به من اطلاع بده!

با کلیک بر روی "Allow" از تخفیف ها و پیام های سایت مطلع شوید.
شماره تماس پشتیبانی
02187700778

همین الان کلیک کن و بیا سایت جدید

زمان باقی مانده:
همین الان کلیک کنید
همین الان کلیک کنید

چگونه زندگی خوبی داشته باشیم

نیاز به پشتیبانی دارید
پشتیبانی از طریق تلگرام
یا
تماس با شماره:
02187700778
درباره این برنامه

چند وقتی است که اغلب بانوان پیام های زیادی را برایم ارسال می کنند مبنی بر اینکه چگونه یک زندگی خوب داشته باشیم و بهتر است بگوییم چگونه یک زندگی زناشویی خوب داشته باشیم.

 

? روزانه سوالات زیادی نظیر تیترهای زیر را برایم ارسال می کنید:

  • چطوری رابطمو با همسرم بهتر کنم که بیشتر برام وقت بزاره؟
  • چطوری بدون دعوا و دلخوری حرفمو با همسرم در میون بزارم؟
  • چطوری رابطه ی عاشقانه با همسرم داشته باشم؟
  • چطوری از لحظه هام در زندگی زناشویی لذت ببرم و شاد باشم؟
  • چگونه یک رابطه ی عاطفی خوب با همسرم داشته باشم؟

سوالاتی که شما بانوان گرامی برایم ارسال می کنید، بسیار برایم خوشحال کننده است به این دلیل که برای زندگی زناشویی خودتان برنامه دارید و می خواهید برای رسیدن به یک زندگی خوب تلاش کنید.

به همین دلیل ویدئویی را با عنوان "چه زود دیر می شود" را آماده کرده ام، و ازتون می خواهم این ویدئو که شروع یک مسیر جدید در زندگی زناشویی تان هست را به صورت کامل ببینید.

? ویدئوی قسمت یک : "چه زود دیر می شود"

در این ویدئو در رابطه رنج هایی با شما صحبت میکنم که اغلب بانوان گرفتارش هستند، و تصمیماتی که نمی گیریم باعث می شود که "زود دیر شود"

در این ویدئو دلایلی که باعث می شود شما را از یک زندگی خوب دور کند برایتان صحبت می کنم، دلایلی نظیر:
❌ خیانت در زندگی
❌ بداخلاقی در زندگی زناشویی
❌ شک و سوء ظن در زندگی زناشویی
❌ خساست در زندگی مشترک
❌ تنهایی در میانه ارتباط
❌ بلاتکلیفی قبل از نامزدی
❌ خسته شدن از ارتباط مشترک
❌ نمیتونی تصمیم بگیری برای انتخاب؟

در این ویدئو (قسمت اول) می خواهم اگر تجربه مشابهی همچون ضعیف شدن روابط زناشویی تان و یا دلایل بالا دارید در همین ویدئو برایمان درج کنید و تجربیاتتون رو برام بنویسید، که فکر می کنید چه اتفاقاتی افتاده که باعث شده از یک زندگی خوب دور شوید.

?در ویدئوی بعدی نسبت به پیدا کردن ریشه های این مشکلات برایتان صحبت می کنم.

نمایش بیشتر
میخواهم به رایگان مشترک شوم!
رایگان
برای دیدن این برنامه آموزشی روی دکمه بالا کلیک کنید.

