پایان پریشانی - قسمت دوم

خانم نصری عزیز.. ممنون از صحبتهای شیرین و پرانرژیت که ادمو فوق العاده سبک و امیدوار می‌کنه .. جزو اون دسته از خانمهایی هستم که به انرژی و کمکتون خیلی خیلی نیاز دارم تا بتونم مرد رویاهام و کنارم نگه دارم و باهاش به آرامش برسم .. لطفا راهنمایی کنین چطور اینکارو بکنم

سلام خانم نصری .وقتتون بخیر .ممونم بخاطر این کانال خیلی خوبتون من چند وقتی هست این کانال شما رو دنبال میکنم .یعنی به هر دری دارم میزنم تا مشکلم حل بشه حتی پیش مشاوره هم رفتم جز نا امید کردنم چیزی نبود .خانم نصری من خانومی هستم 35 ساله .مطلقه .وپنج سال عاشق مردی شدم که ایشون هم مطلقه هستن از نظر مذهب وزبان وشهر باهم تفاوت داریم .ایشون مردی هستن خیلیی مهربون ودلسوز وعاشق مادر وخانواده .وهمیشه پشتوانه من در تمام مشکلاتم بودن .ولی هیچ وقت پیشم نبودن چون در یه شهر دیگه با خانواده اش زندگی میکنن نه اینکه هیچ وفت پیشم نباشن خیلی دیر به دیدنم میومدن شاید ماهی یا بار ولی همیشه حواسشون به من وزندگیم بود .همانطور که خصوصیات خیلی خوبی دارن دارای خصوصیاتی خیلی بدی هم هستن .من خانومی هستم که همه لحاظ ایده آل هستم شاغلم .پر انرژی هستم .به خودم خیلی میرسم .همیشه برای حقوقی که میگرفتم دلسوزی میکردن که ولخرجی نکنم حتی بخاطر این منو مجبور کرد برای خودم خونه بخرم حتی تو خرید خونه هم خیلی کمکم کرد وهیچ وقت پشتمو خالی نکرد .ولی چند تا خصوصیات اخلاقی بدی هم که داشت این بود که آدمی بود درونگرا ومخفیانه کار .درمورد زندگیش زیاد صحبت نمیکرد .احساس میکنم گاهی وقتها برای حفظ رابطه دروغ میگه .پنهون کاری زیاد داره .هیچ وقت گوشی همراهش رو پیش من نمیزاره یا دست من نمیده کارای مشکوک زیاد میکنه نمیدونم واقعا این کارو میکنه که منو حساس کنه یه دفعه غیبش میزنه بعد با هزار بهونه ودلیل برمیگرده که کجا بوده وچیکار میکرده خانم نصری الانم حدود چهل روز که رابطه من با این آقا بهم ریخته یعنی ایشون خواستن دوباره مثل قبل برگردن ولی اینبار من قبول نکردم .خیلی برام سخته مثل جون کندن میمونه .من بخاطر ابن آقا ازهمه چیزم گذشتم .حتی خانواده .من به ایشون گفتم دیگه حاظر نیستم با این شرایط ادامه بدم .دیگه تحمل این رفتارهایی که مبکنز رو ندارم وحتی دیگه تحمل این همه دوری رو ندارم وباید تکلیفمون رو روشن کنه واز رفتارایی که باعث شکاکیت میشه دست برداره .ایشون درجواب من گفتن که مادرشون به علت تفاوت هم زبون بودن ومذهب موافق این وصلت نیستن به دلیل اینکه همسر ثابق ایشون هم این تفاوتها رو داشتن ومادرشون راضی نیست ولی با این حساب ایشون به من گفتن که منو دوست دارن ومیخوان خودشون به تنهایی پیش خانواده من بیان وتکلیف رو روشن کنن .وخانواده شون رو تو عمل انجام شده قرار بدن ولی خانم نصری نمیدونم آیا واقعااا راست میگن یا نه آیا واقعااا منو دوست دارن یا نه .چون هنوز هبچ اقدامی نکردن .هروز پیام میدن .پیامهای متنی وحتی چندین بار زنگ زدن ولی من جوابشون رو ندادم .فقط بهشون گفتم اگا منو دوست دارن به حرفهایی که زدن عمل کنن .خانم نصری بارها این حرفها رو میزد ولی عمل نمیکرد وبازبا یه بهونه ای منو نگه میداشت ولی من این دفعه خیلی محکم تر از سری قبل برخورد کردم ولی واقعااا دیگه نمیدونم باید چیکارکنم چون دارم کم میارم خانم نصری خیلیییی دوستش دارم ودلم نمیخواد از دستش بدم ولی دلم نمیخواد کوتاه بیام دلم میخواد به هدفم برسم .خانم نصری خواهش میکنم کمکم کنید بهم بگید چیکار کنم .آیا واقعااا این آقا علاقه ای به من داره آیا واقعاا دوستم داره ؟؟؟کمکم کنید به سوالام وهدفم برسم .ممنونم ازتون

