به من اطلاع بده!

با کلیک بر روی "Allow" از تخفیف ها و پیام های سایت مطلع شوید.
شماره تماس پشتیبانی
02187700778

همین الان کلیک کن و بیا سایت جدید

زمان باقی مانده:
همین الان کلیک کنید
همین الان کلیک کنید

هزار راه نرفته - قسمت اول

نیاز به پشتیبانی دارید
پشتیبانی از طریق تلگرام
یا
تماس با شماره:
02187700778
درباره این برنامه

هزار راه نرفته؟

قسمت اول: منشا مشکلات و رنج های مشترک اغلب زنان و دختران ایرانی

در این ویدئو در رابطه ی اینکه چرا هر روز در ارتباطاتتان دچار ضعف بیشتر می شوید، صحبت میکنم.

در این ویدئو (قسمت اول) می خواهم اگر تجربه مشابهی همچون ضعیف شدن ارتباط تون دارید در همین ویدئو برایمان درج کنید و تجربیاتتون رو برام بنویسید.

در ویدئوهای بعدی نسبت به راهکارهایی برای رفع این مشکلات و نگرانی ها برایتان صحبت کنم.

میخواهم به رایگان مشترک شوم!
رایگان
برای دیدن این برنامه رایگان روی دکمه بالا کلیک کنید!

