کلوپ دانشجویان نامزدی هدفمند

سلام خانم نصری عزیز شما واقعا فوق العاده هستین حرف هاتون عالیه و من خیلی تغییر کردم حالا میخوام بدونم چطور باید نامزدم رو محک بزنم و بدونم این تغییر رفتارش حتمی هست و فقط نقش بازی نمیکنه برا بدست اوردنه من؟هنوزم که بحث خانواده میاد وسط میگه که مشکلات خودم زیاد هستن و نمیتونم انتظارات خانواده شمارو رفع کنم ب طور کلی ولی هم نمیتونم از تو دست بکشم
چه پیشنهادی برا من دارید؟

سلام وقت به خیر
من مدتی است رابطه ای را در خارج از کشور شروع کرده ام و رابطه ما به این صورت شروع شد که وقتی من به اروپا رفته بودم و از آنجا قصد سفر به یکی دیگر از کشورها را داشتم در فرودگاه به مشکلی برخورد کردم و با پلیسی روبه رو شدم که توانست من را راهنمایی کند این موضوع گذشت و من فراموش کردم تا اینکه پس از حدود دو ماه که من به لیست اینستاگرام خودم نگاه کردم و کسانی که من را فالو کرده بودند آن پلیس را دیدم و اینکه به من مسیج داده بود . البته من در آن لحظه اصلا او را نشناختم ولی وقتی که در دایرکت با او صحبت کردم او به من یادآوری کرد که او همان پلیس است و آن روز در فرودگاه پس از اینکه من از او جدا شدم او مرا از طریق مشخصاتم در بلیطم در اینستا پیدا کرده و منتظر جواب من شده است . ما با هم مراحل آشنایی را گذراندیم تا به امروز. او تصمیم داشت هر چه زودتر به ایران بیاید ولی من به دلیل مشغله زیاد کاری و مشکلاتی که در آن زمان داشتم از او خواستم که در عید نوروز به ایران بیاید و او نیز پذیرفت و خیلی مشتاق به آمدن است. از طرفی به من گفت که نمی تواند تا آن زمان برای دیدن من صبر کند و دوست دارد که من را زودتر ببیند و ما توافق کردیم که همدیگر را در کشوری نزدیک به هر دوی ما ملاقات کنیم .تا به امروز من به جز یک موضوع که خودش برایم کاملا آن را حل کرد هیچ مشکلی نداشتم طوری که وقتی با مردان ایرانی و کسانی که تا به حال دیدم مقایسه می کنم میبینم که این فرد واقعا فرشته اس است از جانب خدا . او تمام زمانش را با من می گذراند تا حتی وقتی با خانواده و دوستان و همکارانش هست باز هم با من تماس ویدیویی و همینطور مسیج و ارسال عکس را دارد.هر جایی که می رود برعکس مردان ایرانی من را به همه نشان می دهد و برای وجود من افتخار می کند حتی در جمع هایی که دختران هستند . همه خانواده اش من را می شناسند تا حتی قرار شده است که برای عید نوروز به همراه برادر و همسر برادرش به ایران بیایند. در صحبت هایمان او چندین بار به من گفت که تصور بچه داشتن از من را برای خودش دارد و حتی چند باری که برای من سوء تفاهم ایجاد شده بود و صد در صد من اشتباه کرده بودم باز هم او سعی کرد به من توضیح بدهد که مرا دوست دارد و برای حفظ رابطمان و رشد ان تمام تلاشش را می کند . طبق آموزش های خانم نصری من درباره روابط گذشته او سوال کردم و او با تمام جزییات برایم توضیح داد و گفت که حق مسلم من است که بدانم . و اولین رابطه عاشقانه او 5 سال طول کشیده بود که 4 سال اول عالی و یک سال بعد آن او در حل کلنجار رفتن برای جدایی بوده چون آن دختر را خیلی دوست داشته است و جدایی برایش سخت بوده و علت جدایی این بوده که بعد از درخواست ازدواج از آن دختر ، آن دختر از او می خواهد بین او و خانواده اش یکی را انتخاب کند و در آن یک سال برخلاف تلاش های این آقا ، آن دختر از تصمیمش صرف نظر نکرده است . او و خانواده اش به هم وابسته و علاقه مند و متعهد هستند و من رابطشان را دوست دارم. همه اینها را گفتم که به اینجا برسم ، ما حدود یک ماه آینده با هم دیدار داریم هتل را او با هماهنگی و نظر من رزرو کرده و هزینه های دیگری را هم انجام داده جهت رزرو سفر به شهرهای دیگر آن کشور از جمله هواپیما و هتل و غیره .... را او نیز هزینه کرده است . من درباره روابط دختر و پسر در آنجا نمی دانم و اینکه برای هزینه های آنجا من باید هزینه هایم را دنگی حساب کنم یا این کار اشتباه است ؟ من مشکلی از بابت مالی یا پرداخت هزینه ها ندارم فقط نمی دانم کار درست چیست ؟
و سوال بعدی من در رابطه با مسایل جنسی است . شاید همه خانم ها این مورد را داشته باشند و یا شاید استثناء باشد ولی مسایل جنسی و رابطه جنسی با طرف مقابل برای شخص خود من خیلی مهم است و این موضوع اگر باب میل من نباشد میتواند احساس من را تغییر دهد و از طرفی باز هم درباره روابط آنها نمی دانم که آیا او در آنجا از من رابطه جنسی می خواهد یا نه ؟ یا اگر خواست من باید چه کنم ؟
من خودم دختری نیستم که با هر آدمی ارتباط برقرار کنم یا تن به هر چیزی بدهم و حد و حدود و خط قرمزهای زیادی را برای خودم دارم
در این چند ماه من بارها این آدم را امتحان کردم و همینطور سوالهایی از او پرسیدم که خودم جواب آن را می دانستم و همه را بدون مشکل و به خوبی رد کرد . فکر می کنم این شخص ارزش وقت گذاشتن و انرژی صرف کردن را دارد و نمی خواهم اشتباه عمل کنم .
یک موضوع دیگر هم اینکه او در یکی از صحبت های جدی که داشتیم به من گفت ما در همین ملاقاتمان رابطه مان را رسمی می کنیم . من منظور او را درست نفهمیدم ولی یکی از دوستانم گفت منظور او رابطه جنسی بوده است .ما به زبان انگلیسی با هم صحبت می کنیم و بعضی جاه ها ( البته کم )من نمیتوانم منظورم را به او بفهمانم یا منظور او را نمی فهمم مثل همین صحبتش .ما مطمئنیم در این سفر ما روزهای عالی را با هم می گذرانیم چون خیلی از لحاظ فکری و روحی و معنوی خیلی شبیه به هم فکر می کنیم و نظرات مشابهی و جالبی داریم.او بری این رسیدن وقت این سفر لحظه شماری می کند . می خواهم همه چیز از طرف من درست و با فکر پیش برود.

