به من اطلاع بده!

با کلیک بر روی "Allow" از تخفیف ها و پیام های سایت مطلع شوید.
شماره تماس پشتیبانی
02187700778

همین الان کلیک کن و بیا سایت جدید

زمان باقی مانده:
همین الان کلیک کنید
همین الان کلیک کنید

کلوپ دانشجویان هنر زن بودن

نیاز به پشتیبانی دارید
پشتیبانی از طریق تلگرام
یا
تماس با شماره:
02187700778
اطلاعات برنامه آموزشی
زمان برنامه 26:04
نوع برنامه ویدئو
تعداد قسمت 36
می خواهم شروع کنم.
200,000 تومان
برای دیدن این برنامه آموزشی روی دکمه بالا کلیک کنید.
دانلود اپلیکیشن اندروید
با اپلیکیشن به راحتی می توانید برنامه های آموزشی را ببینید.

پریسا نصری

مدرس این برنامه

عضو هیئت مدیره سازمان مردم نهاد خانواده موفق با همکاری استانداری تهران با هدف تحکیم بنیان خانواده
فعالیت در حوزه بالا بردن آمار ازدواج و پایین آوردن آمار طلاق
دارای 8سال سابقه ی مطبوعاتی و فرهنگی
مدیر روابط عمومی مجله روانشناسی شادکامی
مدیر اجرایی انتشارات فریور
عضو سرای روزنامه نگاران کشور

صفحه مدرس
می خواهم شروع کنم.
200,000 تومان
برای دیدن این برنامه آموزشی روی دکمه بالا کلیک کنید.
درباره این برنامه

این کلوپ فقط ویژه بانوان می باشد، و از عزیزانی که دوره جامع را برای بانوی خودشان تهیه می کنند، درخواست میکنیم حتما به نام خود بانوی خود دوره را تهیه کنند که بتوانند از این کلوپ بهره مند شوند.


با توجه به اینکه حدود 8 سال است در حوزه راز و رمز موفقیت بانوان در حال تحقیق و پژوهش هستم،
روزهای اولیه ی شروع کارم، فکر نمی کردم اصلا این همه مسائل خاص در بانوان وجود داشته باشد که هیچ فضایی هم برای هم اندیشی و کمک به همدیگر وجود نداشت.
همین فکر بود که باعث شد دوره های توانمندسازی زنان را طراحی کنم و خیلی خوشحال هستم که بالغ بر 25 هزار نفر در این دوره ها شرکت کرده اند.
با توجه به اینکه همیشه به رفع مشکلات بانوان سرزمینم اهمیت می دادم، و این موضوع که خلاء در سیستم آموزشی و دوره های آموزشی وجود دارد، به این فکر افتادم تا فضایی را برای دانشجویان دوره های توانمندسازی زنان با عنوان زنان باهوش راه راه اندازی کنم.


به زندگی روزه مره تان نگاه کنید:
تا مشکلی در روابط زناشویی مان بوجود می آید، تازه تصمیم به رفتن به مشاوره می گیریم، تا راه حل هایی برای این مسائل بیابیم.
تا امروز یک جای معتبر که بشود مسائل اساسی زندگی مان را مطرح کنیم و راه حلی برای این مسائل بیابیم، در حوزه مسائل زناشویی ندیدم.


اطلاعاتی که امروزه کم و زیاد، غلط یا درست در گوشه کنار اینترنت و شبکه های مجازی پخش شده است که معمولا 99 درصد اشتباه و با موقعیت فردی هر فرد انطباق ندارد.
زنان باهوش، خرد جمعی دانش اموختگان دوره هنر زن بودن برای مسائل زناشویی و هنر زن بودن است که برای رسیدن به یک زندگی ارام و پر از عشق آماده سازی شده است.
زنانی که با آگاهی کامل، دوره های توانمندسازی خودشان را گذرانده اند و الان می خواهند به همنوعان خود کمک کنند تا یک زندگی شیرین را تجربه کنند.
این بخش از وب سایت را با عنوان کلوپ زنان باهوش نام گذاری کردم .
و در این بخش تمرکز بر راه حل ها و مکمل های آموزشی برای هر چه توانمندشدن زنان باهوش داریم.

در این کلوپ سه بخش وجود دارد:
1- پاسخ به سوالات دانشجویان: در این قسمت همه دانشجویان دوره میتوانند سوالات خود را درج کنند و دیگر دانشجویان با تمرکز بر مسئله موجود، راهکارهای اصولی خودشان را طبق آموزه های هنر زن بودن به دیگر زنان باهوش انتقال دهند.


2- گزارش پایانی دانشجویان: در این قسمت دانشجویان گزارش نهایی دیدن دوره را درج می کنند، و اینکه دوره هنر زن بودن برایشان چقدر موثر بوده است و چه آموخته هایی از این دوره بدست آوردند را در اینجا ذکر می کنند.
به دوستانی که گزارشات دیدن هر جلسه را در پارت آخر هر جلسه درج کنند و گزارش نهایی دوره را در این قسمت درج کنند، هدیه ای از طرف استاد نصری با عنوان دوره غیر حضوری ارتباط موثر در پروفایلشان درج می شود.


3- پاسخ ویدئویی و صوتی به سوالات مهم و پرتکرار: در این قسمت برخی سوالاتی که اهمیت بالایی برای یادگیری دیگر زنان باهوش دوره هنر زن بودن، توسط استاد پریسا نصری به صورت مستقیم پاسخ داده می شود.

این کلوپ به صورت مستقیم توسط استاد پریسا نصری پاسخ داده می شود.
همچنین این کلوپ فقط ویژه زنان باهوشی است که در دوره غیر حضوری هنر زن بودن شرکت کرده اند و از مفاهیم و مطالب این دوره استفاده کرده اند.

قابل توجه است، زنان باهوشی که به تازگی در دوره غیر حضوری هنر زن بودن شرکت کرده اند، ظرف 24 ساعت در این گروه قرار می گیرند، تا بتوانند از آموزه ها و همفکری های این گروه استفاده کنند.

نمایش بیشتر
جلسات این برنامه

پاسخ به سوالات دانشجویان

مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

درج گزارش و نظر در جلسات

00 ساعت و 05 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

گزارش پایانی دانشجویان

مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

فایل شماره 1 ویژه دانشجویان

00 ساعت و 14 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

پاسخ شماره 1 دانشجویان

00 ساعت و 03 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

پاسخ 3- رفتار نادرست همسرم بعد از یک بحث

00 ساعت و 03 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

مکمل آموزشی: تعهد و واکنش در مقابل بی تعهدی

00 ساعت و 18 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

پاسخ 4 - کنایه حرف زدن همسر و بی مسوولیتی مرد

00 ساعت و 04 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

پاسخ 5 - مرد رفیق باز

00 ساعت و 02 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

پاسخ 5 - تعهد و واکنش در مقابل بی تعهدی

00 ساعت و 03 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

مکمل آموزشی: هنر زن بودن

00 ساعت و 41 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

فایل صوتی - جلسه اول

02 ساعت و 15 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

فایل صوتی - جلسه دوم

00 ساعت و 37 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

فایل صوتی - جلسه سوم

01 ساعت و 43 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

فایل صوتی - جلسه چهارم

01 ساعت و 26 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

فایل صوتی - جلسه پنجم

01 ساعت و 20 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

فایل صوتی - جلسه ششم

01 ساعت و 21 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

فایل صوتی - جلسه هفتم

01 ساعت و 14 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

فایل صوتی - جلسه هشتم

01 ساعت و 30 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

فایل صوتی - جلسه نهم

01 ساعت و 01 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

جزوه هنر زن بودن

مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

کتاب اعتماد به نفس

مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت1

00 ساعت و 25 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت2

00 ساعت و 23 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت3

00 ساعت و 25 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت4

00 ساعت و 25 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت5

00 ساعت و 18 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت6

00 ساعت و 25 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت7

01 ساعت و 14 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت 8

00 ساعت و 57 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت 9 (زمان: 24دقیقه)

