درد مشترک - قسمت دوم

سلام خانوم نصري عزيز من ٢سال پيش با يه پسري اشنا شدم كه خيلي همديگرو دوس داريم خيلي اسرار داشت كه بياد خاستگاريم و من قبول نكردم شرايطشو نداشتم حتي خانواده هامون هم در جريان اين رابطه هستن و من مامانش هم خيل منو دوس داره خيلي اتفاقا قهرو آشتيا پيش اومده يه مدت باهام سرد شد من متوجه شدم خيانت كرده تا كه يه روز دختره بهم پي ام داد و گفت كه دوستشه وقتي به دوس پسرم گفتم گفت اره نميخوامت ميخوام كات كنم منم حال خيلي بدي داشتم برگشت دوباره و بهم گفت كسيو جز من نميخواد دوسم داره كلي حرف و چرب زبوني كرد كه منو راضي كنه و بهم گفت صبر كن همه چي درست ميشه الانم با مامانم صبحت كرده گفته ميخوامش و يكم كارامو اوكي كنم ميام به منم همش ميگه صبر كن اين روزا خيلي سرش گرمه كاراشه شبانه روز كار ميكنه ميگه ميخوام برا تو كم نذارم نميدونم چيكاركنم يوقتايي نه زنگ ميزنه نه جواب ميده بهش ميگم كلي دليل مياره كه من قانع ميشم خودم بخاطر خيانتي كه بهم كرد خيلي بد بين شدم همش احساس ميكنم باز با اون دختره درارتباطه هراتفاقي ميافته ميگم نكنه با اون بيرونه دارم ديوونه ميشم اصلا نميتونم دوريشو تحمل كنم ميميرم اگه ازش جداشم من الان بايد چيكاركنم توروخدا جوابمو بدين حتي يه راهنمايي كوچيك شرايط گرفتن پكيج رو ندارم ممنون ميشم جواب بدين

سلام خانوم نصري عزيز من ٢سال پيش با يه پسري اشنا شدم كه خيلي همديگرو دوس داريم خيلي اسرار داشت كه بياد خاستگاريم و من قبول نكردم شرايطشو نداشتم حتي خانواده هامون هم در جريان اين رابطه هستن مامانش هم خيلي منو دوس داره خيلي اتفاقا قهرو آشتيا پيش اومده يه مدت باهام سرد شد من متوجه شدم خيانت كرده تا كه يه روز دختره بهم پي ام داد و گفت كه دوستشه وقتي به دوس پسرم گفتم گفت اره نميخوامت ميخوام كات كنم منم حال خيلي بدي داشتم برگشت دوباره و بهم گفت كسيو جز من نميخواد دوسم داره كلي حرف و چرب زبوني كرد كه منو راضي كنه و بهم گفت صبر كن همه چي درست ميشه الانم با مامانم صبحت كرده گفته ميخوامش و يكم كارامو اوكي كنم ميام به منم همش ميگه صبر كن اين روزا خيلي سرش گرمه كاراشه شبانه روز كار ميكنه ميگه ميخوام برا تو كم نذارم نميدونم چيكاركنم يوقتايي نه زنگ ميزنه نه جواب ميده بهش ميگم كلي دليل مياره كه من قانع ميشم خودم بخاطر خيانتي كه بهم كرد خيلي بد بين شدم همش احساس ميكنم باز با اون دختره درارتباطه هراتفاقي ميافته ميگم نكنه با اون بيرونه دارم ديوونه ميشم اصلا نميتونم دوريشو تحمل كنم ميميرم اگه ازش جداشم من الان بايد چيكاركنم توروخدا جوابمو بدين حتي يه راهنمايي كوچيك شرايط گرفتن پكيج رو ندارم ممنون ميشم جواب بدين

سلام و عرض ادب الهی قربونتون برم شما و امثال شما فرشته هستند برای ما زنهایی که واقعا بریدیم لز زندگی سپاس فراوان دارم . اینقد هم پول نداریم که یه مشاوره بریم خیلی چیزا بهمون یاد میدین خدا از شما راضی باشه که هست