سلام لطفا سوالی که چند دقیقه پیش فرستادم رو به نام خودم منتشر نکنید .متشکرم‌

سلام من 10 ساله ازدواج کردم همسرم مرد خیلی خیلی خوبی هست اما اشکال بزرگی داره در این مدت چندین بار بهم خیانت جنسی و غیر جنسی کرده . من چون زندگیمو و بچه هام رو دوست داشتم با کمک مشاور ها رابطه رو اصلاح کردم . خیلی تلاش کردم ، که هر جایی که اشکال بوده از طرف من سعی کنم حل بشه . تا اینکه دیدم هر چند وقت یکبار این کارها رو تکرار میکنه . منم تصمیم به جدایی گرفتم . تصمیمم برای جدایی اینبار جدی بود . در مقابل او این بار جدی تصمیم گرفت کارهاشو ترک کنه ولی حاضر نشد رمز تلفن همراهشو بهم بده. با کمک مشاور اومدیم جلو و ادامه دادیم . دراین مدت رفتار بو دار ازش ندیدم. آخرین بار که رفتیم پیش مشاورمون ایشون گفتن که اگر همسرت تلفن همراهشو خاموش کرد یا خط رو عوض کرد شما گیر نده . پس معلوم شد یه خبری هست .
گفت همسرتو مردی هست که مدلش این طوره که دوست داره رفتارهایی ارتباط با زن ها رو داشته باشه . گفت یا باید بهش بگیم میری ارتباط جنسی میگیری لوازم پیشگیری از بیماری استفاده کن و تو بدونی داره یک سری رفتارها میکنه و چیزی نگی یا اینکه مدیرت کنی که به رفتارهای خیانت نکشه . او وقتی ناراحت میشه مضطرب میشه و و قتی مضطرب میشه از طریق سکس خوشو تخلیه میکنه . حالا بخاطر سکسش با دیگری احساس گناه میکنه و این حس دوباره اضطراب میده . همسرم نزد یک روان شناس که دکترای بیماری های روان تنی داره میره و به توصیه روان شناسش در حال حاضر کلاس ابراز وجود میره اینها حاصل سالها تحقیق بررسی روی رفتار همسرم هست .که جدیدا بهم گفتن . چیزی که مشاور ها میگن یک تیتر هست من دنبال راهکارم . لطفا راهنمایی بفرمایید.