01 ساعت و 14 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت 10 (زمان: 28دقیقه)

01 ساعت و 26 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت 11 (زمان: 23دقیقه)

01 ساعت و 09 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت 12 (زمان: 21دقیقه)

01 ساعت و 05 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت 13 (زمان: 15دقیقه)

01 ساعت و 14 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن

طرحواره درمانی - قسمت 14 (زمان: 28دقیقه)

01 ساعت و 24 دقیقه
مشاهده نشده
نیاز به مشترک شدن
می خواهم آموزش را شروع کنم.
200,000 تومان
برای دیدن این برنامه آموزشی روی دکمه بالا کلیک کنید.

ثبت نظر و یا سوال

1398/3/20 13:20  مدت زمان عضویت:1908 روز
0
سلام من پکیج کامل هنرزن بودن و سلطان زندگی من و تهیه کردم میخوام صوتیشم تو گوشی گوش کنم ... چرا دوره سلطان زندگی من باز نمیشه برام ؟؟
پاسخ ها
سبا یعقوبی مشاور سایت
1398/3/20 14:43  مدت زمان عضویت:2165 روز
0
سلام
فایل صوتی سلطان زندگی من در کلوپ قرار ندارد و
دی وی دی شماره 20در دوره ی سلطان زندگی من ، فایل صوتی این دوره می باشد
که میتوانید از آن استفاده کنید.
موفق باشید
1398/3/19 18:33  مدت زمان عضویت:2197 روز
0
با سلام
حدود 11 ساله ازدواج کردم. یک دختر 6ساله دارم همسرم تک پسر و فرزند اول هست.وقتی ازدواج کردیم رزیدنت بود. الان فوق تخصص گرفته .خیلی وابسته به مادرش هست. مادرش خیلی دخالت میکنه و زندگی دخترش رو میخواد مرتب برای ما شبیه سازی کنه. از ابتدا ازدواج سنتی کردیم و دوره آشنایی نداشتیم. من هم تک دختر هستم.فوق لیسانس IT.
توی این 11سال خیلی کشمکش و دعوا داشتیم مرتب حرفهاش عوض میشه.حرف شنوی از مادرش داره.کلا همیشه در حال درس خوندن بیمارستان و امتحان و طرح بوده. و در بیشتر موارد جدا از هم بودیم.اول که رزیدنت بود حدود 3سال عقد بودیم.بعد طرح روستای محروم جنوب بود من تز داشتم تهران و بعد باردار شدم.و بعد هم که برگشت علی رغم توافق اولیه که فوق نخونه با پافشاری و اصرار وقول و قرار برای فوق تخصص خوند.تهران قبول شد ما ساکن اصفهان هستیم. مادرش مایل نبود من و بچه بریم تهران. خودش هم مسائل مالی رو بهانه کرد که ما نریم پیشش و دیر خونه گرفت نهران و رفت خونه دوستش.حالا بعد همه سختیها و دوریها که برگشته.اخلاقش عوض شده مرتب بهانه گیری میگنه.به قولهایی که داده عمل نکرده و بازهم مطابق دستورات مادرش عمل میکنه. رابطه عاطفی و زناشویی مون خیلی بد مرتب قهر هستیم (بی میل هم هست البته من هم محلش نمیگذارم وقتی دعوا میشه تو اتاق خواب). حس بدی دارم نسبت بهش، حس قدرنشناسی و ناسپاسی که کرده. چون کل بار و مسوولیت زندگی وبچه و همه چیز به عهده من بوده تا ایشون درس بخونه.اما الان بداخلاقی میکنه و خیلی مغرور شده. تا اینکه حدود3هفته پیش پای من شکست و گفت بریم خونه مامانت.من و دخترم اومدیم خونه مامانم خودش میرفت سر کار و اخر شبها میومد اما هرروز بهانه میگرفت از خانواده ام به چیزهای کوچک. و باهم دعوامون شد.بازهم شبها میومد بداخلاقی میکرد و با مادرم مخصوصا خوب صحبت نمیکرد حالت طلبکارانه.تا اینکه حدود 12 روز پیش پدرم تا خواستند باهاش حرف بزنند بحث و دعوای سختی شد و حرفهای قبلی و گذشته به میون کشیده شد خیلی داد و بیداد کرد و به حالت قهر رفت و دیگه زنگ نزد و نیومد. فقط چند بار اومده بچه رو بیرون برده و مهد کودک. دست پیش هم گرفته که چرا خانواده ات این حرفها رو زدند و .....
قبل از عید تو بهمن یکبار دعوامون شد به من گفت برو طلاق بگیر من خیلی ناراحت شدم به حالت قهر با دخترم اومدم خونه پدرم بعد که مشاوره رفتم گفت که نباید خونه رو ترک میکردی از همین مساله بل گرفته و تو دعوای 12 روز پیش با پدرم درشتی کرد که چرا دخترتون رو تو خونه تون راه میدین و ....
و زن خوبی برای من نبوده و مقصره و باید فقط خودش بره مشاوره و فکرش بیماره که فکر میکنه من میرم مرتب خونه مامانم یا اینکه اون یادم میده و ....‌
کلا انگار طلبکاره. سر همه چیز بهونه میگیره. حاضر نیست مشاوره بیاد یه مشاوره که قبلا رفتیم خیلی تفکرش مردسالار هست ک بیشتر زرف اون رو میگرفت
الان موندم چیکار کنم؟ بعد که گچ پام باز شد دلم میخواد برم مهریه ام رو اجرا بگذارم و جدا بشم. لطفا من رو راهنمایی کنین
با تشکر
پاسخ ها
سبا یعقوبی مشاور سایت
1398/4/1 16:27  مدت زمان عضویت:2165 روز
0
نیلوفر عزیز متن شما رو خوندم
از این حیث که هر دو فرزند اول و تک دختر و پسر هستین قطعا یکسری شباهت های رفتاری و الگوهای ذهنی مشابه از لحاظ تربیتی دارید که باعث شود در بعضی زمینه ها درک و نگرش مساوی داشته باشید!
متاسفانه یکی از مسائلی که تاثیرات منفی زیادی در زندگی مشترک داره ،دخالت ها و نطرات بی جای خانواده های هر دو طرف است
بخصوص مادر همسر که با خیال کمک به زندگی فرزندان سعی دارند تطرات خودشان را به زندگی فرزندانشان غالب کنند ،متاسفانه درصد زیادی از عروس ها در فرهنگ ما نسبت به نظرات مفید مادر شوهر هم گارد منفی دارند و دوس ندارند بپذیرند.
آیا زندگی دختر ایشون نکات مثبتی داره که بتونه به بهتر شدن ارتباط شما و همسرتون کمک کنه؟از چه نظر شبیه سازی میکنه؟
شما میتونید فکر کنید که این نکات و حرف ها را از مادر خودتان میشنوید آیا باز هم به همین اندازه برای شما انزجار اور است؟