ثبت نظر و یا سوال

1397/6/30 03:12  مدت زمان عضویت:2045 روز
0
سلام من29سالمه 3ساله پیش با یه اقا اشنا شدم و عاشق شدیم.تصمیم به ازدواج گرفتیم.ایشان بی کار بود و هیچ کودوم از خانوادش نیومد.من خرجه ازدواجمون رو دادم یک سالو نیمه که اومدیم خونه خودمون زندگی میکنیم.ولی از بعده عقد اخلاقش عوض شد.همش میگه روم نمیشه باهات بیام بیرون.پشیمونم که ازدواج کردیم.الان یه ماهه ول کرده رفته.منم جرات ندارم به خانوادم بگم.چه کنم؟
1397/6/30 00:07  مدت زمان عضویت:2045 روز
0
سلام و خدا قوت
من دارای همسری میباشم که به قدری اذیتم کرده و از اول زندگی بهم توهین و تهمت زده که اصلا دوستش ندارم
اصلا کلا نسبت به همه مردا احساس انزجار و متنفر هستم
زندگی برام سخته هر چی میگم طلاقم بده انجام نمیده مثل سیریش چسبیده اما مدام زجرم میده از همه چی بد میگه همش موج منفی میده
کار هم که آنچنان نمی کنه اما همش ادعا داره
از همه توقع داره
حتی از پسر بیست ساله من توقع کمک مالی داره
چه کار کنم خسته هستم از زندگی دیگه هیچ امیدی به زندگی ندارم
بحث و دعوامون باعث شده بچه ها هم از دستم در بروند و حرف گوش ندهند
کلا احساس میکنم زندگیم نابود شده
1397/6/29 17:32  مدت زمان عضویت:2046 روز
-2
سلام خانم نصری خوبید چهدخوب ک هستید ...من سه سال پیش ازداج کردم ولی ی ثانیه ارامش نداشتم باش اخلاق نداش نتونستم دیگ تحملش کنم سردوبددهنودست بزنوخیلی چیزای دیگ داش ازش جداشدم بدون هیچ مهرو پولی دوماه نگذش فهمیدم بادخترعموش باهم بودن ازدواج کدن الان .حالا با ی پسری اشناشدم خیلی دوسش دارم اونم میگه دوسم داره ولی همش فقط توقع سکس داره ازم منم تن نمیدم گفتم بوقتش اونم چشم میگه اوملی تااخرعمرشوهرگیرت نمیاد بنظرتون چراهمه پسرا ازادم توقع همینو دارن اگ بگی ن روت عیب میذارن میگن درک نداری
پاسخ ها
سعید الوندی
1397/6/31 08:49  مدت زمان عضویت:2044 روز
0
اینکارو نکن...
1397/6/29 16:59  مدت زمان عضویت:2046 روز
-1
سلام به پریسای عزیزم
زنی 33 ساله هستم حدود 2سال داره میشه که جدا شدم تا 1یک سال که بعد جدا حال روحی داغونی داشتم کم کم دوستان پیشنهاد دادن با دوست شدن با مردا ها هم حال روحم تغیر میکنه هم بالاخره ادم خوبشو برای ازدواج پیدا میکنم بعد چندین نفر اشنایی واینکه واقعا از همشون بی زار بودم ونسبت بهشون بی اعتماد به تازگی به یه آقایی که از لحاظ مالی شرایط فوق العاده بالاتر از من داره آشنا شدم و بهم گفته بعد 2 ماه شناخت میریم دفتر خونه صیغه میخونیم و حتی چند بار بهم گفته برات نزدیک خونه مادرم خونه میخره ولی به شرط اینکه حالا حالا مراسم خواستگاری و رسمی و علنی شدن خبری نیست
البته ایشون هم 2 بار عقد ناموفق داشته و دلیلشم تغییر توقع و خواسته ی دخترایی بوده که باهاشون نامزد کرده میگه
والان من به 2 ماه نزدیکم میخوام بدونم ایا بهتر که خودم بگم خونه ای که قول داده بوده یا منتظر بمونم واسه قول هایی که داده
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/6/30 13:04  مدت زمان عضویت:2338 روز