سلام خانم نصری عزیز من در ویدئو قبلی مشکلم رو نوشتم گفتم همسرم ازدواج دوم کردن ومنو یکساله رها کردن بعد از یکسال که دیدن من حکم جلب گرفتم صیغش رو پس داده و گفت میخواد برگرده با من ودختر زندگی کنه ولی البته میگه می‌ترسه چون میگه نه شما به من اعتماد دارید نه خودش از خودش مطمن هست البته هنوز با اون خانم هم تلفنی در تماس هست و من میخوام بدونم بهتره جدا شم یا نه صبر کنم البته ما با هم زندگی نمی‌کنیم من خونه مادرم هستم وایشون میگن پول ندارم فعلا برای شما خونه اجاره کنم اگه بتونم یک اتاق برای خودم میخوام اجاره کنم تا بعد اصلا نمیدونم جلب کنم یا نه بزارم به حال خودش باشه چون هنوز احساسات غالب هست البته بیفته زندون هم چیزی نداره ولی بیرون باشه حسم میگه حالا میاد به دخترم سر میزنه آخه دخترم به پدرش وابسته هست واونو خیلی دوست داره
حرفهای شما خیلی شبیه حرفهای دل ماست خیلی مشاوره رفتم وهمیشه میگفتم چرا اینا نمی فهمن من چی میخوام چرا کتابی حرف میزنن چرا کتاب معرفی میکنن بیان بگن این راه حل اینکارو بکن ولینک ارو نکن اون موقع هنوز همسرم بامن زندگی می‌کرد اگه نشد دیگه تموم کن ولی هیچ راه حلی هیچ کس نداشت به هر کس میگفتم من مشکلم چیه میگفتن هیچی مشکل نداری چرا تو مشکل داشته باشی طلاقت رو بگیر جوانی. زیبایی ولی حالا که پکیج شما رو گرفتم اولین مشکل من این بود که حس مسولیت ذو بدون اینکه متوجه باشم از همسرم گرفته بودم به خیال خودم اون خسته هست وبه کارا نمیرسه من کمکش کنم خوب مگه چی میشه حالا فهمیدم چه اشتباهی کردم
آخه یک روز همسرم گفت تو میتونی کاراتو بکنی ولی اون نه تو خانوادت هواتو دارن ولی اون خانوادش بیخیال هستن حتی خانواد ه من هم حس مسولیت رو از اون گرفته بودن به خیال کمک به دخترشون

سلام خانم نصری عزیز من به تازگی به کانال شما آشنا شدم ولی تاحالا واسه خیلی ها فوروارد کردم عالی هستین.پسری 3 سال بامن آشنا شده از همکلاسی های دانشگاه خواستگاری اومدن و..ولی مادرش مخالف به خاطر مسائل اعتقادی شایدم دلایل دیگه ای که من نمیدونم نظر شما چیه؟ آیا مخالفت این مادر رو ببینم یا سه سال عشق و پشتکار این پسر رو؟ممنون از راهنمایتون