واقعیت این است که خیلی وقت ها دخالت بزرگترها و نابلدی زوج های جوان در تعیین حد و مرزهای آنها، باعث اختلاف زن و شوهرهای صفر کیلومتر می شود. ممکن است همسر شما، مراوداتتان با خانواده خود را یک نوع وابستگی تلقی کند یا شما صحبت های پدر و مادر همسرتان را دخالت در خانواده کوچک خود بدانید.باید یاد بگیرید به نحوی محترمانه رفتار کنید که فضای دخالت و نظر از طرف والدین و اعضای خانواده بسته شود .در همه ی زندگی ها بالا و پایین وجود داره و قرار نیست همیشه همه چی گل و بلبل و خوش و خرم باشه
مهارت واقعی شما زمانیه که بتونید شرایط بحرانی رو درست مدیریت کنید وگرنه در شرایط عادی که نیازی به تدابیر خاص نیست!ادامه ی تحصیل همسرتون با توافق شما بوده پس الان نمی توانید اعتراض کنید شما هم می توانستید در کنار خانه داری و پرورش فرزندتان ادامه تحصیل دهید یا مهارتی را یاد بگیرید زمانی می توانید اعتراض کنید که همسر شما به شما اجازه ی این کار را ندهد در صورتی که خودش انجام داده یا دارد انجام می دهد!
با همسرتون خیلی راحت صحبت کنید و مطرح کنید که دخالت های مادرش چه تاثیرات بدی در رابطه و زندگی شما داره و در عین حال خیالش رو راحت کنید که قصد ندارید بین ایشون و خانواده اش فاصله ای بیندازید .تلافی رفتار های همسر و دلخوری هایی که از ایشون دارید در اتاق خواب کاملا اشتباه است و یکی از بزرگترین اشتباهاتیه که ممکنه انجام بدید و بعنوان یک سلاح تنبیه استفاده کنید چون فقط باعث دوری بیشتر بین شما می شود.
ترک کردن خانه از قدرت نیست بلکه بر عکس از ضعف ناشی میشه
با قهر کردن و داد و بیداد و جنجال به راه انداختن مسائل شما حل نمی شود بلکه باید با هم گفتگوی سالم داشته باشید
قطعا وقتی شما نسبت به نظرات و رفتارهای مادر ایشون برخورد مناسبی ندارید ، ایشان هم نسبت به نظرات و رفتار های خانواده ی شما احساس خوبی نخواهند داشت .حتی اگر کاملا حق با خانواده ی شما باشد!
پیشنهاد می کنم قبل از هر اقدامی به همراه همسرتان به یک زوج درمانگر مراجع کنید ، توجه داشته باشید شما قبل از نقش همسری ف نقش مادری دارید و هر تصمیمی که بگیرید باید با توجه به آینده ی فرزندتان باشدو شرایط ایشان را هم در نظر بگیرید اگر قصد دارید به زندگی برگردید و زندگی مشترکتون رو حفظ کنید به اجرا گزاشتن مهریه راه حل مناسبی نیست! در صورتی که بعد از صحبت با همسرتان به این نتیجه رسیدید که ادامه دادن برای شما امکان پذیر نیست می توانید تصمیم جدی تری برای اقدامات قانونی بگیرید.
موفق باشید
1398/3/12 17:34  مدت زمان عضویت:1891 روز
0
سلام وقتتون بخیر. عالیه هستم. 6سال از زندگی مشترکم میگذره. اگر چه که دخترعمو پسرعمو هستیم، خیلی زیاد تفاوت فرهنگ، نظر و عقیده داریم! متاسفانه دوره آشناییمون به همین دلیل فامیل بودن خیلی کم بود و من این موارد رو بعد از عقدم متوجه شدم. یکی از مهمترین تفاوتهایی که با هم داریم در نگاهمون به زندگی هست! ایشون آدمی هستن که فوق العاده در لحظه زندگی میکنن و کاملا احساساتی هستن ولی در مقابل من آدم آینده نگر و منطقی هستم. و وقتی تصمیم به انجام کاری میگیرم دلم میخواد به بهترین نحو ممکن انجام بشه! در واقع یه آدم کمال گرا هم هستم. زمانی که من دانشجو بودم زندگیمون رو شروع کردیم، در حال حاضر درسم تموم شده و متاسفانه هنوز شغل مناسب پیدا نکردم و این مسئله خیلی آزارم میداد تا حدود 1سال پیش که هر دو نفر با هم تصمیم به مهاجرت گرفتیم. قرار بود با هم کلاس زبان بریم که ایشون به دلیل مشغله کاری نتونستن ادامه بدن و کلاس رو رها کردن. من هنوز مشغولم و خیلی زیاد تحت فشار. ایشون همه چی رو به من سپرده و خودش اصلا کاری در جهت پیشبرد اهدافمون انجام نمیده. حتی وقتی بهش میگم یه وکیل پیدا کن یا در مورد کشورها تحقیق کن که کجا بهتره اقدام کنیم، همش تفره میره و میگه من وقت ندارم. با توجه به اینکه خانوادش شدیدا مخالف هستن و خودش هم به خاطر شرایط من این رو پذیرفته، احساس میکنم دارم الکی دست و پا میزنم و تلاشم هیچ نتیجه مطلوبی نداره. علاوه بر تفاوتهامون در دیدگاه و عقیده این مسئله هم به سردی رابطمون دامن زده. که من واقعا بی تفاوت شدم نسبت بهش و تمام ذهنم پر شده از اینکه کنار هر کس دیگه ای بودم خوشبخت تر از الان بودم. اصلا نمیتونم این دستور العملهای که توی پکیجها هست رو روی همسرم اجرا کنم! نمیتونم مثل قبل بهش ابراز احساسات کنم و اگر چیزی هم میگم خودم ته دلم میدونم الکیه! خیلی تحمل این شرایط برام سخت شده و تقریبا روی کارم نمیتونم تمرکز کنم. با اینکه ساعت‌های زیادی رو تنهام و میتونم درس بخونم ولی همه فکرم مشغول که آخر این ماجرا چی میشه!
ممنون میشم راهنماییم کنید.
پاسخ ها
سبا یعقوبی مشاور سایت
1398/4/4 17:27  مدت زمان عضویت:2165 روز
0
تفاوت دیدگاه بین افراد همیشه وجود دارد حتی در بین اعضای یک خانواده هم ما گاها شاهد چنین مواردی هستیم
اگر این موضوع خیلی برای شما حائز اهمیت بود باید قبل از رسمی شدن رابطه سعی می کردید شناخت بیشتری بدست بیارید و قاطعانه تر تصمیم بگیرید اما حالا که در این شرایط قرار گرفته باید بتوانید آنرا به بهترین شکل ممکن مدیریت کنید تا هزینه های مادی و معنوی کمتری برای آن پرداخت کنید.اشاره کرده اید که من کمال گرا هستم
متاسفانه کمال گرایی در خیلی از موارد به ما آسیب میرساند یا از انجام دادن کارها عقب نگه می دارد
اما چیزی که واضح است شما باید این موضوع را برای خودتان مشخص کنید که دقیقا چه می خواهید؟ و چه کاری باید انجام دهید؟ اگر احساسی به همسرتون ندارید پس چرا می خواهید با ایشان به کشور دیگری مهاجرت کنید؟