ثبت نظر و یا سوال

1397/2/31 14:46  مدت زمان عضویت:2169 روز
0
سلام من 66سال دارم و 7سال پيش در محل كارم با مردي اشنا شدم كه بعد از دو ماه رسمي بهم پيشنهاد ازدواج داد و با اجازه خانواده ها دو جلسه با هم صحبت كرديم اما بخاطر شناخت نداشتن از هم كنسل شد طي اين دو سال به اين اقا علاقه شديد داشتم و ايشون تا حدودي ميدونست اما هيچ ارتباطي حتي پيام بينمون نبود تا اينكه قرار شد از اون كار برم كه قدم جلو گذاشت و گفت از مشكلاتش ترسيده و برخىورد من ،قبلا رابطه جنسي داشته و تبخال داره ،تمام حساب مالي رو بهم نشون داد و براي رفع مشكلاتش به مشاور مراجعه ميكنه ،فاصله طبقاتي و خانوادگي زياده ،اما من به اين اقا علاقه دارم و در اين 66سال به كسي اينجوري اونم دو سال علاقه نداشتم حالا با اين تفاوتها سردرگمم ،راجع به مشكلات و تفاوتها راحت با هم حرف ميزنيم و ايرادهاشو قبول ميكنه و سعي داره برطرف كنه ،چي كار كنم ؟!؟ايا ازدواج با ايشون ريسكه ؟!
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/2/31 17:20  مدت زمان عضویت:2339 روز
0
سلام دوست گرامی من سن شما و او را نمی دانم بیماری که ایشون دارد قعلا برای ازدواج مناسب نیستند .فاصله طبقاتی هم بسیار زیاد است پس ایشون فرد مناسبی برای ازدواج با شما نیستند .اگر بخواهید با این فرد ادامه دهید با مشکلات زیادی مواجه میشوید.
1397/2/31 14:07  مدت زمان عضویت:2205 روز
0
سلام خانم نصری. ممنون از راهنماییای حوبتون.
پنج سال پیش به صورت سنتی نامزد کردم و چهار ساله ازدواج کردم همون موقع نامزدی مون تقریبا متوجه شدم که همسرم یکم خسیسه و کارش انقد زیاده که فقط خستگیشو برای من میاره. درامدشم خیییلیی خوبه. خانوادم گفتن ازدواج کنی حل میشه ولی نشد... من خودمم مهندسی مکانیک تموم کردم استخدامی چیزی هم نبود برام هر کاری هم خواستم بکنم نزاش گفت برام افت داره مگه اینکه استخدام بشی. الان یه بچه دوساله هم دارم. ولی تو این چن سال هر کاری کردم نتونستم این مشکل خسیس بودنشو حل کنم. هر بار یه قولی میده که از این ماه بهت حقوق میدم و .. ولی با اینکه من یه ماه حرفی از پول نمیزنم تا اخر ماه بیاد، اخر ماهم یه برنامه ای درمیاره و چن روز قهر میشیم و بازم حقوق و پولی به من نمیده. خودشم جلوی خونوادم و ... میگه تو بخوای فلان کار و شروع کنی انقد درامد خواهی داشت من بیشتر از اون میدم بشین تو خونه. منم قبول میکنم ولی نمیده. قبول هم که نکنم کلی ناراحت میشه و مشاجره و... همه هم فک میکنن من بخلیم که فلان چیزو نمیخرم برا خونه و خودم... ویتیم به خودش میگم میگه خوب چن وقت پیش 200 تومن داده بودم میخردی دیگه درصورتی که اون پولو یه ماه پیش برا کلاس بچه داده بوده و...
لااقل وقت نداره بشینیم راحت چن کلام حرف بزنیم و دل منو بدس بیاره، وقت هم داشته باشه حوصله حرف زدم با منو نداره. فقط با گوشی و فوتبال و... خودوادش جوری بارش اوردن کا فقط به فکر درامد و کارشه. عین باباش که زنارو ناقص میدونه و همین رفتارا رو با همسرش داره. و چون همسر منم با پدرش کار میکنه هر روز این رفتارا براش دیکته میشه. نمیدونم چیکار کنم به خدا. دوستم ندارم زندگیمو خراب کنم. به نظرتون چیکار کنم؟؟؟
ببخشید طولانی شد
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/2/31 16:03  مدت زمان عضویت:2339 روز
0
سلام دوست گرامی همسر شما کاملا از پدر الگو برداری میکتد و این طور تربیت شده است زمان میبرد تا این رفتارهایش را کنار بگذارد البته نه کامل او دارایی و مولش را ملاک شان و ننزلت میداند به خصوص در جامعه ای که ثروت یکی از مهم ترین ملاکهای ارزش گذاری اجتماعی افراد محسوب میشود شما باید صبور باشید و بپذیرید که او فرد خسیسی است تا برایتان قابل تحمل تر شود سعی کنید از مقدار کم شروع کرده و از او وجهی دریافت کنید نیازهای سطح پایین و کم خرج را در الویت قرار دهید تا یک مقدار او به این روش عادت کند .اگر خریدی کرد یا پولی در اختیار شما قرار داد از او تشکر کنید تا او تشویق شود .