ممنون خانوم نصری از اینکه جواب سوالمو دادید من چطور میتونم تو سمینارهایی میزارید شرکت کنم

سلام خانوم نصری همسرم خیلی بهم خیانت میکنه من هی گذشت میکنم ولی یک ماه قبل کاره خیلی بدتری کرد یه خانومی آورده بود خونه اومد عذر خواهی کرد الان یه هفته هست که برگشتم و هنوز بحث داریم که میگه تو مقصری که من این کارارو میکنم مشاوره هم رفتیم خانوم مشاور گفتن همسرم اعتیاد شدید جنسی داره و به روانشناس معرفیمون کردن ولی همسرم میگه من قبولش ندارمو دیگه نمیرم اونجا میرم جایه دیگه کلا انگشت اتهام به سمته من میگیره برایه هر اشتباهش من واقعا کم آوردم نمیدونم چه تصمیمی بگیرم بمونم تو این زندگی یا نه ممنون میشم راهنماییم کنید

باعرض سلام خانم نصری من با وجود داشتن 53سال سن و یک زندگی نا موفق که20سال پیش جدا شدم و دیگه نخواستم که وارد ارتباطی بشم ازمطالب شما بسیار استفاده میکنم وبه وجود شما افتخار میکنم که زنانی مثل شما داریم که دانش وآگاهی رو برای زنان و دختران جامعه به ارمِغان آوردید درضمن من اگر زن موفقی درارتباط زندگی مشترک نبودم اما زن موفقی در شغل و درآمدم بودم برایتان بهترین ها رو آرزو میکنم

سلام خانم نصری عزیز خیلی دوستون داریم کارتون عالیه خسته نباشید امیدوارم همیشه درزندگی موفق باشید??

سلام خانم دکتر؛خسته نباشین؛ما حدود 5ساله ازدواج کردیم و فرزند دومم ان شاءالله دوماه دیگه به دنیا میاد؛شوهرم خیلی مرد خوبیه و در کل مشکلات خاصی باهم نداریم ولی یه مواردی هست که از نظر روحی روانی خیلی آزارم میده؛اولیش اینکه مادرشوهرم یه زن قدیمی و کاملا بی منطق هستش البته فقط و فقط در برابر من که عروسش هستم و فک و فامیل خودش رو از هر نظر قبول داره درحالیکه هربار هرجا کسی منو دیده و باهام برخورد داشته تو روی خودم بهش گفته وای چه عروس همه چیز تمومی داری و...ولی از اول انگار حسودیش بشه سعی میکنه بگه دختر منم خوشگله و تا اونجایی که میتونه به دلایل الکی از من عیب بگیره و بگه چه فایده داره این زیبایی وقتی اخلاق نداره درحالیکه خدای من شاهده که چقدر احترامشون رو دارم بخاطر اینکه بزرگتر هستن و...؛خلاصه اینکه از بسکه این زن بی منطق هستش شوهرم یه جورایی بخاطر حس ترس سعی میکنه هرچی میگن فقط بگه باشه و جوابشونو نمیده منم کلا دختر حاظرجوابی نیستم واقعیتش؛توی لحظه نمیتونم جواب یه حرف منظور دارشونو بدم و این آزارم میده و همش به شوهرم میگم تو چرا نگفتی فلان و بهمان اونم میگه مادر من اخلاقش گنده و قبول دارم؛ولی هرچی گفت عین من اهمیت نده یه گوشت در باشه یکیش دروازه؛ولی بازم من نمیتونم روی احساسات زنانه ام پا بذارم و همش تو فکرم و این آزارم میده خیلی وقتا خواهش میکنم راهنماییم کنید اگه امکانش هست.
دوم اینکه همسرم در عین حالی که خیلی خیلی دوستم داره ولی زودجوش هستش و در اکثر اوقات سر مسائل خیلی پیش پا افتاده حرفای بدی میزنه؛جالبه که قهرامونم طولانی نمیشه و سریع یه چیزی میگه بخندم یا بغلم میکنه و گاهی حتی عذرخواهی میکنه؛منم سعی میکنم توی حال خوبش بهش بگم که حرفاش خیلی آزارم میده و اونم درجواب میگه ببخشید عزیزم ولی من عصبانی که میشم کنترلمو از دست میدم تو سعی کن عصبانیم نکنی و...ولی من هربار یاد حرفاش میافتم اذیت میشم؛ببخشید طولانی شد خیلی خیلی ممنون میشم راهنماییم کنید