0
سلام دوست عزیز کمی صبر کنید اگر در این مدت اقدامی نکرد حتما بیان کنید این حق شماست که بدانید او دوست دارد با شما ازدواج کند یا خیر یا اینکه شما را برای مدتی محدود میخواهد سعی کنید بعد از یک دوره اشنایی از او بخواهید ازدواج کنید .حواستان باشد بعد از یک مدت که وابستگی بین شما و او به وجود امد .او تغییر رویه دهد و او نخواهد با شما ازدواج کند .پس سعی کنید زیاد به او نزدیک نشوید و رابطه جنسی نداسته باشید تا زمانی که رابطه تان جدی شود و خانواده ها اطلاع پیدا کنند .
1397/6/29 16:19  مدت زمان عضویت:2046 روز
2
سلام حانم نصری من ی خانم 32 ساله هستم سه تا بچه دارم .دختره 16 ساله پسره 9 ساله و ی پسر 11ساله .ده ساله به ی آقایی دوست هستم و قرار بود با هم ازدواج کنیم من عاشق این مرد بودم و واقعا دوسش دارم .بعد چن سال از خانمش جدا شد بهش گفتم باهم ازدواج کنیم گفت فعلا بدهکارم صبر کن با زندگی و جونیه من بازی کرد ..هی گفت بدهکارم صبر کن صبر کن تا حالا خیلی خیانت ازش دیدم مچشو گرفتم .خط و گوشی جدا داره ازش میپرسم چرا با کس هستی .بازم مثل همیشه میگه اگه لازم بود میگفتم من با کسی نیستم . یعنی تو این جونی جوری شدم که دیگه حوصله ندارم ی وقتایی ب خودم برسم ..همیشه براش خوش برو رو میومدم جلو ک ی وقت دلش جایی نره .ولی اونا با ی آدمی دیدم که یعنی اگه من مرد بودم نگاهشم نمیکردم .نمیدونم چرا آخه چرا ..ی بار ازش جدا شدم ولی خود کشی کرد گفت اشتباه کردم ببخش برگرد .وقتی برگشتم تا ی چن وقت خوب بود ولی دیدم شد همون آدم قدیمی .با خودم زندگی میکنه هردفعه ای ی چندر غاز میده همیشه من باید بهش زنگ بزنم .همیشه باید منتظر زنگ و پیامش باشم بعدشم ک بهش میگم، میگه نتونستم وقت نداشتم .ولی من ساعت آنلاین بودنش و میبینم ولی بازم دروغ میگه ن من آنلاین نبودم .دست ور دار از این حرفهات خسته شدم ....ی چن بار دعوامون شد بیرونش کردم .ولی با م آشتی کردیم .الانم فقط ب فکر خودشه من براش مهم نیستم بگین من چیکار کنم چجوری از فکرو ذهنم دورش کنم ...چون دیگه قصد ازدواج نداره .ی بارم بار دار شدم بچه را انداخت گفت من بچه نمیخوام خودم برا بابام چیکار کردم ک بچه ام برا من بکنه .یعنی واقعا خسته شدم هیچ پیشرفتی نکردم تو زندگیم
پاسخ ها
میثم دارابی مطلق
1397/6/30 04:53  مدت زمان عضویت:2045 روز
0
سلام تموم دل نوشتهاتوخوندم میرم سر اصل مطلب داره سر میدونت بهتره از زندگیت و قلبت بندازیش بیرون چون مطمئن باش تو برا اون هیچ ارزشی نداری که اینجور باهات رفتار میکنه ببخش این چیزی بود که از حرفات برداشت کردم حالا خودتی و خودت ایشالا گره از زندگیت باز بشه یاحق
1397/6/29 15:52  مدت زمان عضویت:2046 روز
-1
سلام خانم نصری
یه سوال بزرگ یه راهنمایی میخوام
بهمن هستم 37ساله از تهران
در حال حاضر از همسرم جدا شدم طلاق
یازده سال زندگی کردیم یه دختر گل دارم 9ساله که پیش مادرش زندگی میکنه .........