1397/2/30 14:37  مدت زمان عضویت:2170 روز
0
سلام من 27 سالمه 5سال با اقایی ارتباط دلشتم دوسال پیش اومد خواستگاری به علت اختلافات طبقاتی پدر اون اقا مخالفت کردن ایشون هم گفتن صبر کن من الان دوساله صبر کردم هی میگم تکلیفمو روشن کن میکه بمون حل میشه من دوست دارم ولی من دیگه امیدی بهش ندارم دوسش دارم نمیتونم بیخیالش شم چن بار گفتم تکلیفمون رو معلوم کن میگه نمیدونم فقط صبر کن واقعا از لحاظ روحی داغون شدم نمیدونم چیکار کنم
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/2/31 10:01  مدت زمان عضویت:2339 روز
0
سلام دوست گرامی رابطه ای که از همان اول به خاطر اختلاف طبقاتی مشکل داشته باشد قطعا در زندگی این مشکلات بیشتر میشود اگر ایشون میخواستند کاری انجام دهند که ازدواج شما انجام شود به دو سال طول نمیکشید .بهتر است عاقلانه و منطقی فکر کنید و تصمیم بگیرید ایشون به هر دلیلی میخواهند فعلا شما را از دست ندهند شما باید زیرک باشید و اجازه ندهید بازیچه او شوید .بهتر است با او صحبت کنید و زمانی برایش تعیین کنید اگر در این زمان کاری انجام ندادند رابطه را تمام کنید.
1397/2/30 00:11  مدت زمان عضویت:2343 روز
0
سلام من زن 40 ساله و همسرم 41 و داراي دو فرزند دختر... شوهرم هفت ماه قبل بهم خيانت كرد از اين 15 سال زندگیم ده سال در شك زندگی كردم الان هم نميتونم با كذشت 7ماه اين موضوع رو فراموش كنم و از هم جدا ميخوابيم ، شو هرم حضانت ،حق طلاق ، و خونه و ماشين را براي عدم شكايت ،،، زيرا طرف مقابل متاهل بود،،،،، به من داد ، خسيس هست ، اخلاقش هم خوب نيست ، رفاه كامل ندارم و تا اينجا زندگی واقعي نكردم ، با داشتن دو فرزند دختر طلاق برام بهتره يا خير ، درامد ثابتي هم ندارم... لطفا كمكم كنيد خيلي درماندم...سپاسگزارم
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/2/30 09:55  مدت زمان عضویت:2339 روز
0
سلام دوست گرامی با توجه به شرایطی که دارید به طلاق فکر نکنید چون مشکلات شما از اینی که هست بیستر میشود بهتر است به اینده روشن برای خود و فرزندانتان بیاندیشید و توانایی های خود را بالا ببرید اگر امکانش را داریو کاری را شروع کنید تا منبع درامدی بدای خود داشته باشید .سعی کنید ورزش کنید و تفریحات سالم داشته باشید .
1397/2/29 21:29  مدت زمان عضویت:2171 روز
0
سلام پریسا جون خسته نباشید من 27سالمه م پنج ساله که با کسی که دقیقا همین خصوصیاتی که توی ویدئوتون گفتین در ارتباط هستم قرار یک هفته ای خواستگاری به. پنج سال کشیده شده خیلی وقتا میگه نمیخوامت برو من هم تلاش میکنم که این جدایی اتفاق نیافته وقتی میبینم بی فایدس میرم ولی به دوروز نرسیده بر میگرده و میگه من بدون تو نمیتونم و دوستت دارم و‌این حرفا .یه مسئله دیگه هم هست اینه که من حق سر کار رفتن ادامه تحصیل و حتی خرید رفت ندارم و‌خیلی وقته هیچ‌دوستی توی زندگیم نیست چون دوست نداره از طرفی از این وضعیت خسته شدم از طرف دیگه این آقارو عاشقونه دوستش دارم کارهای زیادی تو سرم دارم مثلا میخوام درسمو ادامه بدم و هوشبری بخونم ولی با این شرایط نمیشه چون اذیت میکنه خیلی بد با اعصابم بازی میکنه اگه حتی در موردش حرف بزنم .منتظر راهکارهاتون برای درست کردن زندگیم هستم
1397/2/29 19:33  مدت زمان عضویت:2171 روز
0