زمانی که ما انتظار رفتاری خاص از طرف مقابل داریم باید متقابلا خودمان هم رفتار مناسبی داشته باشیم و به نوعی اگر دنبال تغییر هستیم باید اول از خودمان شروع کنیم!
الان که شما جفت کسی دیگه نیستید باید ببینید چطوری می تونید کنار همین شخص خوشحال تر و خوشبخت تر باشید ؟و راه حل مناسبی را برای این موضوع پیدا کنید
پیشنهاد می کنم حتما مجددا دوره های اموزشی خانم نصری را استفاده کنید و در کنار آن به همراه همسرتون به یک زوج درمانگر متخصص مراجع کنید.
موفق باشید
1398/3/11 23:42  مدت زمان عضویت:2009 روز
0
سلام خانوم نصیری من الناز 22سالمه من از همسرم 5ماه میشه جدا شدم قبلا گفته بودم ک شما گفتید جدا نشید ولی همسرم در خواست‌طلاق‌داده. بود منم با ناراحتی رفتم امضا کردم الان پشیمونم میخوام برگردم روزام خیلی بد میگذره‌ تمی تونم بدونش الان م ک جدا شدیم هیچ وقت وقت نمیزاره واسه من همیشه بعد اینکه جدا شدیم من پی ام میدم بهش چون دلم براش تنگ میشه ولی‌نمیدونم چرا اون دلش‌ تنگ نمیشه ولی‌وقتی ام ک وقت برتره ازم استفاده میکنه بعد اون دیگ اصن پی گیر نیس ک خوبم یا بد نمیدونم چیکار کنم لطفا کمکم کنید اعتماد به نفسم غرورم همه چیو از دست دادم لطفااا ??
پاسخ ها
سبا یعقوبی مشاور سایت
1398/3/20 15:37  مدت زمان عضویت:2165 روز
1
سلام دوست عزیز
از اینکه در این شرایط قرار گرفتید متاسفیم و دعا می کنیم آرامش درونی خودتون رو بدست بیارید.
باید بپذیریم که هر رابطه ای روزی به پایان میرسه ولی نوع پایان رابطه ممکنه متفاوت باشه ، مرگ عزیز، کات کردن، خیانت ، طلاق و ...این اولین اصل هر رابطه ای است.جدایی عاطفی یعنی ترک عادت عاطفی و ترک عادت موجب مرض است! دیگه شما حق دیدن ایشون رو ندارید ، صداش رو نمی شنوید، حتی خیلی کم هم نمی تونید ببینیدش ، دیگه نمی تونید کنارش باشید و انگار باید اون رو یک مرده فرض کنید که هیچ طوری بهش دسترسی ندارید .ناراحتی و گریه وزاری و بی حوصلگی، عدم تمرکز و ..همه ی این ها کاملا طبیعی است.اما حال بد شما بستگی به تفسیر شما از این جدایی داره! تحمل دوزخ موقت بهتر از امید به بهشت و ماندن در برزخ خواهد بود.اینکه بنشینید و به خودتون امید بدید که تصمیمش عوض میشه ، غیر ممکن نیست اما مگه شما بازیچه اید؟آیا از او بهتر برای شما وجود نداره؟چند بار دیگه قراره زندگی کنید که عمرتون رو بخاطر کسی که شما رو ترک کرده هدر بدید؟ تا حالا فکر کردید اگر قرار بود برگرده اصلا چرا رفت؟ چرا از شما جدا شد؟بهتره با خودتون صادق باشید
اگر همسر شما زندگی در کنار شما را می خواست هیچوقت راضی نمی شد از شما جدا بشه
ارتباط شما بعد از جدایی کاملا اشتباه است مگر اینکه فرزند مشترکی داشته باشید که بخاطرش مجبور باشید با همسر سابقتان ارتباط را نگه دارید در غیر این صورت هیچ لزومی نداره و فقط خودتون رو عذاب میدید
پس چرا خودتون رو آزار بدید؟؟؟ هر چیزی که شما رو به یاد ایشون میندازه از بین ببرید عکس ها، کادوها، پیام ها و ...
از مواد مخدر بشدت دوری کنید و دست به کار احمقانه ای نزنید که نشود آن را جبران کرد ، اگر فکر خودکشی شما رو رها نمی کنه حتما به یک روانشناس مراجعه کنید
باید بخودتون فرصت بدید تا بتونید به روال عادی زندگیتون برگردید ، برای بهتر شدن حالتون شاید یک مشافرت ، یا شروع باشگاه کمک زیادی براتون باشه! ادامه تحصیل یا هر کار مفید و سرگرم کننده ای که به شما آرامش میده و ...هر تجربه تلخ یک فرصت طلایی با خودش بهمراه داره ، بستگی داره شما چطوری به این موضوع نگاه کنید.
موفق باشید
مریم کرمی
1398/5/13 09:47  مدت زمان عضویت:1909 روز
0
سلام دوست عزیز
ازدواج شما بر اساس عقل و منطق نبوده و احساسی انتخاب کردید.
وقتی همسرتون در خواست طلاق داده است و شما بدون هیچ پرسشی و اعتراضی رفتید امضا کردید این بدین معناست ازدواج شما دو نفر الکی بوده چون اگر بهم علاقه داشتید هیچ وقت این کا را انجام نمیدادید.
اگر هم علاقه ای هست فقط از جانب شماست ایشون به شما علاقه ای نداره.
دوست عزیز شما دیگه از هیچ راه ارتباطی برای برقراری ارتباط با ایشون استفاده نکنید چون اگر دوستتون داشتن پای زندگیشون میموندن .
ارتباط برقرار کردن شما در این وضعیت یعنی شخصیت خودتون رو زیر سوال می برید .
درکتون میکنم شما الان از لحاظ عاطفی و احساسی هنوز درگیر ایشون هستید ولی خواهشا ادامه ندید.
از فایل های آموزش رایگان داخل سایت استفاده کنید تا آروم شید و من به شما پیشنهاد میکنم که پکیج زنان باهوش رو خریداری کنید و شروع به آموزش کنید تا اگر قرار باشد دوباره کسی رو انتخاب کنید این بار به اشتباه انتخاب نکنید.
این مسءله شما دوست عزیز نیست بلکه مسءله کل زنان و دختران ایرانی است که دانش و آگاهی نداریم و متاسفانه خانواده ها هم دانش ندارن که بخواهند راهنمایی کنند تا درست و سالم زندگی کنیم.
آموزش و یادگیری تنها راه نجات است .
موفق و موید باشید.
1398/3/10 12:17  مدت زمان عضویت:1804 روز
0
سلام من هنر زن بودن رو خریدم چجوری عضو کلوپ شم
پاسخ ها
سبا یعقوبی مشاور سایت
1398/3/26 11:44  مدت زمان عضویت:2165 روز
0
سلام
لطفا با شماره ی
02188915004 تماس بگیرید تا کارشناسان ما شما را راهنمایی کنند.
موفق باشید
1398/3/4 04:20  مدت زمان عضویت:1923 روز
0