سلام خانم دکتر خسته نباشین انشاالله همیشه پراز انرژی مثبت باشین من 30سالمه شوهرم31و یه دختر 1سال و 7ماهه 3ساله ازدواج کردم واقعن شوهر م عصبی و بد قلقه همیشه در حال زور گفتن و خود نمایی خیلی تلاش کردم رابطمون خوب و با آرامش بشه ولی اون همیشه بد قلقی میکنه الان 12روزه به جروبحثی که چرا به من و بچه ام توجه نمیکنه عشق نداره ودر مورد ما کلن خنثاست از خونه بیرونمون کرده و ازش بی اطلاعم به نظر شمامن چکااااااار کنم؟؟؟؟

خانم دکتر خسته نباشید انشاالله خدا بهتون همیشه انرژی مثبت هدیه کنه من 30سالمه شوهرم 31ساله یه دختر 1سال و7ماهم دارم شوهرم به شدت عصبانی ودیکتاتوره من 3ساله هر محبتی بهش کردم تا خوب بشه رابطمون ولی خودش همش بد قلقی میکنه الان 12روزه به علت جروبحث که چرا به ما توجه نمیکنه ومارو دوست نداره از خونه مارو بیرون کرده وهیچ خبری ازش ندارم به نظرشما چکار کنم بووووووس

سلام خسته نباشید من 38 سالمه ومطلقه هستم یه خونه وماشین دارم وشاغل هستم دو ساله با یک اقای مجرد که ده سال از خوزم کوچکتره عقد موقت کردیم اوایل اخلاقش خوب بود ولی الان نغییر کرده بددهنه و کتکم میزنه یک ریال هم خرج نمیکنه حتی لباس وکفشش روهم من براش میگیرم دیگه خسته شدم از این وضعیت ولی یه جورایی بهش وابسته شدم احساس سرخوردگی میکنم نمیدونم چکار کنم لطفا راهنماییم کنید ممنون

سلام خسته نباشید چطور میشه پکیج ها رو خریداری کرد

سلام
من می خوام با خانم نصر به صورت حضوری صحبت کنم و مشکلم رو بیان کنم می خواستم ببینم ایشون مطب و یا دفتری برای مشاوره دارند یا نه؟
کاش می شد پول پکیج رو بگیرید و 19 تا DVD رو تو ویدئو کلیپ های 10 تا 20 دقیقه ایی تو صفحه تلگرام بگذارید اینجوری آدم راحت تر بهش مراجعه می کرد و گوش می داد.

سلام خانم نصیری،توی یکی از فایلهای صوتیتون گفتید که مردهاعشق اولشون مادرشون هستن!دقیقا همینطوره ما زمانی که نامزد بودیم هرکاری خواستیم کنیم همسرم میگفت که اول به مادرم بگو خوبه اینکارو کنیم یا نه اگه خواستیم چیزی بخریم و.....خیلی بحثها داشتیم سراین موضوع تا الان که عقد کردیم این رفتارش کمتر شده اما توهینهای زیادی بمن میکنه و منو تحقیر میکنه اما در کنارش همون زبون چرب و نرمشم داره حمایتهاشم داره انگار که برای منو خانوادم هیچ ارزشی قائل نیست و تمام زندگیش بسته به خانواده خودشه،پدر مادرش باهم مشکلات زیادی دارن ممکن علت اینرفتاراش و توهیناش به اونا بستگی داشته باشه؟!

سلام وقتتون زیبا .من یازده ساله که ازدواج کردم مشکلم اینه که بعد از تقریباً شش سال شوهرم دیگه پول تو جیبی یا برای خرید لباس یا وسایل خانه اصلاً اهمیت نمیده با اینکه وقتی پول میداد درست وحساب شده خرش مکردم نمیدونم مشکل من کجاست که دیگه نمیتونم ازش خرجی بگیرم خیلی بهم سخت میگذره