به من اطلاع بده!

با کلیک بر روی "Allow" از تخفیف ها و پیام های سایت مطلع شوید.
شماره تماس پشتیبانی
02187700778

همین الان کلیک کن و بیا سایت جدید

زمان باقی مانده:
همین الان کلیک کنید
همین الان کلیک کنید

درد مشترک - قسمت اول

نیاز به پشتیبانی دارید
پشتیبانی از طریق تلگرام
یا
تماس با شماره:
02187700778
درباره این برنامه

? درد مشترک زنان و دختران ایرانی

قسمت اول: مشکلات و دردهای زنان و دختران ایرانی

در این ویدئو در رابطه ی اینکه چرا هر روز در ارتباطاتتان دچار ضعف بیشتر می شوید، صحبت میکنم.
❌ خیانت کرده؟
❌ خانوادش عزیزه؟
❌ وسط راه تنهات گذاشته؟
❌ بلاتکلیفی؟
❌ بریدی؟
❌ نمیتونی تصمیم بگیری برای انتخاب؟

در این ویدئو (قسمت اول) می خواهم اگر تجربه مشابهی همچون ضعیف شدن ارتباط تون دارید در همین ویدئو برایمان درج کنید و تجربیاتتون رو برام بنویسید.

?در ویدئوی بعدی نسبت به راهکارهایی برای رفع این مشکلات و نگرانی ها برایتان صحبت می کنم.

میخواهم به رایگان مشترک شوم!
رایگان
برای دیدن این برنامه آموزشی روی دکمه بالا کلیک کنید.