سلام من زهرا هستم 7ماه پیش با پسری آشنا شدم و ایشون ازم خواستگاری کرد فقط مشکل مالی داشتن ازم خواستن 4سال صبر کنم چون در حال خدمت بودن و می خواستن فرصت داشته باشن ک دست پر بیان جلو. بعد از یکم معاشرت فهمیدم تو خانواده مشکل دارن و اینکه بخاطر همین مشکل اصلا سواد عاطفی ندارن اولا مهربون تر بود ولی بعدا فهمیدم ک برخلاف من اجتماعی نیست و می خواد تو جمع یه جوری نشون بده ک انگار حرف، حرف اونه. و اینکه می گفت اومدی خونه ی من حق درس خوندن نداری بعد از 6ماه سیگاری شد ک من شدیدا بدم میومد هرچقدر سعی کردم باهاش حرف بزنم ک بذاره کنار سریع شلوغش می کرد خلاصه کلام مشکلات اینجوری بازم پیش اومد و هر دفعه نظرشو تحمیل می کرد و می گفت من اینجورم الان یک ماه و نیمه ک ازشون خبر ندارم یعنی بحث شد و ایشون ی حرفی به من زد ک من به کل پا روی علاقم گذاشتم. وابسته نبودم ولی از لحاظ روحی اذیتم ذهنم خیلی شلوغه اصلا نمی تونم ی کاری رو درست انجام بدم می خواستم ببینم عایا کار من درست بود؟ و اینکه چیکار کنم ذهنم از این شلوغی دربیاد
پاسخ ها
سبا یعقوبی مشاور سایت
1398/3/7 18:47  مدت زمان عضویت:2165 روز
0
برای یک مرد زمان صرف کردن با یک شخص کافیه تا بدونه که آیا تصمیم به ازدواج داره یا نه معمولا آقایون طی چند ماه اول رابطه تصمیم میگیرن که با اون فرد ازدواج کنن یا خیر. هر دلیلی اعم از ترسهایی که درونشون دارن ( ترس از تعهد، مسئولیت، از دست دادن آزادیهای مجردی ،ارتباطات با خانواده ی جدیدو...) یا هر مسئله دیگه ای که مانع این میشه ک الان تصمیم جدی برای ازدواج داشته باشن به معنای اینه که الان ایشون مردی نیست که بتونه تعهد ازدواج به شما بده و همین یعنی ایشون برای شرایط فعلی شما انتخاب درستی نیست(البته شما نگفتین چندسالتونه!!!). با موندن تو این رابطه فرصتهای بعدیتون رو از دست میدید و هرچقدر که زمان صرف این رابطه بشه همونقدر دیرتر مرد مناسبتون وارد زندگیتون میشه. قابل درکه وابستگی ک دارید و رنجی که از تمام شدنش خواهید داشت منتها کسی ک در ارتباط عاطفی تکلیف شما رو مشخص میکنه شمایید و کنترل انتخاب روند زندگی عاطفی شما با خودِشماست. میدونم ک توانمندی و شجاعتتون کمکتون میکنه که بعد از گذراندن دوره سوگواری بعد از جدایی، با خردی ک از تجربه این آشنایی نصیبتون شده انتخاب بهتری داشته باشین و مردی رو وارد زندگیتون کنید که شرایط متعهد شدن رو داره ولی احساس شما به ایشون فقط وابستگیه و اگر شدت عشقتون تا این حد که گفتین زیاد بود هیچوقت راضی نمیشد از شما جدا شود و یا حداقل تلاشش را میکرد تا ناراحتی شما تمام شود.بنظر میرسه ایشون نه تنها آمادگی ازدواج ندارند بلکه ارتباط با ایشون هم برای شما نتیجه ی خوبی در بر نخواهد داشت و قطعا اخلاق ها و رفتار های منفی ایشون در دراز مدت روی شما هم تاثیر خواهد گذاشت! تموم شدن این رابطه نباید این احساس رو در شما ب وجود بیاره که یعنی من به اندازه ی کافی خوب نبودم؟برای اینکه بتونید درگیری های ذهنیتون رو کمتر کنید می تونید زمان بیشتری رو با خانوادتون بگذرونید، با دوستاتون بیرون برید ، کلاس هایی که دوس دارید شرکت کنید و یا کارهایی که شما رو آروم میکنه بیشتر انجام بدید
موفق باشید
1398/2/15 11:01  مدت زمان عضویت:2041 روز
0
سلام خانم نصری عزیز
روزتون بخیر
من 5 ماهی هست که عقد کردم و ازدواج من در ابتدا با مخالفت خانواده من همراه بود ولی بعد از یکسال من وهمسرم بالاخره توانستیم آنهارا مجاب کنیم اما...
در این یک سال اختلافاتی بین همسرم و خواهر من رخ داد سر این جریانات ولی همسرم بعد از ازدواج سعی کردم خیلی به این اختلافات دامن نزنه و به قول خودش فراموش کنه اما خواهر من با یک سری رفتارات باز دامن زد به این اختلافات تا جایی که الان یک ماهی است هردوشون در حد سلام باهم برخورد دارند حتی گاهی اوقات همسرم همان سلام هم نمی کنه و این خیلی منو آزار میده.
بارها باهم سر همین موضوع دعوا و بحث کردیم ولی اون میگه خواهر تو با من مشکل داره و منم قرار نیست دیگه پیش قدم بشم. خواهرم 5 سالی بزرگتره و من مدام میگم به خاطر احترام به بزرگتر بودنش تو فقط بهش سلام و بده اما خیلی اهمیت نمیده به حرفم
ممنون میشم اگه بهم کمک کنین که حداقل حرمت بینشون و حفظ کنم
پاسخ ها
سبا یعقوبی مشاور سایت
1398/2/16 16:33  مدت زمان عضویت:2165 روز
0
اختلاف بین زوجین بر سر رفت و آمد با خانواده ها و خویشاوندان دور و نزدیک یکی از مسائل شایع و نسبتا طبیعی در زندگی زناشویی است که کم و بیش در خانواده ها وجود داره و متاسفانه این اختلاف گاهی موجب مشاجره های بیشتر و اختلاف بیشتری هم میشه،در رابطه با موضوع اختلاف خواهر شما و همسرتون هیچ توضیحی ندادین این در حالیه که ما حتی در مواقعی که صحبت های هر دو نفر رو هم میشنویم باز هم خیلی قاطعانه نمیشه قضاوت کرد! ولی بطور کلی متاسفانه
بعضی از افراد عادت کردن در هر زمینه ای در مواقع لزوم یا حتی مواقع غیر ضروری پای خودشون رو فراتر از مرز بزارن و از نظر خودشون برای اصلاح زندگی اطرافیانشون تلاش می کنند این موضوع خوبه که بتونیم به عزیزانمون کمک کنیم ولی در اکثر موارد باعث مشکلات گسترده تری میشه.اینکه شما دوس دارید ارتباط بین همسرتون با اعضای خانوادتون خوب باشه خیلی هم عالیه ،و با توجه به مخالفت های خانوادتون برای ازدواج شما بنظر نمیرسه ایشون آدم سخت و غیر قابل نفوذی باشن وگرنه نمی توانستند به این سرعت و در این زمان کوتاه طوری رفتار کنه که نظر خانوادتون عوض بشه و بتونه رضایت اونهارو جلب کنه! توی صحبتهاتون گفتین اونی که به این ناراحتیا دامن میزنه و باعث میشه کِش پیدا کنه خواهرتونه و قصوری متوجه همسرتون نیست! بهتره بجای حساسیت نشون دادن و اصرار کردن به همسرتون برای تغییر رفتارش ،این انرژی رو برای بهتر شدن رابطتون با ایشون صرف کنید و برای خاتمه دادن به این موضوع حتما بصورت واضح و کامل با خواهرتون صحبت کنید تا به این حاشیه ها دامن نزنه و باعث ایجاد دردسر برای شما و زندگیتون نشه!