من 12 سال ازدواج کردم زندگی و بچه هامو شوهرم رو خیلی دوست دارم اما متاسفانه شوهرم ارزش ما رو حفظ نمیکنه تو خانواده اش هر کی هر چور با ما برخورد میکنه بهش میگم میگه تقصیر تو هست به خدا تقصیر از من هم نیست اگه چند نمونه از رفتارها رو براتون بگم میفهمید که تقصیر از من نیست اما نمیدونم چرا اونجوری میکنه.همه هم از ما انتظار دارن اما من میگم چرا فلان کار رو برامون نکردن میگه به قول ما ترکا میگه سوز بازلانما اما وقتی اونا میگن میگه وظیفه ات هست.
مثلا یه خانمی یه چیزی میگه میگه اون راست میگه دیگه اما اگه من همون حرف رو بزنم میگه اشتباه میگی..
اصلا ما هرچی به خانواده ی شوهرم خدمت میکنیم چون شوهر من بزرگتر همه ی بارها شون رو دوش ماست مثلا خواه شوهرم مریض بود شوهرم دکتر برد یکسال ونیم تو جاده ی تهران اسیر بود یک سال هم پدر شوهر مریض بود اون رو میبرد دکتر ماهم که همگام با شوهرم بودیم اما یه برادر داره اصلا خودش رو میزنه به اون راه عوضش انقدر بهش احترام میکنن به زنش به بچه هاش اما اصلا به ما اعتنایی نمیکنن به خودشون نمیارن که ما اون همه بهشون زحمت کشیدیم.
شوهرم هم انگار نه انگار که من و خانواده ام براش اون همه زحمت کشیدیم.چون وقتی شوهرم میره دنبال کارهای خانواده اش بابام یا خانواده من همه ی کارهای مارو میکنن.
سه تا جاری دارم وقتی ناراحتم میکنن که یکیش خیلی ناراحتم میکنه به شوهرم میگم میگه اونا از تو بهترن.به نظر شما من چیکار کنم.
ممنون میشم راهنماییم کنید.
هرچند ذره ای از مشکلاتم بود.
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/2/30 08:59  مدت زمان عضویت:2339 روز
0
سلام دوست عزیز بهتر است با این شرایط کنار بیایی و طوری رفتار کنی که نشون بدهی از این توجه و احترام او نسبت به خانوادش راضی هستی این باعث میسود که او هم لذت ببرد و کم کم شما مونس و همدم او بشوی زمانی که او ببیند شما همراه او هستید با شما هم نرم تر شده و توجه بیشتر میکند.با او مثل یک متهم رفتار نکنید سعی کنید اثار بی توجهیش نسبت به زندگیش را به او گوشزد کنید و مسولیتهایش را در زندگی به او بگویید و واگذار کنید.زمانی که شما از حانوادتان کمک میگیرید او هم این ارامش خاطر دارد که گسی هست به شما کمک کند پس تمام انرژی و وقت خود را برای خانواده اش میگذارد .به او یاد دهید که مسئولیتهای خودش را در قبال شما فراموش نکند.
1397/2/29 19:11  مدت زمان عضویت:2202 روز
0
سلام خانم نصر خسته نباشید من یک مرد هستم که دارم این نظر ومیدم شما یک طرفه به قاضی نرید من یک زن دارم که آرزو داشتم هر وقت از سر کار میام خونه زنم درو برام باز کنه یا یه خسته نباشی بهم بگه یا قبل ازاین که من بگم خودش یه استکان چایی برام بیاره آرزو داشتم که زنم تو خونه سرش به کار خودش باشه نمیدونم شاید من هم یه جاهایی مقصر بودم اما باعث وبانیش زنم بوده همیشه تو خونه درگیری داشتیم به خاطر این که زنم داره فضولی میکنه توزندگی دیگران من هفت تا داداش دارم وهمه زن دارن همیشه زنم گفته که داداشات از تو بهترن زن دوست ترن در صورتی که داداش خانمم صد بار جلوی خودم تعریف کرده که من از داداشام بهتر ودست ودلباز تر و مهربون تری واقعا هم همین طور بود اما الان قضیه فرق کرده چون زنم نزاشت نه اینکه نخوام خوب باشم دیگه در توانم نیست الان16 ساله که ازدواج کردیم من فقط 6ماه اول زندگیم و زندگی کردم چون تا اون موقع داداشام زن نگرفته بودن دیگه بعد ازون اختلافات ما شروع شد الان هم یجورایی دیگه از زندگی خستم کرده اگه بچه هام نبود کارو یکسره میکردم ولی چه کنم که به خاطر بچه ها باید بسوزم وبسازم باورتون نمیشه من وقتی میبردمش خرید دعوامون میشد فقط به خاطر اینکه زنم میخواست یه لباس ارزون بخره من میگفتم نه اون گرونتره روبردار واقعا کار دنیا درمورد من برعکس شده نمیدونم دیگه چیکار کنم پس لطفا یک طرفه به قاضی نروید متشکرم ببخشید که متنش طولانی بود ولی وقتی این فایل سوتی روشنیدم آتیش گرفتم ممنون از همگی