ثبت نظر و یا سوال

1397/3/31 11:48  مدت زمان عضویت:2137 روز
2
سلام خانم نصری عزیز من نزدیک هفت ماهه که از شوهرم جداشدم بعد از هشت سال که از زندگی مشترکمون میگذشت و یه پسر بچه شیش ساله دارم بعد از هشت سال شوهرم بهم خیانت کرد و یه دختریو صیغه کرد جالب اینه که با این وجود باز به من درخواست بازگشتو میده و من بخاطر انتقامم از اون دختر و بخاطر بچم حاضر شدم باهاش عقد کنم و الان نزدیک ده روزه که باهاش عقد موقت کردم و اون زنش خبر نداره ازتون کمک میخوام برا بیرون کردن اون دختر و اینکه زندگیمو دوباره بدست بیارم و با وجودی که هنوز عاشق شوهرمم و دوسش دارم
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/4/2 12:22  مدت زمان عضویت:2338 روز
2
سلام دوست عزیز شما هیچ گاه نباید به خاطر اینکه انتقام بگیرید خودتان را بازیچه دست همسرتان کنید بهتر است کمی بیشتر به اینده خود و فرزندتان بیاندیشید ‌اگر همسرتان تمایل دارد که با شما باشد پس باید تتها با شما باشد نه اینکه هر وقت دل خواست کنار شما باشد.بهتر است تکلیف خودتان را مشخص کنید در غیر این صورت ارامش خودتان را از دست خواهی داد.
1397/3/30 23:31  مدت زمان عضویت:2137 روز
0
سلام خداقوت خيلى عالى بود فايلهاى شما
ممنون وسپاسگزارم
انگار درد من رو داشتين توضيح مى دادين من 59ساله زندگى مى كنم وچهار فرزند دارم وازدواج كردم همسرم 6/4ساله به من خيانت مى كند بازنى كه دو دفعه ازدواج كرده وطلاق گرفت
خسته ام خواهش مى كنم
كمك كنيد.
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/4/2 10:58  مدت زمان عضویت:2338 روز
1
سلام دوست عزیز با همسر تان صحبت کرده و دلیل کارهایش را از او بپرسید شاید حرفی برای خود داشته باشه و یا اینکه دلیل خیانش رفتارهای خود شما باشد..اگر برایتان امکان دارد از یک مشاور کمک بگیرید و با او به مشاوره بروید.اما توصیه من به شما این است که ارامش خود را حفظ کنید و به تغذیه و ورزش خود اهمیت دهید
1397/3/30 17:28  مدت زمان عضویت:2137 روز
0
سلام خانم نصری خسته نباشید من هم با همین مشکل مواجه شدم 1سال هست که نامزد کردم یه ماهی هست که از من دوری میکنه به بهونه های مختلف من کارم بازاریابیه تجهیزات پزشکی هست و ایشون کلا با کار من مشکل داره و کلا شک داره ماه پیش یه مشتری به خط کاریم پیام داده بود بعدش با من کرد قیامت انگه خیانتو بهم زد و از اون موقع تا الانم کاری بغیر بی محلی انجام نمیده خودم کلی باهاش حرف زدم مادرم باهاش حرف زد ولی اصلا گوش نمیده به حرف کسی، هر حرفیم میزنم میگه تو خیانت کردی به من میگم میرم ولت میکنم میگه برو واسه من فرقی نداره چند روزی ولش کردم چون خسته شده بودم ولی دریغ از این که یه پیام بده واقعا نمیدونم چی کار کنم خانم نصری عزیز
1397/3/30 14:40  مدت زمان عضویت:2137 روز
0
سلام خانم ناصری ... خواهر من دوساله که ازدواج کرده و چند ماهه که رفته خونه خودش ... توی این مدت چند ماه قبل از عروسیش خواهر من با همه مشکل پیدا کرده بود ما منبع استراساشو رفتار خودش می دونستیم..جوری بود که ختی من که حواهر کوچیکش هستم و خیلی هم همو دوست داریم با کوچک ترین حرف من بهم می ریخت و دعوا میکرد...از اون موقع همش میگفت از دست شوهرم خسته شدم و... از طفی هم کلا دوران عقد به شوهرش وابسته بود و همش میخواست با شوهرش باشه ...