اینکه ما صرفا بخاطر چند سال بزرگتر بودن به خودمون اجازه بدیم با هر کسی هر طوری که دوس داریم رفتار کنیم و مجوز هر رفتاری رو به خودمون بدیم ، باعث نمیشه دیگران اجباری برای احترام گذاشتن به ما داشته باشند و مسلما هر کنشی یک واکنش هم به همراه خواهد داشت.طبیعیه که خانواده ی شما بخاطر ارتباط عاطفی که بینتون وجود داره شما رو دوست داشته باشن و اگر چیزی باعث ناراحتی شما بشه بخوان ازتون حمایت کنن و پشتتون باشن ولی اگر عاقل و مدبر نباشن ، مشکل شما بزرگتر میشه ! شما بعنوان یک همسر هم تلخ رفتاری های همسرتون رو دیدید و هم روزهای خوش و لحظات عاشقانه ای رو در کنار ایشون بودید اگر خودتون هم بخوایید به این مساله دامن بزنید و اونو پررنگ کنید چالش های بیشتری به وجود میارید! با خودتون فکر کردید با این اصرار دقیقا چی بدست میارید؟ این رفتار شما چه تاثیری توی ارتباطتون با همسرتون داره؟میخوایید قدرت خودتون رو در زندگی مشترک به رخ همسرتون بکشید؟! از این توانایی در راستای بهتر شدن زندگیتون استفاده کنید.ما هیچوقت نمی تونیم برای همسر خودمون بعنوان یک انسان بالغ تصمیم گیری کنیم که چه رفتاری با خواهر یا برادر ما داشته باشه اما می تونیم توی این مسائل خط قرمزهای خودمون رو مشخص کنیم و یادمون باشه احترام یکی از دلایل اصلی پایداری روابط و پایداری زندگی مشترک است.
1398/2/5 14:15  مدت زمان عضویت:2158 روز
1
سلام من حدود سه سال پیش ازدواج کردم خانواده همسرم روحانی هستند و من از یه خانواده غیر روحانی هستیم و تا حدودی مذهبی در موقع ازدواج هر شرایطی که داشتم رو مطرح کردم و اونا هم قبول کردن همسر من تک فرزند هست اختلاف فرهنگی ما زیاد هست البته با همسرم مشکلی ندارم ولی با پدرش اصلا کنار نمیام اون همش ازمن ناراحت میشه و من اصلا نمیدونم چیکار میکنم که اونو نارحت میکنم دوسال عقد بودیم اصلا خوب نبود یک سال و پنج ماه هم هست که خانه دار هستم و اونا یه خانواده سه نفر ه هستند به قول خودشون منو پذیرش ندارند هفته ایی 4و5 روز خونه مادرم هستم و همسرم هم خونه مادرش وبه قول خودش کار داره دیگه خسته شدم از هر راهییی که بگید وارد شدم از با خوبی گفتن که منو تنها نزار تا صحبت کردن پدر و مادرم و برادرم باهاش ولی اصلا فرقی نکرده اکثر روزا خونه مادرم تنهام پنجشنبه و جمعه ها روز ای عید و طول هفته هم از صبح تا شب من تنهام شوهرم دانشجو هست من برای شروع زندگیمون یه خونه جدا تو شهر مشهد خواستم پدرشوهرم به خاطر کارشون در یه شهرستان خیلی نزدیک به مشهد زندگی میکنن البته مشهد خونه دارن و برای ما یه جا رو اجاره کردن و پدرشوهرم همش فکر میکنه من پسرش رو ازش دور کردم الان راضی شدم که طبقه پایین خونه اونا برم بشینم. خیلی نگرانم از این که با اونا یکجا بشینم با یک پدر شوهرم پرتوقع و مرد سالار از تنهایی هم خسته شدم لطفا راهنماییم کنید. از سه شنبه خونه مادرم شب خوابیدیم با همسرم فرداش رفته سر کارش به من میگه تا شنبه خونه مادرت وایسا من کاردارم منم بهانه آوردم اومدم خونمون نمیدونم شب میا د خونه یا نه...
پاسخ ها
سبا یعقوبی مشاور سایت
1398/2/8 13:26  مدت زمان عضویت:2165 روز
0
یکی از مهمترین ابعاد هر فرهنگی برای افراد تازه وارد، انتظاراتی هست که افراد از او دارند.که معمولا در قالب خرده فرهنگ یا سنت های ویژه ی هر منطقه یا قومیت های خاص، انتظاراتی مشخص از تازه عروس و داماد دارند.بعضی وقت ها افراد به دلیل عدم اطلاع از انتظاراتی که خانوده ی همسر آن ها از آن ها دارد ،باعث دلخوری هایی می شود که مدیریت تبعات آن خیلی سخت می شود و حتی گاهی غیر قابل کنترل است.تفاوت دیدگاه نسل های قبل و نسل جدید را هم نمی شود نادیده گرفت.سعی کنید انتظار تغییر از خانواده ی همسرتان نداشته باشید مگر زمانی که خودتان هم به همان اندازه تغییر پذیر باشید و تغییر کنید و در رفتارتان با آن ها تجدید نظر داشته باشید.تفاوت فرهنگی موضوعیست که باید قبل از رسمی شدن ازدواجتان راجع به تفاوت ها و شباهت های آن با همسرتان به توافق می رسیدید و روی نقاط مشترک آن بیشتر تمرکز میکردیو وتفاوت های آن را هم می پذیرفتید به هیچ عنوان سعی نکنید عقاید خانواده ی همسرتان را زیر سوال ببرید یا نادیده بگیرید بلکه سعی کنید به آن ها احترام بگذارید در ارتباط با پدر شوهرتان به عقب برگردید و به رفتار های خودتان نسبت به ایشان نگاهی بیندازید آیا در شان یک پدر و بزرگتر با ایشان برخورد کردیدو احترام او را نگه داشته اید؟اینکه اوایل ازدواج و بعد از ورود فرد جدید بعضی از خانواده ها به سختی با شخص تازه وارد کنار می آیند یا به سختی او را می پذیرند یک امری طبیعیست چون گاهی فکر میکنند قرار است شما فرزندشان را از آن ها دور کنید یا میترسند تنها بمانند و بستگی به شما و رفتار شما دارد که این امنیت را به آن ها بدهید و خیالشان را راحت کنید که هیچ آسیبی از جانب شما ، متوجه آنها نیست و شما هم پسرشان را دوست دارید و میخواهید کنار آن ها خوشبخت باشید.قطعا اگر شما و همسرتون براشون اهمیت نداشتید و قصد داشتن شمارو اذیت کنند،امکانات رفاهی مثل خونه ی مستقل برای شما تهیه نمیکردند.از بدگویی خانواده ی همسرتان به بهانه ی دردودل بشدت دوری کنید.در رابطه با رفت و آمد همسرتان ،شما از ابتدا در جریان برنامه های زندگی و شغلی و تحصیلی ایشان بوده اید و مطلع بودید و هیچکدام از این مسائل از شما پنهان نبوده است پس نمیتوانید انتظار داشته باشید که همسر شما بد از ازدواج مدام کنار شما باشد و روال زندگی خودش را عوض کند چون این طرز فکر فقط خودتان را دچار مساله میکند بهتر است با همسرتان درباره ی نگرانی ها و احساس واقعیتون درباره ی این موضوع صحبت کنید و سعی کنید شرایط ایشان را بیشتر درک کنید تا کمتر دچار مساله و نگرانی شود.