همسرم به من پنج سال پیش خیانت کرد از راه تلگرام عکس ناجور از خودش میفرستاد ویس ووووووو.من متوجه شدم وفقط دوتا چک بهش زدم و دعوا کردیم گفتم عزیز اینی که باهاشی فقط داره ازت سواستفاده میکنه من گوشیه دستشو گرفتم ودیدم ووووووو خلاصه شبش بخشیدمش گفتم اشکال نداره .خلاصه سه ماه بعد دوباره همین اشو همین کاسه دوباره تلگرام و ادامه.ماجرا با پدر مادرش در میان گذاشتم.پدرش امد گفت این که خیانت نیس خیلی بزرگش نکن خلاصه بازم بخشیدم .چند ماه بعد دوباره که اینبار همسرم بهم.گفت دوست ندارم زوریه نمیخوام زندگی کنم باهات .همسرم ارایشگاه کار میکرد وبسیار استاد در کارش.از طرف ارایشگاه که مسولش خانمی بود متلقه که چهار بار ازدواج سیقه ای کرده بود کار میکرد. به همسرم گفتم عزیز ارایشگاه نرو دوس ندارم بری ..گفت اگه نرم طلاقم بده. حرف بسیاره من هیچی براش کم نمیزاشتم اما خدایش از این یازده سال پنج سال من زندگی کردم بقیه یا دعوا بود یا خیانت یا همش باید نازشو میکشیدم که خیانت نکنه خیلی خیلی دوسش دارم الانم که یه ساله رفته هنوزم دوس دارم برگرده .چیکار کنم دارم دیونه میشم
پاسخ ها
میثم دارابی مطلق
1397/6/30 05:04  مدت زمان عضویت:2045 روز
1
سلام داداش نرو دنبالش اون با کاراش و رفتارش آب پاکی رو ریخته روت داداش من جای تو باشم اینقدزنهای بهترهستند ک باخدا باوقار زندگی کن همسردوست هست به قول قدیمیها چیزیرو که ازدست دادی بیخیالش شو برو پی زندگیت بهت قول میدم ایشالاخدابهترازقبلی میاره تو زندگیت.❤❤❤❤❤❤یاحق ایشالا بتونی بهترین تصمیموبگیری
1397/6/29 12:04  مدت زمان عضویت:2285 روز
1
سلام خانم نصری عزیزم امیدوارم حالتون خوب باشه وپرانرژی باشید.من 22 سالمه تقریبا دوساله نامزدکردم وکاملا راضیم چون انتخابم آگاهانه وعاقلانه بوددرعین عاشقانه بودن واینکه خاستم بگم اگه مشکلی پیش میاد وهستش اگه مردی بداخلاق بدرفتاری میکنه تقصیرزنشم حتما هسش من هروقت بانامزدم بانرمی ومحبت حرف زدم حتی اگه عصبی بود سریع اروم شدوحتی عذرخواهی میکرد بعدش رفتاراهای ماست که میتونه ازهمسران ما یه مرد بد بسازه یا یه مرد فوق العاده عالی.من اعتقادم اینکه اگه مارفتارهامون تغییربدیم میشه بدترین مردهم رام کردش فقط بازبون نرم ومهربونی.میگن ازمهربانی خارهاگل میشوند واقعابمن ثابت شده وتجربه کردم توی رابطه بانامزدعزیزترازجانم.منم پدرخودم عین خیلی هاازهمسران دیگه هستش خیلی بددهن دست بزن وخیانت کار ودروغگویه وخیلی منو مامانمو اذیت کردن وهمیشه من پدرمو مقصرمیدونسم ولی الانکه خودم همسردارم دارم میبینم که اگه مردی بدمیشه خانمش مقصرهسش پس نگیم همه مردهابد بی اعتماداند ازماست که برماست به رفتارای خودمون‌فکرکنیم همش مردها مقصر ندونیم خودمون اشتباه کردیم که این شده ومن اعتقاد دارم یه زن اگه بخاد میتونه ازبدترین مرددنیا یه شوهرفوق العاده براخودش بسازه وهمسرشوازلبه پرتگاه نجات بده قدرت درونی یه زن معجزه میکنه منم خیلی مشکلات تجربه کردم ودرک میکنم حال تمام زن های سرزمین مو ولی خب خودمون خانمها یکم به رفتارای خودمون نگاه کنیم من اگه پدرم اینقدر بدوخشن شده که نمیشه باهاش حرف زد تقصیرمادرمم بوده‌.بازهم میگم این ماهستیم که میتونیم بارفتارای خوب مون ازهمسران مون یه مردبی نظیربسازیم یا یه مرد بد چون قدرت ماخانمهابی کرانه فقط کافی بخوایم.باارزوی خوشبختی وارامش براتمام زنان سرزمینم وشما خانم نصری عزیزدلم که راهنمایی شما باعث شد رابطه من عالی ترازاینکه هستش بشه خیلی ممنونم ازتون