سلام وخسته نباشد واقعا ممنون از کانال خوبتون خیلی اموزش هاتون مفید وپر انرژی هست ممنون.ولی خانم نصیری جان من چند ویدیوشمارو دنبال کردم فقط مشکلاتو بیان میکنید ولی راه حل هارو نمیگید خواهشن راه حل هاهم برامون بگید ممنون

سلام خانم پریسانصری،خسته نباشید
کانال فوق العاده ای دارید ازتون ممنونم ک این راهکار هارو سعی دارید ب ما بگید
من دوساله با اقایی ک از هر جهت معقوله و بشدت بهش اطمینان دارم در رابطه هستم و خانواده ایشون در جریان رابطه ما هستند و پدر من هم قضیه رو میدونن ،برای همین از ایشون مطمئنم
ولی چیزی ک اذیتم میکنه اینه ک گاهی وقتا کارهایی انجام میدم ک باعث میشه برای یکی دوروز ازم ناراحت باشه و رابطمون سرد بشه،مثلا من ناخواسته ب او حرفی میزنم ک باعث رنجش شدیدش میشود و از من دلخور میشود یا در شرایطی باید کاری یا رفتاری از خودم نشون بدم ک نمیدم و این باعث رنجش طرف مقابلم،میشه
ازتون خواهش میکنم از این چیزها هم صحبت کنید و براش راه حل بگید چون بشدت داره رو رابطمون تاثیر میزاره
ممنونم ازتون

سلام وقت تون بخیروخسته نباشید من چندروزی هست که عضوکانالتون شدم وویدیوهارودیدم خیلی صحبت های عالی بود من 13ساله خانه دارم ویک پسر9ساله دارم متاسفانه به خاطراعتیادهمسرم واینکه اصلا به فکراینده ی فرزندمون وزندگی مون نیست چندبارمیخواستم جدابشم ولی به خاطرفرزندم کوتاه اومدم می خواستم ازتون خواهش کنم که بهم کمک کنین چیکارکنم بدون اینکه ازهمسرم جدابشم وپسرم ضربه بخوره چطور همسرم رو ازدام اعتیادنجات بدم وبتونم اینده ی پسرم روبسازم
ازتون خواهش میکنم کمکم کنین ممنونم

سلام.پریساجان
مدتهاست که ویسهای کانالو گوش میدم..یکی از ویسها که میگی بسه پاشو تاکی میخوای بگی نمیتونم بایه موزیک ملایم پخش میشه...خیلی آرومم میکنه...ذخیره نکرده بودم...حالاتو کانال پیداش نمیکنم.میشه برام بزارین...ممنون

با سلام خدمت شما من ویدهای شما رو پیگیری میکنم.ولی وقتیکه میام میبینم ادم های متاهل مشکلاتشون رو میگم وقتیکه خودم برای خودم مشکل درست کردم رو نمیتونم ببخشم.چه طور خودمو ببخشم وقتیکه اینقدر شیفته پسری شده بودم که همه چیزمو گرفت اعتمادمو محبتمو عفتمو و بعدم با تهمت هرزه بودن من رو گذشات و رفت.مردی که دو تا شخصیت داشت یکی مردی که تمام توجه و محبتش به عشقش میتونه باشه و ارزوی هر زنی میتونه باشه یکی هم مردی که شکاک و بددهن بود.دقیقا این فیلم ملی و هزار راه نرفته اش زندگی من بود.کتک خوردنا تهمتا توهینا..چه طور ببخشم خودمو؟وقتیکه دیگه حتی مردی نیس که ......
کاش راه حل هم میگفتید
توروخدا به دخترا بگید اعتماد الکی نکنن و خودشون رو دوستداشته باشن اول بعد مرد دیگری رو.اگر خودتو دوستداشتی هیچی وقت اشتباه نمیکنی