موفق باشید
1398/2/5 00:21  مدت زمان عضویت:2020 روز
0
من سوالمو قبلا به شکل دیگه ای مطرح کردم...مشاوران شما زحمت کشیدن و جواب رو کامل توضیح دادن...ولی بطور کلی گفتن...من حرفای خانم نصری رو اجرا میکنم تا جایی که میتونم...اما اینجا منظورم این بود که تو رابطه دقیقا تا چه حد باید سخت گیری کرد و حد و مرزا رو رعایت کرد که از یک طرف ب بی احساس بودن و سردمزاج بودن ما رو متهم نکنن و از طرف دیگه به عنوان یه دختر انگ بی بند و باری بهمون بسته نشه...منظورم برقراری رابطه جنسی نیس...ارتباط فیزیکی معمولی منظورمه...(مثل دست دادن،و...)،کاری هم به عقاید مذهبی ندارم...میخوام از نظر روانشناسی بدونم روش درست دقیقا چیه...تا چ حد از نظر شما باعث از بین رفتن شخصیت دختر توی ذهن پسر نمیشه...من واقعا نمیدونم باید حد و مرزا رو تا چ حد رعایت کنم که حد تعادل باشع...واقعا گیج شدم...اگر میشه لطف کنید واضح توضیح بدید...اگه لطف کنید منو تو این مورد راهنمایی کنید خیلی خیلی ممنون میشم
پاسخ ها
سبا یعقوبی مشاور سایت
1398/2/8 11:57  مدت زمان عضویت:2165 روز
0
با سلام خدمت خانم اهوازی عزیز
پاسخ سوال شما قبلا داده شده است.لطفا بخش نظرات منِ کاربری خودتون رو چک کنید!
حد و مرز ارتباط فیزیکی شما باطرف مقابل بستگی به نوع تربیت ،عقاید،فرهنگ و بینش شما و طرف مقابلتون ،نسبت به این مسائل دارد. که باید با توجه به شناختی که از ایشون بدست آوردین و خط قرمز های خودتون ، این حد و مرز ها رو مشخص کنید و به آن پایبند باشید. در واقع میتوان گفت هیچ حد و مرز مشخصی برای این موضوع وجود ندارد و بستگی به چهارچوب ها و خط قرمز افراد مختلف داره که قطعا برای هر فرد منحصر به خودِ اون فرد هست و برای شما هم این موضوع صدق میکند.در صورتی که این مساله خیلی برای شما الویت دارد می توانید همراه پارتنر عاطفی خودتون به یک مشاور متخصص مراجعه کنید تا بتوانید در این رابطه بهترین تصمیم را بگیرید. موفق باشید
1398/2/1 00:52  مدت زمان عضویت:1957 روز
1
سلام ضمن تشكر فراوان از راهنمايي هاتون كه واقعا كاربردي وعالي هستن
خانم نصري عزيز چگونه ميشه مردي كه خودش رو گرفتار كارهاش كرده ومسافرت وتفريح رو كنسل كرده مجاب كرد
من عاشق سفر و تفريح هستم ولي همسرم اهل تفريح نيست وخيلي بهم سخت ميگذره حسرت خيلي جاها به دلم مونده
شما بگين چه كنم ممنونم ازتون
پاسخ ها
سبا یعقوبی مشاور سایت
1398/2/2 14:17  مدت زمان عضویت:2165 روز
0
گاهی اوقات این علاقه یا عدم علاقه بر میگرده به محرومیت هایی که در گذشته داشتن!یک عده از سفر رفتن یا مهمانی رفتن یا مهمانی دادن گریزون هستن که علتش بر میگرده به تیپ های شخصیتی فرد.یعنی اخمو و عصبیه و سعی میکنه توی دنیای خودش سیر کنه و به بقیه کاری نداره ،تنهایی رو به حضور توی جمع ترجیح میده و معمولا نقش های اجتماعی ضعیفی توی جامعه داره و در کل تعاملاتش نهایتا در حد خیلی کم و بیشتر در محل کارش محدود میشه.گاهی ممکنه برای نرفتن خستگی ناشی از مسافرت رو بهونه کنن مثلا تعطیله،شلوغه،یا جا نیست و ...البته تجربه های تلخ در مسافرت های گذشته هم بی تاثیر نیست ؛مثل تصادف ، درگیری ،یا هر تنش دیگه ای که باعث شده خاطره ی تلخی برای فرد ساخته بشه یا چون یک بار مسافرت رفته و بهش خوش نگذشته دیگ دوس نداره بره و کلا قید مسافرت رفتن رو زده!هزینه هایی که مسافرت رفتن یا مهمونی گرفتن برای فرد داره رو هم نباید نادیده گرفت چون گاهی فرد باید قید بعضی از جنبه ها و هزینه های ضروری زندگیش رو بزنه تا بتونه مسافرت بره یا مهمونی برگزار کنه !تفاوت بین زن و شوهر همیشه وجود داره اما درک طرفین هم مهمه.شما خودتون برای ایجاد این وضعیت چه نقشی داشتین؟شاید همسرتون هم از رفتارها و واکنش های شما ناراحت باشه.اما مقصر کیه؟هیچکس چون هر کسی یه جور علایق خاص داره ،زن و شوهر باید بتونن تا حد ممکن به سلایق هم احترام بزارن و سعی کنن سلیقه های مشترک بیشتری برای خودشون ایجاد کنن به همین دلیل گفت و گو و همفکری بین زن و شوهر خیلی مهمه و میتونه بهتون کمک کنه!پیشنهادم اینه که کلاً صحبت و همدلیتون رو با هم افزایش بدید تا فضایی ایجاد بشه تا بتونید در آرامش از نیاز های خودتون صحبت کنید. سعی کنید بیشتر با هم وقت بگذرونید، برای شروع ممکنه که شما بیشتر انرژی بگذارید ولی ارزشش رو داره اونوقت درکی بین طرفین ایجاد میشه که می تونید خواسته هاتون رو شرح بدید. سعی نکنید با تهدید یا جبهه گیری از همسرتون چیزی رو تقاضا کنید چون قطعاً با هرچیزی که مقابله کنی در برابرت مقاومت خواهد کرد.
موفق باشید
1398/1/28 01:58  مدت زمان عضویت:2158 روز
0
سلام عزیزم لطفا من رو راهنمایی کنید که به چه صورت و کجا باید سوالم رو مطرح کنم مرسی
پاسخ ها
- مشاور سایت
1398/1/28 13:58  مدت زمان عضویت:2340 روز
0
سلام دوست عزیز در قسمت نظرات مانند همین سوالی که پرسیدید میتوانید سوالتان را نطرح نمایید .وموفق باشید.