1397/6/29 06:03  مدت زمان عضویت:2102 روز
-1
سلام خانم نصری عزیزم.من مدت تقریبا 4سال هست با یه آقایی دوست هستم.ایشون هنوز کاملا از همسرشون جدا نشدن و یه پسر 3.5دارند و من تقریبا 7سال هست از همسرم جدا شدم.از ماه اول ایشون به من گفتن من تورو برای ازدواج میخوام ما حتی اگر باهم رابطه زناشویی هم داشته باشیم از دید خونوادم مهم نیست چون بهشون گفتم برای ازدواج میخوامت.من به خانه مادرشان بردن و الان مدت تقریبا 4سال هست من تو خونه مادر ایشون رفت و آمد میکنم و همه این موضوع میدونن.حالا این آقا بعد این همه مدت زیرقولش برای ازدواج میزنه و میگه با این گرونی من شرایطش ندارم و اگر بخوام باهات ازدواج کنم بهت مهریه نمیدم چون چشمم از مهریه ترسیده،بچم باید باما زندگی کنه،خونه ندارم،خرج خونه هم خیلی ندارم با این شرایط بیا ازدواج کنیم.
من بهش میگم اگر دختر دیگه بود این شرایط نمیزاشتی چرا من که 4سال تو غمها و بدبختی هات و شادیهات باهات بودم این جواب من نیست.میگه من شرایطم همینه.نمیتونم ازدواج کنم ولی تا آخر عمر پیشت میمونم.از طرفی باهام ازدواج نمیکنه بهونه میاره از طرف دیگه باهام کات نمیکنه.موندم واقعا چی بهش بگم یا چکارش کنم.شدیدن بهش وابسته شدم میدونم باهاش کات کنم یه مدت طولانی کارم میشه گریه کردن.
درضمن جفتمون 33ساله هستیم.لطفا راهنماییم کنید
پاسخ ها
میثم دارابی مطلق
1397/6/30 05:16  مدت زمان عضویت:2045 روز
0
سلام من تموم حرفاتونوخوندم ب نظر من بهتره جدا بشی چون معلومه که توروبرا وقتی تنهاست میخواد ینم بهونشه که تو کات کنی که بعدا بگه خودت نخواستی هرجور نظر خودته ایشالا تصمیم عاقلانه بگیری مرد خوبم زیاده که برا خونمون حاضرن جونشونم بدن
1397/6/29 00:59  مدت زمان عضویت:2046 روز
2
سلام خانم نصیری عزیز باسپاس فراوان از زحمات شما ..من 9ساله جداشدن ودوتابچه دختردارم 20و17ساله که براخودم زندگی میکنند ..من لایه آقایی اشناشدم که به گفته خودش 10ساله همسرش فوت کرده وادعاداره که قصد ازدواج داره بعددوماه چت کردن همدیگررودیدیم وازهم خوشمون اومد ولی تومدت آشنایی همیشه ایشون میخواد که من فقط بهش اعتماد کنم ازمن خواست بابچه هام اشنابشه برای شناخت بیشتر من هم چون مدتی باهاشون صحبت میکردم وطرزبرخوردشون رودیدم فهمیدم که میتونم بابچه هااشناکنم امافعلاتماس تلفنی بچه هاداره امامیخوادباهم صیغه کنیم برای آشنایی بیشتر تابتونه بهتر و راحت تررفت وام داشته باشه وازمن انتظار داره که من خونه ام راهش بدم من مخالف این موضوع هستم و گفتم اگه قرارهای ارتباطی باشه خارج از خانه ام باشه اگه نتونستیم به هر دلیلی باهم کنار بیایم لابد حرمت خونه ام نگهداشته بشه واقعا نمی‌دونم چیکار کنم که بتونم بااین آدم نتیجه مطلوب برسم چون من دلم یه زندگی با آرامش میخواد دلم هم نمی‌خواد با آدم‌های مختلفی دوست بشم هرچند وقتی بایکی به بهانه ازدواج باشم نظرم اینه یاکسی نباشه یااگه هست یه آدم مناسب که حرمت واحترامم رو داشته باشه توزندگیت بیاد ممنون میشم کمکم کنید