سلام وقت به خیر.من اغلب پیش میاد واسه بیان ساده ترین حرف ها احساس گناه می کنم که نگی بهتره یا چرا گفتی واسه نداشتن این حس گناه وآزار خودم چیکار کنم؟

سلام روزتون بخیر من دختری 32 ساله هستم که ازدواج نکردم
من 6ماه پیش با اقایی تو اینستا گرام اشنا شدم که قرار گذاشتیم همدیگرو دیدیم و همه چی به نظر خوب بود ایشون تو پیج اینستاشون زده بودن خلبانن و حتی عکسایی که داشتن اینو نشون میداد ایشون خیلی ابراز علاقه میکردن و قرار بود ماکزیمم بعد 5 ماه اقدام کنن برای خواستگاری. ولی من وقتی زمانش شد بهش گفتم گفت الان شرایط ندارم یکم صبر کن گفتم اکی اما تازگی بهم گفت که من عاشقتم گ خیلی بهت علاقه داذم ولی یه چیزایی هست که باید بدونی و اومد برام تعریف کرد که خلبان نیست و اینکه به من گفته بود دو تا بچه هستن در حالی که 5_ تا گفته بود پدرمم خلبانه که دروغ بود و پدرش روحانی هستند و خودش توی یک بیمارستان صندوق داره در حالیکه من مهندسم و کار و شغل مناسبی هم دارم و برام قابل قبول نیست از طرفی با شناختی که تو این 6 ماه پیدا کردم ازش فوق العاده مهربونه و اخلاقامون با هم اکی بود ولی من با کارش گ روحانی بودن پدرش مشکل دارم واقعا نمیدونم چیکار کنم خیلی هم اصرار داره هر وقت بگی میام خواستگاریت .

سلام وقت بخیر ببخشید جواب سوالم ندادین،میش جوابم بدین.تشکر?

جلسه ی اول
من و نامزدم چون عشق و دوست داشتن رو مهمترین معیار در برابر تحصیلات و مادیات و... قرار دادیم و بزرگترین بخش رابطمون محسوب میشه در نهایت من دچار وابستگی و چسبندگی شده بودم که باعث شد نامزدم احساس محدودیت کنه و همچنین توقعات و انتظارات خودم رو بالاببره...احساس میکردم باید خیلی حواسم به نامزدم باشه و بهش محبت کنم که نتیجش شد خشم و ناراحتی من بخاطر بازخورد نگرفتن و رفتارم به نکعی گیر دادن تلقی شد...الان متوجه شدم که فاصله احساسیم رو حفظ کنم و محبت بیشتری دریافت میکنم...ظرفیت شنیداریم رو بالا بردم و رو موضوعی زوم نمی کنم...همدردی رو کنار گذاشتم با درک و همدلی پیش میرم...نگاه هم سطح دارم نه تحقیر آمیز و رفتار بدون طعنه و کنایه.

سلام وقت بخیر من با ی نفر چندسال در ارتباط خیلی محدود اونم از راه دور بودم و تو این مدت خیلی بهش علاقمند شدم ولی طبق صحبت های خانم نصری تصمیم گرفتم و از این رابطه خاکستری اومدم بیرون ولی با توجه به اینکه همیشه میگین به خودتون زمان بدین برای ریکاوری و فراموش کردن من همون موقع خواستگاری داشتم و مجبور شدم باهاش اشنا بشم به خاطر اینکه به دلم نشست و ازش خوشم اومد ولی الان با گذشت چندماه از اشناییم با این خواستگارم هنوز فرد قبلی در ذهن و قلبم هست این درحالی هست که خانواده خواستگارم هم اصرار به عقد دارن و من خیلی دارم عقب نشینی میکنم لطفا راهنمایی کنین منو باتشکر