اگه شوهرش خواهرمو تعارف نمی کرد که بره خونشون خواهرم ناراحت میشد و با شوهرش دعوا میکرد یا با اینکه اکثر موقع ها پیش هم بودن وقتی خواهرم به شوهرش میگفت بیا خونه ما شوهرش نمیومد خواهرم باز ناراحت میشد کارش به بیمارستان میکشید ما اونموقع ها فکر میکردیم خوده خواهرم مشکل ایجاد میکنه توی ارتباطش بخاطر وابستگیش اما الان میبینیم که شوهرش هم بی تقصیر نیست خواهرم الان که عروسی کرده از ازدواجش پشیمونه و مدام سر این قضیه با مادرو پدرم اختلاف داره ازدواجشو میندازه گردن بقیه ... وقتی برای خواهرم بله برون گرفتیم برای هدیه برای دامادمون یه پراید خریدیم ... هرقت مشکلی از لحاظ مالی برای دامادمون پیش میومد کمش میکردیم و حتی همین الان هم خانوادم همین کارو میکنن با اینکه اصلا از دامادمون خوششون نمیاد و میگن ما نگران دخترمونیم... ولی به نظر من و خواهرم این کاره مامان بابام باعث شده خواهر من برای دامادمون کم ارزش بشه ...هر اتفاقی که میوفته به خواهرم زیاد اهمیت نمیده ... حرف خانوادشو گوش میده....هروقتم پول کم میاره همه خانوادش انتظار دارت یا خواهرم طلاهاشو بفروشه یا بیاد از ما پول بگیره...از طرفی هم با اینکه زیاد کار میکنه اما تا الان که سی سالشه نتونسته پولی یا سرمایه ای برای خودش جمع کنه و خواهرم بخاطر همین رفت سرکار ولی از ساعتی که شروع به کار کرد شوهرش انتظار داشت خواهرم دیگه از دامادمون پول نپیره و خیلی کم بهش پول می داد ...از طرفی هم انتظار داره خواهرم با همونحقوق کمی که میگیره قسطای اونم بده و این یاعث شده خواهرم از ادامه ی کارش منصرف بشه ...ما برای مجلس های خواهرم کلی پول خرج میکردیم و سعی می کردیم در سطح و اندازه پولمون بهترین مجلس و برای خواهرم بگیریم و واقعا هم گرفتییم ولیاونا میخواستن برای خواهرم عروسی بگیرن میگفتنـما پول نداریم باید وام بگیریمو ... بعد هم یکم درگیری جوچیکی بین خانواده ها پیش اومد وقتی هم عروسی گرفتن به بدترین شلک ممکن حتی خواهرمو ارایشگاه هم نبردن ....الان هم با اینکه ما خودمون برای دامادمون ماشین گرفتیم اما وقتی مامانم سوار ماشینش میشه و ازش میخواد یواش برونه اهمیت نمیده و تازه بعدش هم با خواهرم سر این قضیه دعوا میکنه...از یه نظرهایی ادم خوبی هست ولی الان خواهرم فقط بیست و سه سالشه و کلی از زندگیش پشیمونه و همش میگه با اینکه از شوهرم چیزی ندیدم ولی رفتاراش و کاراش باعث میشه بهش شک کنم....الان هم رابطشون زیاد خوب نیست و شوهرش هرچی خانوادش بگنـگوش میکنه چون هونه خواهرم طبقه بالای خونه مادر شوهرشه صبح ها که خواهرم میره شرکت شوهرش یکسره میره خونه مامانش و دیر میره سرکارش و همش میخواد دنبال خانواده خودش باشه ...تا یکی از خواهراش بیاد موقع برگشتن اگه کارهم داشته باشه بازم میره همشونو میرسونه بقیه پسرها از کارا شونه هالی میکنن اینم هیچی نمیگه میره همه کار میکنه اخرم کمرش میگیره خواهر من باید حرص بخوره ... در کل لین دانادمون لدم حرص دراریه ولی خب خواهرم هم کم توی مشکلاتش سهم نداره و موقع دوران عقدش همش دنبال شوهرش بود هم ما اذیت میشدیم و جرئت نمیکردیم چیزی بگیم شوهرش هم از رفتارای خواهرم خسته میشدو باز باهم دعواشون میشد...خواهرم جایی برای دلتنگی توی شوهرش باقی نمیزاشت و همش اگه شوهرش زنگ نمیزد ناراحت میشد با اینکه شوهرش بهش توجه میکردو بی توجه نبود...همش هم میخواد شوهرش رو تغییر بده اما از راه درست نمیره رابطشونو خراب تر میکنه .....از طرفی هم خودم هفده سالمه و به تازگی یک خاستگار داشتم که اقریبا میشه گفت همه چی قطعیهو من وقتی زندگی خواهرمو میبینم فکر میکنم زندگی منم قراره این بشه و چون مامان بابام هم رابطه هوبی باهم ندارن مینم فکر میکنم زندگی منم همین میشه اولش خوبه کم کمک همه چی عادت میشه ادما از همم فاصله میگیرن و حتی دیگه کنار همم نمیخوابن...