1397/6/28 05:09  مدت زمان عضویت:2050 روز
1
خدمت سرکار خانم پریسا نصری
خواهشا مردها رو اینقدر نکوبید بابا خانوما چقدر برفتار خودشون توجه میکنن یه تجزیه وتحلیل درست از مسائل دارن و یک طرفه به قاضی نمیرن آیا واقعا اون چیزی که من برای شما میگم چقدر حقیقت ماجراست خانم نصری حقیقت یک چیزه ولی واقعیت یه چیز دیگه ست خواهشا حرف مردها رو هم بشنوید همه گله های زنها هم درست و واقعی نیست ازهمه این حرفا بگذریم تلاش های شما واقعا قابل تقدیر و تشکر ه امیدوارم درهمه مراحل زندگیت موفق باشید سپاسگزارم
1397/6/28 02:01  مدت زمان عضویت:2047 روز
0
با سلام خانوم پریسا نصیری و ممنون از ویسهایی که میزارین تشکر میکنم واز اینکه با شما آشنا شدم خوشحالم من یه خانوم 35 ساله هستم و 14 سال هست که ازدواج کردم ولی شوهرم خیلی بد اخلاق وبددهنه وهمش سر چیزای پیش پا افتاده بهم فحش و ناسزا میگه و به قول شما خیلی خسیسه و جاییم که بخوام حرفی بزنم و چیزی ازش بخوام که به نفعش نباشه یا بد دهنی میکنه یا دست بزن داره وکتک میزنه دیگه خسته شدم از این زندگی ولی به خاطر دوتا بچم دارم تحملش میکنم. اون بیشتر با خونوادشه ودوستاش زمانی هم که تو خونس یا تو گوشیه لعنتیشه یا اینکه خوابه یا داره تلوزیون تماشا میکنه یعنی ما حق حرف زدن باهاشو نداریم وحق نداریم چیزی ازش بخواهیم به خدا افسرده شدم .خانوم نصیری ازتون عاجزانه تقاضای کمک میخواستم باتشکر
1397/6/27 17:46  مدت زمان عضویت:2050 روز
2
سلام. من زندگیم خیلی متفاوته. کلاً هر اشتباهی تو زندگیم صورت میگیره شوهرم بهم میگه من مقصرم. از اشتباهات کوچیک تا بزرگ. واقعا خیلی درمونده شدم. هیچ وقت در برابر دیگران از من دفاع نمیکنه و هر کی هر حرفی در مورد من میزنه میگه درست میگن و تو اشتباه میکنی. احساس بدی دارم. حس میکنم کسی رو ندارم بهش اعتماد کنم. نمیدونم باید چیکار کنم وقتی همسرم هم پشت من نیست/
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/6/29 13:10  مدت زمان عضویت:2338 روز
1
سلام دوست عزیز شما نباید هر موردی که برایتان پیش می اید و یا اینکه حرفی دیگران به شما میزنتد به همسرتان بگویید .سعی کنید قوی باشید و هرکسی که به شما حرفی میزند یا کاری میکند که شما ناراحت میشوید خودتان محترمانه از حقتان دفاع کنید .سعی کنید افرادی که باعث ناراحتیتان میشوند را کمتر ملاقات کنید یا اینکه از زندگیتان حذف کنید .سعی کنید این موردها را به همسرتان نگویید که او شما را زنی ضعیف و بی قدرت بداند .
1397/6/27 17:39  مدت زمان عضویت:2050 روز
-1