1397/2/29 16:24  مدت زمان عضویت:2186 روز
0
سلام خانم نصری عزیز
من یه خانم‌ مجرد 35 ساله ام اما از 15 سالگی کار کردم و از لحاظ مالی مستقل بودم‌
الان با شوهرخواهرم توی دفتر املاک شریک هستم که 35 درصد از درآمد و هزینه های مغازه مال منه
مدرک تحصیلی من کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسیه و دو سال فارغ اتحصیل شدم و مدرک تحصیلی مدیر دفتر که شوهرخواهرم هست دیپلمه
اگر توی دفتر میخوام نظر بدم یا اعتراضی بکنم سریع با لحن تند یا مغرورانه ای صحبتهام قطع میشه یا بعدش کنایه ها و متلک ها شروع میشه
تا نظر میدم میگن بعله دیگه شما تحصیل کرده این و دانشگاه رفتین و شما بهتر میفهمین
جلوی مشتری هم‌ جوابم و اینجوری میدن : خانم فلانی شما اجازه بدین من خودم هستم
یا اینکه : شما هنوز به قانون و مقرارت آشنا نیستین و نمیدونین چی به چیه
از وقتی اومدم دفترشون بخاطر پشتکار و ایده هام کار دفتر خیلی بهتر شده و مشتری های زیادی دفترمون میان و توی سایتها اسم و رسم دار شدیم
خیلی از مشتریها از پشتکار و برنامه هام تعریف کردن اما ایشون بجای تشکر یا تایید فقط گفتن که ایده مدیر دفتر بوده که یه خانم و بیارن به محیط کار برای راحت بودن مشتریها
با این حالی که گاهی اوقات دلسرد و نا امید میشم اما باز روی ذهن و روانم کار میکنم که نباید خسته بشی چون هنوز به موفقیتی که میخوای نرسیدی
مدیر دفترمون آقایی هستن که براشون خانمها یه تعداد ضعیفه هستن که عقلشون کامل نیست و نمیتونن در امور بازار و دخل و خرج و غیره مدیریت کنن
خیلی جاها به خاطر اعتراضم واسه حرکت اشتباهشون تحقیر شدم اما دیدم ادامه دانش به قیمت تلخ شدن زندگی خواهرمه
اگر سهمم و پس از هر قرارداد خواستم همیشه دعوا شده یا بحث بوده
به من میگن که من نمیتونم پولم و پس انداز کنم و وقتی که مقدار خوبی شد بهم یک جا برمیگردونن
اما من سابقه این کارشون و دادم که بعدش اینقدر پرداختش سخته که یا من باید قیدش و بزنم یا ایشون منت میکنه که خودم خودم و بدهکار کردم بهتون
امروز هم جلوی مشتری وقتی داشتم نظرم و میدادم تحقیرم کردن که من هیچی از قانون نمیدونم و من هم در جوابشون‌گفتم من هرچقدر میدونم یا نه اما به اندازه 35 درصدم اجازه نظر دادن دارم چون شریک کاری ام
ایشون هروقت از دست هرکی توی معاملات یا دفتر عصبانی میشه سر من که همکار و شریکم‌ خالی میکنه و وقتی از دست من عصبانی میشه سر خواهرم و بچه هاش
با وجود اینکه کلی برنامه داشتم برای پیشرفت بیشتر کارمون اما خسته شدم از این حرفها و تحقیرها و حرکات تکراری و گفتم همه حسابهام و تسویه کنن و برم بیرون
میگین چکار کنم الان؟
به نظرتون ادامه دادن توی همچین شرایطی درسته؟
میدونم اگر هم برنگردم سر کار بازهم سرکوفتش سر خواهرم هست
اگر برگردم باید اینجور تحقیرها و بی عدالتی هارو تحمل کنم
به دفتر دیگه ای هم اعتماد ندارم چون محیط کار املاک برای یه خانمی مثل من امن نیست
از یه طرف هم 4 سال اینجا زحمت کشیدم و براش کلی برنامه چیدم
به نظرتون چکار کنم؟ کار درست چیه؟
هیچکی حاضر نیست به قیمت بی ارزش شدن و تحقیر شدن و خوردشدن شخصیتش پول دربیاره
آیه کار درستیه که بخاطر اینکه کار و کامل یاد بگیرم و تا زمانی که نتونستم مستقل کار کنم توی دفتر بمونم و این تبعیض بین زن و مرد و این تحقیرهارو تحمل کنم؟
ممنون میشم راهنماییم کنید
با آرزوی موفقیت روز افزون شما و تیمتون
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/2/29 22:59  مدت زمان عضویت:2339 روز
0