1397/3/30 12:50  مدت زمان عضویت:2138 روز
0
سلام من الان 4 سال هست که ازدواج کردم و 2 سال هم عقد کرده بودم. کلا 6 سال هست که با همسرم آشنا شدم ما فامیل هستیم و همسرم پسرخاله مادرم هست. 3 پسر هستن و بی نهایت وابسته مادرشون هستن و همسر من یه سری تفاوتها با برادراش داره و بدترینش اینه که خیلی به حرف خانواده اش هست و هرچی اونا بگن انجام میده بدون اینکه نظر من رو بدونه و اونا کلا رو زندگی من تسلط دارن و این مساله خیلی منو اذیت می کنه علاوه بر اینها من تمام شرایطی رو که در فایل آخرتون فرستادید رو دارم یعنی از صبح تا بعدازظهر که بیاد خونه کلا یک بار به من زنگ میزنه و اون هم کلا 2 دقیقه صحبت نمی کنه بعدازظهر هم که میاد اصلا نه با من حرف میزنه نه کاری به من داره و به من هم که اوایل اعتراض می کردم می گفت من میام خونه می خوام آرامش داشته باشم و آرامش رو تو این میبینم که بشینم فوتبال ببینم، فیلم مورد علاقه ام رو ببینم، با گوشیم بازی کنم و... یعنی کلا تو برنامه کسب آرامشش من جایی ندارم و اگر هم برم هی دور و برش یا برم بغلش همه اش غر میزنه و بدتر عصبانیم می کنه.....
خیلی خسته شدم و کلا این زندگی با تصورات من خیلی فرق داره و هرچی تلاش می کنم نتیجه نمیده. از تلاشهای یه نفره برای زندگیمون خسته شدم‌. من هم با خودش مشکل دارم هم با خانواده اش و اصلا هیچ لذتی از زندگیم نمیبرم. تازه تو گروه شما عضو شدم و صحبت هاتونو گوش میدم امیدوارم راه حل هاتون مشکلات من رو هم حل کنه.
1397/3/30 12:43  مدت زمان عضویت:2138 روز
0
سلام روز بخیر
در ویدبوی درد مشترک واقعا من این مشکلو توی زندگیم دارم
چون همسرم تک پسر هستش همش فکر میکنه باید به فکر خانوادش باشه
بخ فکر مشکلاتشون و خواهراش
مادرش روزی چند بار تماس میگیره و مکالمه های طولانی
من واقعا خسته شدم از این وضع
اصلا هم راجع ب هیچی کوتاه نمیاد
1397/3/30 11:28  مدت زمان عضویت:2142 روز
0
سلام دقیقا حرف دل من را زدید زنی هستم 48ساله با 25سال زندگی مشترک که تمامش هم اینجوری پیش رفته تحمل کردم بلکه درست بشه نشد به خاطر دوتا دخترم کوتاه اومدم که حکم بچه طلاق را پیدا نکنند ولی حتی اونها هم درک نکردن دوبار تا حالا خواستم جدا بشم اما قول داده تغییر می کنه ولی بازم دوباره همان قبلی بوده دیگه خسته شدم مریض شدم حتی یه بار به خاطر درگیری باهاش سکته کردم ویک روز فلج بودم می ترسم ادامه بدم دوباره سکته کنم وفلج بشم می دونم کسی نیست که بعد مراقبت ازم بکنه تمام خانواده خودم را ازم دور کرده شدم یه فرد بی کس وتنها چه کنم چندین بار رفتم پیش مشاور هر دفعه قول داده وعمل نکرده آخر سر هم مشاور بهم گفته یا جدا شو ومشکلات طلاق را به دوش بکش یا تحمل کن دختر کوچکم بسیار عصبی وپر خاشگر رفتیم پیش مشاور می گه بچه سالمه شما پدر ومادر هستین که باعث ااین رفتار کودک هستین الان هم برای بار سوم داریم به پیس واز طلاق می ریم
بهم کمک کنین بگین چه کنم؟؟؟؟؟؟؟؟!
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/3/30 17:38  مدت زمان عضویت:2338 روز
0