سلام. من زندگیم خیلی متفاوته. کلاً هر اشتباهی تو زندگیم صورت میگیره شوهرم بهم میگه من مقصرم. از اشتباهات کوچیک تا بزرگ. واقعا خیلی درمونده شدم. هیچ وقت در برابر دیگران از من دفاع نمیکنه و هر کی هر حرفی در مورد من میزنه میگه درست میگن و تو اشتباه میکنی. احساس بدی دارم. حس میکنم کسی رو ندارم بهش اعتماد کنم. نمیدونم باید چیکار کنم وقتی همسرم هم پشت من نیست/
1397/6/27 17:37  مدت زمان عضویت:2104 روز
0
سلام و خدا قوت به شما خواهر عزیزتر از جانم وقتی حتی عکستونم میبینم ارامش میگیرم چه برسه صداتون و خودتون خانم نصری عزیز من دوسال و نیم ازدواج کردم و همسرم تک پسره و مادرشون منو انتخاب کردن براشون البته ایشونم اومدن دیدن بعد مراسم خواستگاری اجرا شد زندگیم تا یکماه خوب بود ناگفته نمونه همسرم واقعا پسر مومن و خانواده دوستی یکماه خوب بودیم ماه اول تموم مادر شوهرم شروع کرد به تیکه انداختن چون من بچه طلافم بیست و دوساله پدرو مادرم جداشدن من با مادر بزرگم زندگی میکردم و معلم هستم خیلی خواستگار داشتم ولی پدرم خیلی سختگیر بودن من تو شرایط بدی بزذگ شدم خلاصه من به همسرم نمیگفتم اوایل بعد دیدم فایده ظاهرا من گناهکار میشم تا یروز بعد اینکه بچم اومد دنیا از بیمارستان اومدم راهم نداد خونه مادرشوهرم و من با اون بخیها خودم رفتم بالاطبقهی بالا خونه مادرشورم زندگی میکنم مادر شوهرم بعد چندروز گفتم اشکال نداره برم پایین رفتم دررو روم باز کرد گفت من تورو نمیخوام بزور رفتم تو بعد گفت پسرم تورو نمیخواست من بزور براش گرفتمت پسرم عاشق ی دختر دیگه بود البته اون دختر ازدواج کرده از اون موقع حس میکنم همسرم منو نمیخواد چون تو دوره ی نامزدی خیلی سرسنگین بود البته تاکیید میکنم الان خوبه ولی دلم لرزیده نسبت به قبل صمیمیتمون کم شده من عاشقونه میپرستمش خیلییییی خیلیییییی دوسش دارم کمکم کن خانم نصری تو رو بخدا بگو چکار کنم پکیجم دارم ولی بچم کوچیکه هنوز چندتاشو دیدم
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/6/29 13:01  مدت زمان عضویت:2338 روز
0
سلام دوست عزیز همانطور که فرمودید همسر شما به عنوان یک شوهر مرد خوبی است بهتر صبوری کتید و همسر شما هیچ وقت عنوان نکرده است که شما را دوست ندارد و یا تمایلی به ازدواج با شما نداشته است .پس بهتر است به این صحبتها توجه نکنید و اصلا این موضوع را با همسر خود در میان نگذارید .سعی کنید بهترین برای همسر خود باشید و محبت محبت کنید زمان همه این موردها را حل خواهد کرد .
1397/6/27 15:33  مدت زمان عضویت:2048 روز
0
شماخیلی خوبیدباحرفاتون به آ رامش میرسم من زندگی خوبی داشتم خودم خرابش کردم شوهرم واسم همه کارمیکردالانم خوبه ولی دیگه بهم کاری نداره حرف نمیزنه بهش میگم باهام حرف بزن میگه خسته ام درگیرکارام بودم باحرفای شماکه میگیدوقتی حوصله ندارتوغارتنهایی مردنریدمنم مراعات میکنم ولی رابطه مون سردشده اگه من بهش زنگ نزنم اگه من پیش قدم نباشم توهرکاری اونم نمیشه میخوام روابط مون گرم بشه مثل قبل ولی هروقت بهش میگم میگه اون موقع من خواستم تونخواستی الانم به دل گرفته
برنامه های مرتبط