1398/1/27 18:05  مدت زمان عضویت:1923 روز
0
سلام من مشکلمو دوباره تکرار میکنم و تقاضای کمک دارم?
من هردو پکیج شمارو به اتفاق چندنفر تهیه و استفاده میکنم.38 سالم و خانه دارم و 15ساله که ازدواج کردم و یک دختر10 ساله دارم بعلت اختلاف چندین ساله ام با شوهرم نخواستیم بچه دار بشم بعدااز ازدواج من برادرم با خواهر شوهرم ازدواج کرد اولین اختلاف اساسی منو شوهرم بعلت خاله زنک بازی همین خواهر شوهرم شروع شد که از آن ببعد اختلافات منو شوهرم شروع و حاد شد شوهرم فردی کم حرفیه و قبل از ازدواج به گفته خودش بعلت مشکل روانی دارو مصرف میکرد بین همین مشکلاتمون خیانت تلفنی ازش دیدم و ماهها بامن قهر میشه و خرجی منو نمیده ،مایحتاجمو تامین نمیکنه و اگر مریض بشم اهمیت نمیده و پول برای مراجعه به پزشک نمیده و اهل رفت و آمد خانوادگی هم نیست بطوری که هیچ کس جز پدرو مادر و خواهر و برادرانم که سالی یکبار برای عیددیدنی میان رفت وآمد ندارن! و این قضایا اصلا برای شوهرم مهم نیست اوایل خودم تنهایی با پدرو مادرم به مجالس میرفتم ولی الان دیگه هرجا خودش بره باهاش میرم درغیر اینصورت بیخیال میشم 2بار قهر کردم و رفتم خانه پدرم که بار دوم پدرم که دیگه از رفتارهای شوهرم خیلی کلافه و خسته شده بوداز شدت عصبانیت دعوای بزرگی رو درست کرد حتی منو برادرم(شوهر خواهرشوهرم که بالاتر گفتم) رو جلوی چشم شوهرم کتک زد در این دعوا پدرم چنان جو وحشت ناکی درست کرد که نتونستم از خودم دفاع بکنم بنابراین تسلیم شدم برگشتم منزل شوهرم و ایندفعه چیزی درست نشد هیچ بلکه بدتر شد وقتی باشوهرم صحبت میکردم که اون خانم کیه که تلفنی پیامک میدی و یا چرا اوضاع زندگی رو درست نمیکنی جواب میداد که تو لیاقتت همینه.خلاصله در تمام این 15 سال خیلی عذاب کشیدم و فقط بخاطر دخترم و زندگی برادرم همه چیز رو در سخترین شرابط تحمل کردم و میکنم(اینم اشاره کنم که متاسفانه خانواده شوهر از نظر عاطفی خیلی مشکلات دارن چون پدر و مادر شوهرم هم ماهها در منزلشون قهر میشدن و برخلاف خانواده مابین اعضای خانواده صمیمیت و محبتی نبوده) متاسفانه زن برادرم هم اصلا گزینه مناسبی برای برادرم نبود برادرم برخلاف مخالفت خانواده و فامیل بعداز ازدواج من وصلت کرد که الان زندگی اونا هم بدون مشکل نیست و برادرم میگه فقط و فقط بخاطر 3تا بچه م زنمو تحمل میکنم.
بعداز مدتی متوجه شدم که شوهرم دوباره با زنی ارتباط داره وقتی بهش گفتم قول داد که ادامه نده و این قضیه رو تموم کنه ولی هرچه زمان میگذره میبینم هیچ توفیقی نمیکنه بلکه بیشتر به کارش ادامه میده بدون اینکه اطلاعی از کارهاش داشته باشم مدام بیرون از خونه ست دیگه بریدم نمیدونم باید چیکار کنم از روشهای پکیجهاتون استفاده میکنم ولی متاسفانه شوهرم نمیخواد برای زندگیمون کاری بکنه وازطرفی به منم گفته هیچ وقت طلاقت نمیدم
بخاطر دخترم و بچه های برادرم سرکوب شدم و نمیتونم کاری بکنم
پاسخ ها
- مشاور سایت
1398/1/29 08:49  مدت زمان عضویت:2340 روز
0
سلام دوست عزیز با توجه به صحبتهایی که فرمودید باید عرض کنم زندگی برادرتان به شما هیچ ارتباطی ندارد شما نمیتوانید متحمل دردها و رنجهای بسیار شوید پس بهنر است احساسات و عواطف را کتار بگذارید و قاطعانه با همسر خود صحبت کنید به او بگویید که تحمل کردن شما حدی دارد و شما همحق و حقوقی در زندگی او دلرید و خواسته های خودرا بیان کنید از او بخواهید رفتار خود را اصلاح کند اگر در این مدت اقدامی انجام نداد بهتر است ‌ به همراه او به یک مشاور مراجعه کنید ممکن است او هم حرفهایی برای گفتن داشته باشد نظر مشاور را هم برای ادامه دادن یا ندادن بخواهید و ان را عملی کنید .موفق باشید.
1398/1/21 13:42  مدت زمان عضویت:2091 روز
0
سلام وقت بخیر ببخشید من برای بار دوم این سوالو مطرح کردم چون بار اول پاسخی به سوالم داده نشد میشه لطفا پاسخ منو بفرمائید
خانمی که شاغل هستش توی هفته زمانی که میخواد بره خونه مادرش مشکلی هست که خودش از سرکار بره و همسرش بعد اون بیاد ؟ من و همسرم تقریبا با هم و با اختلاف جزئی میرسیم خونه . میخواستم ببینم اشکالی به وجود میاد یا کار درستی نیستش که اگه تصمیم گرفتیم شام بریم خونه مادرم من از سرکار برم و همسرم بعد از یکی دو ساعت خودش بیاد ؟ این کار درستی هست یا نه ؟ یا حتما باید بیام خونه و بعد با هم بریم اونجا؟
پاسخ ها
سبا یعقوبی مشاور سایت
1398/1/21 14:50  مدت زمان عضویت:2165 روز
0
خانم عبادی عزیز با توجه به موضوعی که مطرح کردین و دغدغه ای که دارین باید به چند نکته توجه کنید
شما در طول هفته نهایتا قراره یک یا دوبار به خونه ی مادرتون برید که باید با توجه به شرایط کاری و زمانی خودتون و همسرتون و حساسیت های همسرتون با هم صحبت کنید و به توافق برسید که جز مواقعی که به اجبار باید با هم به خونه مادرتون برید، بتونید جدا از هم یا با اختلاف زمانی کوتاهی به اونجا سر بزنید البته باید دقت کنید که نظر و احساس همسر شما در این رابطه چیه و بهترین روش رفتن رو چطوری میتونید انتخاب کنیدتا مبادا دلخوری یا مساله ی جدیدی پیش بیاد چه برای خودتون و همسرتون وچه برای خانواده ی شما!باید این واقعیت رو پذیرفت که با وجود ترافیک و فاصله ی مکانی و زمانی و ساعت کاری شما و همسرتون ،گاهی اوقات برای جلوگیری از اتلاف وقت و انرژی خودتون هم که شده بهتره جدا به خونه ی مادرتون برید یا مثلا دریک نقطه به فاصله ی مناسب با هم قرار بزارید و از اونجا با هم ادامه ی مسیر رو برید.
موفق باشید
برنامه های مرتبط