سلام دوست عزیز هرکاری یک سری قوانین و مقرراتی دارد بهتراست با شوهر خواهرتان صحبت کنید و اعتراض خود را نسبت به کارهایش بگویید اگر ایسون حاضر نشدند که تغییر رفتار بدهند کار خود را از انها جدا کرده و برای خود کاری را شروع کنید .اینطور که شما میفرمایید همه جا هم ناامن نیست .اگر از لحاظ مالی مشکلی ندارید و میتوانید کاری را مسقل برای خودتان راه اندازی کنید
1397/2/29 16:23  مدت زمان عضویت:2201 روز
0
سلام پریسا جان خیلی احساس نزدیکی با شما دارم چرا که سرگذشت وزندگی من مثل شماست با کمی تفاوت سال 90 همسرم بعد از خیانت های مکرر و رابطه با خانمی یک روز صبح بهم گفت قصد جدایی از من وپسر 8 ساله ام را دارد نمیدونید که چه به روز من وپسرم گذشت اون روز تا مدرسه پسرم از شدت ضعف اعصاب 3 مرتبه حالش بهم خورد خودم پشت رل نزدیک بود تصادف کنم خلاصه داستانش را نوشتم خیلی جالب وطولانیه اما با اقتدار امان زندگی را تودست گرفتم واون طوری که میخواستم بایاری خدا درستش کردم حالا هم روانشناسی خواندم و خیلی هدفها دارم اما سردر گمم نمیدونم از کجا شروع کنم من مهسا هستم از اصفهان ارادتمند شما
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/2/29 22:54  مدت زمان عضویت:2339 روز
0
سلام دوست عزیز شما را تحسین میکنم و تبریک میگویم که توانسته اید زندگی خود را مدیریت کنید سعی کنید در زمینه رشته خود کاری را شروع کنید و موفقیتهای بیشتری کسب کنید .
1397/2/29 15:40  مدت زمان عضویت:2203 روز
0
بانو نصر عزیز سلام
از شما ممنونم که به عنوان یک بانوی ایرانی تلاش می کنید به بانوان ایرانی کمک کنید خودشون وتوانایی هاشونو پیدا کنن ودر جایگاهی که لایق هربانوی ایرانی که در نجابت مهرورزی خلاقیت، گل سرسبد دنیاست قرار بگیرند.من پیام خیلی از عزیزان رو خوندم ومتاسف میشم برای مشکلاتی که در خانه هر ایرانی باشه ..چون همه ما عضوهای یک پیکریم ویقینا چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوهارا نماند قرار..وچقدر در زمانه ای که عوامل خارجی تاثیر گزار بسیاری وجود داره که راهکارهای مفید واصولی رو می تونه تحت الشعاع قرار بده مشاوره دادن کار سختیه..زندگی ها تبدیل شده به کلافهای سردرگمی که حتی مشاورین رو دچار تردیدها ودوراهی های مشاوره ای می کنه.خدا قوت می گم به تمام کسانی که با تمام سختی کار اما ناامید نمیشن وسعی دارن هرکسی به سهم خودش گوشه ای ازین نابسامانی روحی وروانی رو که دامنگیر بیشتر هم وطنانمون شده سروسامانی بده ...وانرژی مثبت می فرستم سمت تمام عزیزانی که سعی درحل مشکلاتشون دارن تا هرچه زودتر راهکارها اثرگزارباشه وزندگی هر ایرانی پرازعشق وفاداری ولذت باشه وصدای خنده هم وطنانم به هفت آسمان برسد.آمین
1397/2/29 15:26  مدت زمان عضویت:2186 روز
0
باسلام خانم نصری
ممنون از ویدئوی بسیار خوب شما
راستش خیلی ازین حرفهاتون توی زندگی من و خواهرم وجود داره
من سه سال از خواهرم کوچکترم و ازدواج نکردم
با شوهر خواهرم توی دفتر املاک همکار هستم‌ و از وقتی که همکار شدیم مشکلات دفتر به خونواده ها هم کشیده شده
من جرات ندارم یه نظر خلاف نظر دامادمون که مدیر دفتره بدم
جرات ندارم به کار اشتباهش اعتراض کنم
جرات ندارم حقوقم و سروقت بگیرم که شاکی میشه باید صبر کنم هر وقت خودش پول داره خورد خورد بهم بده
وقتی میگم چرا یک جا حقوقم و نمیدین که منم از پولم چیزی بفهمم میگه شما بلد نیستی پولتو نگه داری و من برات پس انداز میکنم
اما دیگران که ازش سود پول میگیرن خیلی راحت هروقت بخوان میان یه مقدار از پولشون و پس میگیرن
وقتی اعتراضهای من شدیدتر شد تصمیم گرفت من و توی 35 درصد از درآمد و هزینه ها شریک کنه
منم خیلی راضی تر بودم چون قرار بود به محض دریافت کمیسیون درصد من و بهم بده
اما باز هم همون اوضاع ادامه داشت
