کاری باید بکنم؟