سلام باتشکر از خانم نصری عزیز و دوست داشتنی و ممنونم از پکیج بسیار خوب ایشون من ی سوال از خانم نصری داشتم من در ماه پنجم هستش که در اشنایی با خواستگارم هستم یعنی من بعد از خواستگاری ایشون پنج ماه وقت خواستم که اشنا بشم با اخلاق این اقا و ایشون خیلی زیاد من رو دوست دارن خیلی با احترام باهام برخورد میکنن عین ی مرد جنتلمن از همه نظر ایده ال هستش ولی ی اخلاق بدی که داره و منو خیلی از اینده باهاش میترسونه اینه که خیلی اخلاقش تنده تا ی نظر مخالفش بدم مقابله به مثل میکنه و میگه تو خودت چی؟خودت چرا اینکارو نمیکنی؟؟ یا ی پیشنهاد با لبخند بهش میدم بهش برمیخوره راستش خواهر و شوهر خواهرش هم گفتن که بله ی ذره اخلاقاش تنده و غده ولی چیزی توی دلش نیست درصورتی که این اخلاقش خیلی داره منو ازار میده و خیلی باعث بحث و جدل تو این پنج ماه شده و خیلی هم بحث رو باز میکنه و کش میده حالا طبق حرف شما که همیشه میگین مردها بعد از ازدواج هر چی که هستن تَر میشوند من الان با این اقا چی کار باید بکنم همه چیزشو دوس دارم فقط این رفتاراش منو میترسونه از زندگی باهاش چون منو زده میکنه وقتی در حال بحثه الان در شرایطی هستم که خانوادش جواب میخوان و میگن تاریخ عقد رو مشخص کنیم ولی من احساس میکنم باید نامزد بشم تا بیشتر بشناسمش لطفا منو راهنمایی کنین با تشکر

سلام خانم نصری میخوام از شما ی تشکر ویژه کنم بابت کمک و همیاری درست تون
من سالهاس درگیر ارتباط شکننده و آزاردهنده با پدرم بودم و نمیتونستم باهاش ارتباط خوبی بگیرم کوچک ترین برخوردی ک با هم داشتیم ب دعوا یا دلخوری ختم میشد من قبلا کتاب شفای کودک درون رو خونده بودم اما تاثیری نداشت چون جسارت انجام دادنش رو نداشتم و راحت تر بخوام بگم خودمو لایق و شایسته ارتباط خوب نمیدونستم وقتی پکیج شما رو گرفتم زنان قدرتمند با خودم وعده کردم ک خودمو از نو می سازم و این اولین چیزی که ب خودم قول داده بودم و انجامش دادم و امدروز ارتباط خوبی رو دارم با پدرم تجربه میکنم
دومین اتفاق قصه زندگی مو فهمیدم و اینکه چرا با یک سری ادم ها ملاقات میکنم و ارتباطم رو با اونها تموم کردم و قصه جدیدی برای زندگیم دارم مینویسم
خواستم بابت تلاش ها و اموزش های درست و کتاب های خوبی ک معرفی میکنید ازتون تشکر کنم
دوستون دارم سارا

سلام وقت بخیر.میگیم اینکه مستقیم من خانم برم به طرف مقابلم ابراز علاقه کنم موثر نیست بهتره توجه نشون بدم بعدعقب نشینی کنم اما بعضیارو می بینیم مثلا گریه می کنه ومستقیم میگه آقای فلانی من دوست دارم نمی خوام از دستتت بدم و طرف مقابلشم راضی میشه حتی ازدواجم می کنن دلیلش چیه؟

سلام روزتون بخیر.من یه مشکل به ظاهر ساده دارم که واقعا موندم چه طوری برخورد کنم.8 ماهه با آقایی در ارتباطم که همه جوره از نظر بیانی احساسشو بیان میکنه .این آقا شدیدا به پی ام صبح بخیر گفتن و شب بخیر گفتن از جانب من عادت کرده چون من زودتر بیدار میشم و زودترم میخوابم.اگه سلام صبح بخیر نگم ظهرش پی ام میده که منو فراموش کردی امروز و دلخور میشه اگه بگم میخونه و جواب نمیده میگه سرم شلوغه نمیشه جواب بدم ولی تو بفرست.بعد به منم بر میخوره که چرا میخونه و جواب نمیده نمیدونم چیکار کنم.نمیدونم کار درست چیه لطفا راهنمایی کنید