منم بخاطر اینکه توی خونه با خواهرم و بچه هاش سروصدا نکنه و سر اونا خالی نکنه خیلی پاپیچ نمیشدم
اما حالا جوری شده که به خودش اجازه میده جلوی مشتریها باهام بد حرف بزنه یا حرفم و قطع کنه یا با گفتن اینکه من سرم از معاملات درنمیاد تحقیرم کنه
چندین بار باهام این کار و کرد ولی اون موقع چون حقوق میگرفتم و شریک نبودم فقط گریه میکردم و اعتراض میکردم
اما این بار جلوی مشتری در جوابش گفتم‌ منم 35 درصد از معامله رو سهیمم پس حق اظهار نظر به اندازه درصد خودم و دارم
1397/2/29 15:05  مدت زمان عضویت:2171 روز
0
سلام خانم نصری،چ خوووب درد دل خیلی از خانمها بخصوص دختران مجرد را بیان کردید،لطفا درمورد مواردی که برای دختران مجرد بیان کردید و عدم موفقیتی در جذب همسر مورد علاقشون دارند راهکار بدین،واقعا پسرای این دوره به سختی زیر بار تعهد و مسئولیت میرن،خیلی راحت و آماده حاضر به خواسته ی دلشون میخوان برسن،خیلی سخته تحمل این توهینا،چیکارباید کرد؟
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/2/29 22:47  مدت زمان عضویت:2339 روز
1
سلام دوست عزیز این در سرشت و طبیعت مردان است که هر چیزی را که موجب تغییر عمده و جدی در زندگیشان میشود را به تاخیر می اندازد ازدواج تا حدودی اغاز مشکلات یک مرد است مردان هنگامی تن به ازدواج میدهند که مطمئن شوند بهترین گزینه ممکن را انتخاب کرده اند .برای جذب یک مرد سعی کنید همان فردی باشید که هستید و از ابراز ماهیت واقعی خود بیم نداشته باشید به او نشان دهید که استقلال دارید مردان از زنانی که به عقب تکییه می دهند و منتظر می مانند تا مرد انها تمام امور زندگی را در دست گیرد بیزار هستند به او نشان دهید که فردی مهربان و دوست داشتنی هستیدبرای مردان اهمیت دارد یک دختر به این علت او را برگزیده که او بهترین دوست او بوده است ..برای اینکه یک مرد را دنبال خود بکشانید برایش نقش بازی نکنید .به ظاهر خود اهمیت دهید طوری وانمود نکنید که برای ازدواج شتابزده اید و هیج گاه به او پیشنهاد ندهید که به ملاقات والدین شما بیاید مگر انکه که خوددخواهان باشد .اینها مواردی است که اگر رعایت کنید بهتر میتوانیدیک مرد را به سمت خود جذب کنید.
1397/2/29 14:53  مدت زمان عضویت:2355 روز
0
سلام خانم نصیری عزیز.ممنون بابت کلیپ عالی.مناظر راه کارهاتون هستیم.خدایارویاورتان باشه
1397/2/29 14:44  مدت زمان عضویت:2355 روز
0
سلام .من 8 ماهه که نامزد شدم .و 2 سال اشنایی داشتیم .مدتب خیانت میکنه .رابطه نداریم .20 روزی یبار میاد اونم به اصرار من منو میبینه .همیشه با رفیقاش و رنهای اونها میره سفر منو نمیبره میگه تو شکاکی و اجتماعی نیستی .اگه ببرم تورو میخوای گیر بدی که این چیکار کرد اون چیکار کرد.جمعشون اخه جمع سالمی نیست .مدام برای ندیدن بهانه تراشی میکنه و با من هیچ ارتباط عاطفی نداره ولی وقتی حرف جدایی میزنم مهربون میشه باز فرداش همون اش و همونکاسه
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/2/29 22:29  مدت زمان عضویت:2339 روز
0
سلام دوست عزیز با نامزدتان صحبت کنید ذکاوت بیشتری به خرج دهید و لذتهایی را که با دوستانش تجربه میکند را شناسایب کنید چه بسا شما بتوانید ان شرایط را فراهم کنید .انچه تفریح را لذت بخش می کند احساس رهایی از مشکلات روزمره و نگران کننده است .اگر احساس خطر میکنید از اطرافیانتان کمک بگیرید و او را از ارتباط با دوستانش باز دارید . ایا شما دلیل و مدرکی برای خیانت نامزدتان دارید یا فقط یک حدس است بهتر است مطمعن شوید و بعد برچسب بزنید .شاید ایشون اصلا خیانت نمبکند و خلاءهای عاطفی خود را با این کار پر میکند .پس احساسی برخورد نکنید و فقط با حدس و گمان پیش نروید سعی کتید خواسته ها و نیازهای او را هم در نظر بگیرید.
برنامه های مرتبط