سلام دوست عزیز همانطور که گفتید طلاق اخرین راه است با توجه به اینکه شما دو فرزند دارید بهتر است به زندگی ادامه دهید سعی کنید بیشتر مواقع رفتارهای او را نادیده بگیرید زمان عصبانیت او سکوت کنید بیشترین اسیبی که ولرد میشود به شما و فرزندانتان است با بحث و دعوا هیچ کاری را پیش نمیبرید سعی کنید باهم گفتگو کنید و علت رفتارهای اوو را جویا شوید شاید حرفی برای گفتن داشته باشد.
1397/3/30 08:21  مدت زمان عضویت:2353 روز
0
با سلام به خانم نصری گل عزیزم من خیلی پیام دادم و منتظر هستم جواب ندادی من نیاز شدید به کمک شما دارم من خانم 44 ساله و سی سال زندگی میکنیم از اول همسرم دیکتاتور و خودخواه هستش و از اول ما زندگی کردن بلد نبودیم و حرف همدیگه رو نمی فهمیم چون حرف خودش مشکلات خیلی بوده ونه به بچه ها محبت میکرد نه به من و دو فرزند دارم دخترم ازدواج کرده و پسرم در شرف ازدواج هستش خانم نصری چندین سال که همسرم خیانت میکنه و عادت کرده ومن مشاوره خیلی رفتم و خواستم زندگیم درست بشه و زندگیمو دوست داشتم وبا همسرم هم خیلی صحبت کردم ولی ادم منطقی نیستش و من خیلی برام دردناک هستش و هنوز در گیر این مساله هستم و حرمتها شکسته شده و میگه هر کاری میخوای بکن میدونه که من پشتوانه ندارم و نمیتونم کاری کنم سرمایه و زندگیمون رو از دست دادیم چیزی نداره که بهم بده و توهین هم میکنه به خاطر بچه ها موندم و ایشون طلاق نمیده میگه برو خودت اقدام کن فقط بخاطر سن و سالش و حرف مردم و من خیلی در زندگی کمبود محبت و خیلی چیزها هستم تور خدا بگید چیکار کنم نه سرمایه دارم نه پشتوانه کجا برم خسته شدم دیگه نمی کشم ور زندگی بمونی که فقط خدمات بدی و طلاق عاطفی چندین سال هستش و شوهرم مردی بولهوس هم هستش اوضاع مالیش خوب بود چند تا میگرفت همچین مردی و من واقعا دوستش داشتم ولی کینه و نفرت در من خیلی شده بخشیدم گفتم درست میشه دیدم بدتر شد و خودش هم میگه عادت شده و نمیتونه ترک کنه و مدام سرش تو گوشی اصلا آرامش و زندگیمو گرفته تور خدا راهنمایی کن خانم عزیز منم خواهر کوچیک شما
1397/3/30 02:20  مدت زمان عضویت:2354 روز
0
سلام خدا قوت بانوی مهربان ممنون که پاسخ میدید
همسر من بیشتر اوقات یه سری مسائل رو که مربوط به خانوادش هست نمیگه یا اینکه اگه بگه خیلی کلی ... با مامانش خیلی در ارتباطه ... مامانش معمولا تایمی که خونه نیست بهش زنگ میزنه هر وقت توی اون تایم زودتر اومده خونه یا به هر دلیل خونه بوده من دیدم که زنگ زده بیشتر اوقات آروم یا در حال پیام دادن به هم هستن یا زنگ زدن من هر چی میخوام بهش نزدیک شم انگار دارم دورتر میشم تا قبل ازدواج اینقدر مامانش اهمیت نداشت واسش الان اصلا حواسش به من نیست
مادر همسرمم خیلی با رفتار موزیش منو اذیت میکنه
من هم ساکت و آرومم و همیشه منو نادیده میگیرن
حس خوبی ندارم و از زندگیم راضی نیستم
از وقتی ازدواج کردم احساس تنهایی میکنم، دلم نمیخواد زندگیمون اینقدر تحت تاثیر خانواده همسرم باشه.
راهکار شما چیه ممنونم
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/3/30 17:25  مدت زمان عضویت:2338 روز
0
سلام دوست عزیز شما هیچ گاه نمیتوانید همسرتان را از خانوادش جدا کنید شاید مواردی باشد که نخواهند شما از ان اطلاع داشته باشید بهتر از کنجکاوی بی مورد نداشته باشید و اجازه دهید همسرتان همانطور که هست باشد اگر این‌رفتارهای شما ادامه داسته باشد همسرتان از شما دلسرد شود .بهتر است به او خرده نگیرید و به زندگیتان ادامه دهید.
برنامه های مرتبط